واقفه
واقفی ها فرقه ای از شیعه میباشند که امام موسی کاظم را آخرین امام میدانند و می گویند که ایشان زنده و مراد از مهدی منتظر ایشان میباشد. آنها در قبول امامت امام رضا «توقف» نمودند. این فرقه علاوه بر عقیده غلطی که در امر امامت دارا بودند عقاید خرافی دیگری از قبیل تناسخ و وحدت وجود و غلو داشتند. (۲) (معارف و معاریف، ج ۱۰، ص ۲۹۹)این گروه به امامت امام رضا اعتقادی نداشتند؛ اما برخی از علما ومردم این فرقه با امام مناظراتی داشتند که منجر به پذیرش امامت امام رضاه و جدایی از فرقه واقفی گردید. گروه کثیری از یاران امام رضا واقفی بودند که بعد از پی بردن به حقیقت به امامت امام رضا ایمان آوردند.
اما چگونگی شکل گیری این فرقه بدین صورت بود زمانی که امام کاظم له در زندان هارون الرشید به سر می بردند ایشان تنی چند از شیعیان را در شهر کوفه وکیل اخذ خمس و زکات گردانید. آنها که مبلغ فراوانی از این راه در اختیار داشتند بعد از شنیدن خبر شهادت حضرت، دچار حرص و طمع و دنیا طلبی شدند. همین امر باعث شد که شهادت امام کاظم را انکار کنند و در میان شیعیان شایع کردند که امام موسی کاظم زنده هستند. زیرا مهدی موعود (عج) کسی جز ایشان نیست. برخی شیعیان نیز بدون تحقیق به گفته آنها اعتماد کردند و با آنان هم عقیده شدند. نزد علی بن ابی حمزه بطائنی سی هزار دینار، نزد زیاد بن مروان قندی ۷۰ هزار دینار و نزد عثمان بن عیسی رواسی سی هزار دینار بود. هنگامی که امام رضا برای دریافت اموال پدر به نزد ایشان پیغام فرستادند آنها از تحویل آن امتناع ورزیدند و شهادت امام کاظم له را منکر شدند. دو تن از این افراد هنگام مرگ وصیت کردند که اموال را به وارثان امام کاظم برگردانند که این مطلب پرده از نیت پلید آنها برداشت. (۱)(عیون اخبار الرضا الله ، ج ۱، باب ۱۰، صص ۲۲۵ و ۲۲۶؛ الغيبة طوسی ، ص ۲۹ )
علی بن عبدالله زهری گوید: «نامه ای به حضرت رضا نوشتم و در آن از واقفیه پرسیدم. امام در پاسخ من نوشتند واقفیه به حقیقت پشت کرده و بر باطل روی آورده اند هرگاه چنین فردی با این تفکر بمیرد منزلگاهش جهنم میباشد و جهنم بد جایگاهی است.» (۲)(رجال کشی، ص ۴۵۵ )
مردی از اصحاب حضرت رضا خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: «واقفیه اعتقاد دارند امامت بر پدر شما موسی بن جعفر توقف کرده و آن حضرت وفات نکرده است. امام رضا فرمودند: دروغ گفته اند آنان به آنچه خداوند بر پیامبرش حضرت محمد ﷺ نازل کرده است، کافر شده اند.» (۳)(رجال کشی، ص ۴۵۸)
و در جای دیگر، امام الله از واقفیه تعبیر به زندیق نموده اند و این تعبیر حاکی از عمق انحراف و گمراهی آنان است. (۴)(رجال کشی، ص ۴۶۰)