هشتمین سفیر رستگاری  ( 13-15 ) شماره‌ی 3996

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > سبب واگذاری ولايتعهدی توسط مامون

خلاصه

بعد از این که مأمون به خلافت رسید ، خروج علویین و اختلاف مردم عراق و حجاز و یمن درباره خلافت مأمون و نارضایتی آنها از زمامداری فضل بن سهل و حکومتِ حسن ، برادر او ، مأمون را نگران و دل او را همواره به بیم و وحشت می انداخت به دلیل این که علویین خود را برای امور خلافت سزاوارتر از بنی عباس می دانستند ، به همین خاطر مأمون برای استقرار خود در این منصب اطمینانی نداشت ؛ لذا برای تحکیم موقعیت و تقویت ارکان حکومت خود با تدبیر فضل بن سهل ، در صدد چاره جویی برآمد و تصمیم گرفت برای رسیدن به چند هدف شوم على بن موسى الرضا علیه السلام را از مدینه به مرو دعوت کند

متن

بعد از این که مأمون به خلافت رسید ، خروج علویین و اختلاف مردم عراق و حجاز و یمن درباره خلافت مأمون و نارضایتی آنها از زمامداری فضل بن سهل و حکومتِ حسن ، برادر او ، مأمون را نگران و دل او را همواره به بیم و وحشت می انداخت به دلیل این که علویین خود را برای امور خلافت سزاوارتر از بنی عباس می دانستند ، به همین خاطر مأمون برای استقرار خود در این منصب اطمینانی نداشت ؛ لذا برای تحکیم موقعیت و تقویت ارکان حکومت خود با تدبیر فضل بن سهل ، در صدد چاره جویی برآمد و تصمیم گرفت برای رسیدن به چند هدف شوم على بن موسى الرضا علیه السلام را از مدینه به مرو دعوت کند و آن اهدافی که مأمون را بر آن داشت که چنین تصمیمی بگیرد، عبارت بودند از :

۱. مأمون از حضور امام علیه السلام در مدینه می ترسید، تلاش میکرد تا به هر حیله ای آن حضرت را از مدینه دور کند و به مرکز خلافت آورده و او را زیر نظر بگیرد تا بدین وسیله نهضتها و حرکت های دینی و سیاسی مردم مدینه را خاموش سازد.

لیکن جدا ساختن امام از مدینه کار آسانی نبود و نیاز به برنامه ریزی و تبلیغات و زمینه چینی داشت. از این رو درباریان مأمون تلیغات کردند که ما امام را از مدینه به مرکز خلافت میبریم تا به او مقام بدهیم؛ بنابراین ، خیال شما آسوده باشد که ما به آن حضرت آسیبی نخواهیم رساند.

۲. او میخواست امام را ولیعهد خود کند تا حضرت را شریک جرم خود جلوه دهد و از این رهگذر ، خلافکاری های خود را به دوش امام علیه السلام بگذارد.

و دیگر این که با این عمل خود را به ظاهر دوستدار شیعیان جلوه دهد و جنایت پدرش هارون را که امام کاظم علیه السلام را در زندان شهید کرده ، بپوشاند و با این کار خلافت خود را قانونی و اسلامی جلوه دهد و به حکومت خویش مشروعیت ببخشد و مسئله دیگر این که او میخواست دو حربه بسیار قوی امام رضا علیه السلام را که یکی مظلومیت و دیگری قداست اهل بیت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بود را از دست امام بگیرد و به مردم بگوید : امام نه مظلوم است و نه مقدس چون از یک طرف منصب ولایت عهدی دارد و از طرفی همواره از کاخ و تجملات و سلطنت کامیاب و بهره مند است .

مأمون می خواست با حضور امام در دربار ، جلو حرکت و نهضت سادات علوی و انقلابیون را در اطراف مملکت بگیرد، تا آنان هرگاه از حکومت ناراحت شدند با خود بگویند اگر نیازی به حرکت و شورش علیه رژیم باشد خود امام که در رأس کار است انجام می دهد و نیازی به تلاشهای ما نیست و قصد داشت از راه بر پا کردن تشکیلات درباری و سلطنتی ، میان مردم و امام فاصله ایجاد کند و امام را از شیعیان و شیفتگانش دور نگه دارد تا وجهه مردمی حضرت را خدشه دار سازد.

اینها نمونه هایی از سیاستهای مرموز مأمون بود که تمامی آنها را حضرت رضا علیه السلام به گونه ای با سیاستهای خود خنثی کردند.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی