امام علی ابن موسی الرضا(ع) منادی توحید و امامت  ( صص 75-73 ) شماره‌ی 3892

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سفر اجباری

خلاصه

امام رضا علیه السلام آماده سفر گردید در حالی که از آن اکراه داشت و مطمئن بود که در این سفر بدرود حیات خواهد گفت.علاوه بر آن که چگونگی حرکت امام و تودیع وی با مرقد رسول خدا و نیز خاندانش همه و همه گویای اکراه امام بر این سفر است.

متن

سفر تاریخی امام رضا از مدینه به مرو

اسناد تاریخی گویای اولین زمینه های سفر امام نیست و جزئیات بسیاری از مقدمات این هجرت ،رضوی ناگفته مانده و در پرده ابهام قرار دارد ولی با مطالعه اسناد موجود، این حقیقت مسلم است که از پیش مکاتباتی میان مرو و مدینه، صورت میگرفته است(1) ۱ - «فَمَازَالَ الْمَأْمُونُ يُكاتِبُه وَ يَسْأَلُهُ حَتَّى عَلِمَ الرَّضَاء أَنه لا يَكُفَّ عَنْهُ. همواره مأمون با حضرت مکاتبه داشت و از او میخواست تا به مرو آید. نامه ها ادامه یافت تا آن که امام رضا دریافت که او دست بردار نیست (اعیان الشیعه (۱۷٫۲) نقل از عیون اخبار الرضا. ) و بر سفر امام به سوی مرو اصرار بوده و این سفر، در شرایطی خاص و تحت فشار دستگاه خلافت انجام گرفته است.

در برخی منابع تاریخی آمده است:

مأمون، پس از به دست گرفتن حکومت با ارسال نامه ای امام رضا را به خراسان فرا خواند. امام از رفتن امتناع ورزید ولی مأمون پیگیر بود و ارسال دعوتنامه ها را پیاپی ادامه داد تا به امام بفهماند که از ایشان دست بردار نیست. (2) ۲ - عيون اخبار الرضا ۲ ٫ ۱۴۹ )

علاوه بر آن در پی دعوتنامه های مکرر مأمون مأموران خود را به نامهای رجاء بن ابی ضحاک(1) ۱ - وی از کارگزاران دولت عباسیان بود و در زمان مأمون ریاست دیوان مالیاتی را بر عهده داشت. الغتنامه دهخدا (۲۸۶٫۲۳) و یاسر خادم(2) ۲ - وی به نقل مرحوم شیخ طوسی از یاران امام بوده است. تنقیح المقال في احوال الرجال .(٣٠٧٫٣ )به مدینه گسیل داشت. آنان پس از ورود به مدینه، بر امام وارد شدند و هدف مأموریت خود را چنین بیان داشتند:

«إِنَّ الْمَأْمُونَ أَمَرَنَا بِإِشْخَاصِكَ إِلى خُراسان. »(3) ۳ - کافی ۴۰۷٫۲؛ مسند الامام الرضا ۵۲٫۱ )

مأمون ما را فرمان داده و مأمور ساخته است تا تو را به خراسان ببریم. امام علی بن موسی ، شیوه خلفا را میشناخت و زندانهای طولانی پدر را با

همه تلخیها و رنجهایش به خاطر داشت و میدانست که به هر حال، مأمون که برادر می کشد از حضور آزادانه امام میان مردم نگران است و از این نگرانی آسان نخواهد گذشت.

«انَّهُ تَهَيَّأَ لِلسَّفَرِ كَارِها وَ مُتَيَقْنَا أَنَّهُ يَمُوتُ ...» (4) ۴ - همان. )

 امام رضا آماده سفر گردید در حالی که از آن اکراه داشت و مطمئن بود که در این سفر بدرود حیات خواهد گفت.

علاوه بر آن که چگونگی حرکت امام و تودیع وی با مرقد رسول خدا و نیز خاندانش همه و همه گویای اکراه امام بر این سفر است.

 

وداع با مرقد پیامبر ﷺ

وقتی که امام خود را از سفر به خراسان ناگزیر یافت در چند نوبت، کنار مرقد پیامبر آمد و با شکل وداع خود با قبر پیامبر ناخرسندی و نگرانی خویش را از این سفر آشکار ساخت تا دیگران نیز بدانند که امام بر انجام این سفر، مجبور است.

محول سیستانی که از نزدیک شاهد ماجرا بوده است، چنین می نگارد

«هنگامی که فرستاده مأمون وارد مدینه شد من نیز در مدینه بودم. امام برای وداع با پیامبر ، وارد حرم شریف نبوی گردید حضرت در حالی که با صدای بلند گریه می کرد چند نوبت با پیامبر و مرقد پاک او خدا حافظی کرد.

جلو رفتم و به امام سلام کردم حضرت پاسخ سلام مرا داد. آنگاه امام را به خاطر سفری که در پیش داشتند تهنیت گفتم ولی آن حضرت فرمود:

مرا به حال خود واگذار که من از جوار جدم خارج شده و در غربت از دنیا خواهم رفت

امام هنگام بیرون رفتن از مدینه تمام خویشان خود را فرا خواند و در جمع آنان فرمود: بر من گریه کنید؛ زیرا دیگر به مدینه باز نخواهم گشت.»(1) ۱ - عيون اخبار الرضا ۲۱۷٫۲ )

گواه دیگر بر کراهت و ناخرسندی امام از این سفر مسیر تعیین شده از سوی دستگاه خلافت است به گونه ای که در مواردی امام از برخی مناطق مخفیانه عبور داده می شد(2) ۲ - تاریخ بیهقی ۱۷۱ )

و نیز از ورود و عبور حضرت به کوفه و قم، جلوگیری گردید. (3) - کافی ۴۰۷٫۲؛ عیون اخبار الرضا ۱۴۹٫۲ البته در بعضی نقلها ورود به این دو شهر تأیید شده است؛ الانوار البهيه ۱۸۸؛ المجالس السنيه ۵۷۴٫۲ )

از برخی نقلها و مدارک تاریخی استفاده میشود که در این سفر، امام تنها نبوده است و گروهی از علویان نیز از مدینه به خراسان احضار شده بودند.

«وَ كَانَ الْمَأْمُونُ أَنْقَذَ إِلَى جَمَاعَةٍ مِنْ آلِ ابي طَالِبٍ فَحَمَلَهُمْ اليْهِ مِنَ الْمَدِينَةِ وَ فيهم الرضا علي بن موسى عليهما السلام. »(4) - ارشاد مفید ۲۵۰٫۲ )

مأمون گروهی از علویان را - توسط مأموران خود از مدینه احضار نمود که آنها را نزد مأمون بردند و علی بن موسی الرضا نیز در میان آنان بود.

در اعلام الوری نیز همین مضمون آمده است:

«وَ كَانَ الْمَأْمُونُ قَدْ أَنْفَذَ إِلى جَمَاعَةٍ مِنْ الطَّالِبيَّة فَحَمَلَهُمْ مِنَ الْمَدِينَةِ وَ فِيهِم الرَّضَا. (5) ۵ - اعلام الوری ۳۲۰؛ مقاتل الطالبيين ٫ ۵۲۳ )

مأمون مأموران خود را فرستاد تا گروهی از علویان را از مدینه به سوی او بردند و در میان ایشان رضا بود.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی