هشتمین سفیر رستگاری  ( 39-42 ) شماره‌ی 3935

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > هنگامه خروج از مدينه

خلاصه

چون حضرت عزم سفر به مرو و خراسان نمودند برای وداع با جد بزرگوارشان رسول الله صلى الله عليه وآله وارد مسجد النبی شده و مکرر با قبر حضرت علیه السلام وداع کرده و خارج می شدند و سپس کنار قبر بر می گشتند و هر مرتبه صدای مبارک را به گریه بلند می نمودند.

متن

وداع با قبر شریف پیغمبر اكرم صلى الله عليه وآله

چون حضرت عزم سفر به مرو و خراسان نمودند برای وداع با جد بزرگوارشان رسول الله صلى الله عليه وآله وارد مسجد النبی شده و مکرر با قبر حضرت وداع کرده و خارج می شدند و سپس کنار قبر بر می گشتند و هر مرتبه صدای مبارک را به گریه بلند می نمودند. (منتهى الآمال : ج ۲ ص ۴۹۹)

محول سجستانی میگوید من نزدیک حضرت رفته و سلام کردم حضرت جواب دادند. پس حضرت را نسبت به سفر تبریک گفتم.

حضرت فرمود: زیارت کن مرا؛ چرا که همانا از جوار جدم رسول الله صلى الله عليه وآله خارج میشوم و در غربت میمیرم و در کنار هارون دفن می شوم. ( منتهى الآمال : ج ۲ ص ۴۹۹ از قول شیخ صدوق .)

وداع حضرت با خانواده

شيخ يوسف بن حاتم شامی یکی از شاگردان محقق حلی، در در النظیم می نویسد: گروهی از اصحاب امام رضا علیه السلام روایت کرده اند که آن حضرت فرمودند: زمانی که می خواستم از مدینه به سوی خراسان رهسپار شوم خانواده خود را جمع کرده و امر کردم که برای من گریه کنند تا گریه ایشان را بشنوم و دوازده هزار دینار در بین آنها تقسیم نمودم و به آنها گفتم که دیگر برنمیگردم ؛ سپس پسرم جواد الأئمه عليه السلام را به مسجد رسول الله صلى الله عليه وآله بردم و دست او را بر قبر گذاشتم و او را به قبر شریف چسبانیدم و از رسول الله صلى الله عليه وآله محافظت او را مسئلت نمودم و تمام وکلا و نزدیکان خود را به فرمانبرداری و اطاعت از دستورات او امر نمودم و از آنها خواستم که با او مخالفت نکنند و قائم مقامی او را برای خود به آنها متذکر شدم . (منتهى الآمال : ج ۲ ص ۵۰۰.)

سفر حضرت از مدینه به سوی مرو

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بعد از گذشت حدود ۵۲ سال از عمر شریفشاش و بعد از این که حدود ۲۷ سال در مدينة الرسول شیعیان را امامت و رهبری نمودند راهی سفر به سوی خراسان و مرو شدند. (منتهى الآمال، ج ۲، ص ۵۰۱)

سيد بن طاووس (متوفای (۶۹۳ هـ در کتاب فرحة الغرى روايت کرده: «زمانی که مأمون حضرت امام رضا علیه السلام را از مدینه به خراسان طلب نمود، حضرت حرکت کرده و از مدینه به سوی بصره سپس به بغداد رهسپار شدند.

صنيع الدوله صاحب كتاب ( تاريخ مطلع الشمس » می گوید: آنچه از مسیر حضرت معلوم شده آن است که از بصره به اهواز و قسمت عرب نشین ایران رفته از آنجا به فارس و شهر ارجان ( بهبهان کنونی ) حرکت کرده و آنگاه از خاک اصفهان عبور نموده و از همین مسیری که دشت آهوان و کوه میامی در آن واقع است به شهر نیشابور نزول اجلال فرمودند . (حياة الرضا عليه السلام : ص ۷۶)

نگارنده کتاب تاریخ نایین می نویسد: ظاهراً خط سیر حضرت بعد از این که از مدینه به بصره رفته و ارجان و فارس گذشتند، چنین است که از اهواز و رامهرمز و بهبهان و کهکیلویه و شلمزار که از توابع چهار محال است ) و کروند ( از مناطق اطراف نجف آباد اصفهان) و قهپایه کوهپایه اصفهان ) و نایین و انارک و بیابانک و خور و راه کویر ( طبس ) و سمنان و در بین اهالی سمنان مشهور است که تاکستانی در غیر موسم و فصل خود به اعجاز حضرت رضا علیه السلام میوه آورد و صاحب آن از اهدا چند خوشه انگور خودداری کرد و به نیروی کرامت و اعجاز حضرت آن تاکستان سوخت و محل آن هم در یک فرسخی سمنان مشهور است. آهوان و دامغان و شاهرود و میامی و میاندشت و الحاق ( الحق ) و عباس آباد و سبزوار و نیشابور و ده سرخ و طرق و مشهد ( سناباد ) به سرخس و مرو ، رهسپار شده اند . (تاریخ نایین : ص ۲۳۶)

شیخ صدوق از رجاء بن ابی ضحاک روایت کرده که گفت : مأمون مرا فرستاد تا حضرت رضا علیه السلام را از مدینه به مرو آورم و امر کرد که آن جناب را از بصره و اهواز و فارس حرکت دهم و از طریق قم عبور ندهم و نیز امر کرد آن جناب را در شب و روز محافظت کنم تا به او برسانم و من از مدینه تا مرو خدمت آن حضرت بودم و به خدا سوگند ، مردی را در تقوا و کثرت ذکر خدا در جمیع اوقات و شدت خوف از حق تعالی مانند آن حضرت ندیدم.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی