پاسخ حضرت رضا به معترضان
هنگامی که امام رضا الله ولایت عهدی را پذیرفت، با اعتراضات فراوانی مواجه شد، از جمله:
برخی می گفتند مأمون فردی فاسد و از تبار مفسدان است، پذیرش ولایت عهدی مشروعیت دادن به کار اوست.
عده ای گفتند اگر ولایت عهدی را پذیرفتید پس چرا اصل حکومت را نپذیرفتید که حق شما است؟
گروهی می گفتند چرا امام الله در عزل و نصب ها دخالت نمی کند یا اینکه بر علیه مأمون قیام نمی نماید.
امام در این زمینه متناسب با نحوه اعتراض پاسخ می فرمود؛
1. به یکی از معترضان فرمود اینکه من ولایت عهدی را پذیرفتم از نوع همان چیزی بود که حضرت علی را وادار کرد در شورای عمر حضور يابد؛ هو نفس الذي دعا امير المؤمنين للدخول في الشوری و گرنه علی را با شورای ٦ نفره چه کار؟! «و يا الله و للشورى».
۲. به یکی که خواستار پست و مقام و آب و نان بود فرمود: اگر این کار به دست من بود تو همین موقعیت را نزد من داشتی حقوق تو از بیت المال برابر با حقوق دیگران بود.
3. به دیگری فرمود آن را دوست نداشتم از روی اکراه پذیرفتم و خداوند از این کراهت من آگاهی دارد «قد علم الله كراهتی». (علل الشرايع ص ۲۳۸)
4. به شخصی فرمود در وضعی بودم که مرا بین مرگ و قبول مخیر کردند، ناچار آن را پذیرفتم.
5 در موردی فرمود من خود را بر سر دوراهی فنای مردم یا قبول ولایت عهدی یافتم. دیدم در صورت عدم پذیرش شیعیان مرا به قتل می رسانند.
٦. به دیگری فرمود: آیا مقام پیامبر برتر است یا وصی او؟ آیا مسلمان برتر است یا مشرک؟ عزیز مصر مشرک و یوسف مؤمن بود.
او خود به عزیز مصر فرمود مرا بر درآمدها و خزائن زمین حکومت ده که مراقبی آگاهم (قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ . من وصی پیامبرم و مأمون نیز ظاهراً مسلمان است و از این مهم تر در این امر مجبور شدم.