نگین توس نگاهی به زندگانی امام رضا  ( صص 140-138 ) شماره‌ی 3959

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > شکست مامون در رويارويی امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

مأمون که در برابر گفتار قاطع عابد درمانده شده بود، به حضرت رضا رو کرد و گفت: «نظر شما چیست؟» حضرت را با کمال قاطعیت از آن عابد بینوا دفاع کرد و فرمود: خداوند می فرماید: قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ

متن

دفاع از حق گویی عابد دزد در برابر مأمون

عابدی را به عنوان اینکه دزدی کرده دستگیر نموده و نزد مأمون آوردند آن روز روز ملاقات عمومی بود و حضرت رضا نیز در نزد مأمون نشسته بود هنگامی که عابد دزد را نزد مأمون آوردند بین آنها چنین گفتگو شد

مأمون تو با این چهره مذهبی خجالت نمیکشی که دزدی می کنی؟

عابد اضطرار و ناداری باعث شد دزدی کردم زیرا تو حق مرا در خمس و بیت المال ندادی من هم مجبور به دزدی شدم.

مأمون تو چه حقی در خمس داری؟

عابد آیه ۴۱ انفال و ۷ حشر را که در مورد خمس و مصرف آن است خواند آنگاه گفت: مطابق آیه قرآن یکی از موارد مصرف خمس درماندگان راه سفر هستند من درمانده راه هستم چرا حقم را به من نمی دهی تا به وطنم برسم؟ به علاوه به آیات قرآن آگاهی دارم.

مأمون برای اجرای حد دزدی آماده باش ما نمی توانیم به خاطر این یاوه سراییها حد الهی را تعطیل کنیم.

عابد: نخست از خودت شروع کن و با اجرای حد، خودت را پاکسازی نما، بعد دیگران را مأمون در این هنگام از امام رضا نظر خواهی کرد.

امام رضا او میگوید تو دزدی کردی من نیز دزدی کردم

مأمون، بسیار خشمگین شد و به عابد رو کرد و گفت: «سوگند به خدا به جرم دزدی دستت را قطع میکنم

عابد آیا دست مرا قطع میکنی با اینکه غلام و برده من هستی؟

مأمون وای بر تو به چه دلیل من غلام تو هستم.

عابد مادر تو را پدرت (هارون) از بیت المال خریده است بنابراین مادر تو جزء اموال همه مسلمانان است و تو که از او به وجود آمده ای غلام و برده همه مسلمانان هستی، تا آنکه آنها تو را آزاد سازند، ولی من نسبت به سهمی که دارم تو را آزاد نمی کنم، وانگهی تو خمس مردم را چپاول کرده ای و حق خاندان رسالت و مرا نداده ای از سوی دیگر چیز ،ناپاک ناپاک دیگر را پاک نمی سازد و کسی که برگردن او حد است نخست باید آن را در خودش جاری کند آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید:

 أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ:

آیا مردم را به نیکی دعوت میکنید ولی خودتان را فراموش می نمایید با اینکه شما خودتان کتاب آسمانی) را می خوانید آیا هیچ فکر نمی کنید؟» (بقره - ۴۴)

مأمون که در برابر گفتار قاطع عابد درمانده شده بود، به حضرت رضا رو کرد و گفت: «نظر شما چیست؟»

حضرت را با کمال قاطعیت از آن عابد بینوا دفاع کرد و فرمود: خداوند می فرماید:

قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ

برای خدا دلیل رسا و قاطع است. انعام - ۱۴۶) به طوری که هرگونه بهانه را به روی بهانه جو میبندد و این حجتها همان است که نادان با وجود نادانیش به آن آگاه است همانگونه که دانا در پرتو علم خود به آن آگاه است و دنیا و آخرت بر اساس حجت و دلیل، پابرجا و استوار است و این مرد (عابد) هم برای خود حجت و دلیل آورد. در این هنگام مأمون عابد را آزاد کرد و از مردم روی گردانید و از آن پس همواره در فکر نقشه برای کشتن امام رضا) بود، تا آن حضرت را مسموم نمود. (عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۳۷ و ۲۳۸)

 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی