هشتمین سفیر رستگاری  ( 38-39 ) شماره‌ی 3934

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سفر اجباری

خلاصه

بعد از مشورت ها و تدابیر فراوان تصمیم مأمون بر آن شد که على بن موسى الرضا عليه السلام را از مدینه دعوت نماید که به مرو آمده و ایشان را ولیعهد خود قرار دهد. زمانی که فرستادگان مأمون به خدمت حضرت علیه السلام رسیدند ، در درجه اول حضرت علیه السلام مکرراً امتناع ورزیدند؛ ولی چون اصرار و پافشاری آنان از حد گذشت حضرت علیه السلام به جهت تقیه آن سفر محنت بار را اجباراً پذیرفتند.

متن

دعوت نمودن مأمون امام رضا عليه السّلام را به مرو (خراسان)

از اقوال مورخین و ظاهر روایات استفاده می شود، وقتی که مأمون به خلافت رسید و زمام امور را به دست گرفت ، به شکلی که بر اطراف و اکناف کشور اسلامی تسلط پیدا کرد پایتخت خود را در مرو قرار داد و زمامداری عراق را به حسن بن سهل تفویض نمود؛ لکن در اطراف ممالک حجاز و یمن آثار فتنه و آشوب بلند شد؛ بعضی از سادات برای کسب خلافت ، علم مخالفت برافراشته و داعیه حکومت داشتند ، چون خبر در مرو به مأمون رسید برای چاره جویی با وزیر و مشاور خود فضل بن سهل ذوالریاستین برادر حسن بن سهل مشورت نمود و بعد از مشورت ها و تدابیر فراوان تصمیم مأمون بر آن شد که على بن موسى الرضا عليه السلام را از مدینه دعوت نماید که به مرو آمده و ایشان را ولیعهد خود قرار دهد. به این قصد که سایر سادات را مهار کرده تا از او اطاعت نمایند و فکر خلافت را از اذهان خود بیرون کنند ؛ لذا رجاء ابن ابی ضحاک را با بعضی از نزدیکان و خاصان به سوی مدینه به خدمت آن حضرت فرستاد که آن بزرگوار را به سفر خراسان ترغیب نمایند.زمانی که فرستادگان مأمون به خدمت حضرت رسیدند ، در درجه اول حضرت مکرراً امتناع ورزیدند؛ ولی چون اصرار و پافشاری آنان از حد گذشت حضرت به جهت تقیه آن سفر محنت بار را اجباراً پذیرفتند. (منتهى الآمال : ج ۲ ص ۴۹۹ )

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی