اعترافات مأمون در حضور امام رضا
مأمون در چند زمینه در پیشگاه امام رضا زبان به اعتراف گشود که از آن به اعترافات مأمون تعبیر می کنیم.
روزی مأمون در مقام آن بر آمد که از امام رضا اعتراف بگیرد به این که عباسیان و علویان در درجه خویشاوندی با پیغمبر با هم یکسانند تا به گمان خویش ثابت کند که خلافتش و خلافت پیشینیانش همه بر حق بوده است. مأمون رو به امام کرد و گفت:
ای ابوالحسن من پیش خود اندیشه ای دارم که سرانجام به درست بودن آن پی برده ام؛ آن که ما و شما در خویشاوندی با پیامبر یکسان هستیم بنابراین اختلاف شیعیان ما همه ناشی از تعصب و سبک اندیشی است. امام فرمودند: این سخن تو پاسخی دارد که اگر بخواهی میگویم وگرنه سکوت بر می گزینم مأمون اصرار داشت که نظر امام را بداند، بنابراین امام در جواب از مأمون پرسید: بگو ببینم اگر هم اکنون خداوند پیامبرش محمد را بر ما ظاهر گرداند و او به خواستگاری دختر تو بیاید، آیا موافقت میکنی؟ مأمون پاسخ داد: سبحان الله چرا موافقت نکنم مگر کسی از رسول خدا روی بر می گرداند آن گاه بی درنگ امام افزود: حال بگو ببینم آیا رسول خدا می تواند از دختر من هم خواستگاری کند؟ مأمون در دریایی از سکوت فرو رفت و سپس بی اختیار چنین اعتراف کرد: آری به خدا سوگند که شما در خویشاوندی به مراتب به پیامبر ه نزدیکترید تا ما .(۳)(عیون اخبار الرضاء ، ج ۲، ص ۱۸۳ كنز الفوائد، ص ۱۶۶؛ مسند الامام الرضاعة ، ج ۱، ص ۱۰۰)
همچنین روزی مأمون به امام رضا الله گفت: من فضیلت و علم و پارسایی و عبادت تو را می دانم و تو را به خلافت شایسته تر میشناسم حضرت فرمودند افتخارم بندگی در آستان خداست با زهد و پارسایی امید نجات از شر دنیا را دارم و با پرهیز از حرام ها به کامیابی و فوز اخروی امیدوارم و با تواضع در دنیا امید به رفعت و بزرگی نزد خداوند دارم.»
بارها مأمون در اعترافی واضح به دانایی و علم امام رضا گفت: «هذا خير اهل الارض و اعلمهم و اعبدهم این شخص - ابالحسن - بهترین انسان روی زمین و داناترین و عابدترین آنهاست.
روزی مأمون از رجاء بن ضحاک پرسید حال و رفتار ابالحسن در طول راه مدینه تا طوس) چگونه بود؟ رجاء، وقتی به دعاها عبادتها و نمازهای حضرت در طول راه اشاره کرد، مأمون گفت: ای پسر ضحاک او بهترین داناترین و عابدترین مردم روی زمین است مبادا آنچه را در طول راه از او مشاهده
کرده ای برای دیگران بازگو کنی چون میخواهم فضل او جز از زبان من آشکار نشود. (۱)(عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۸۳ ترجمه آقا نجفی اصفهانی ، بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۹۵)