هشتمین سفیر رستگاری  ( 33-35 ) شماره‌ی 4080

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام موسی کاظم (عليه السلام) > دعاها ‌ وصايای امام کاظم (عليه السلام) > وصيت نامه امام کاظم (عليه السلام)

خلاصه

زمانی که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را از مدینه به عراق بردند ، آن حضرت به فرزندش علی علیه السّلام فرمود : تا من زنده ام و خبر فوت من به تو نرسیده باید هر شب در دهلیز (بیرونی ( محلی که برای مراجعین بیشتر قابل دسترس است ) ) خانه بخوابی . خادم میگوید من هر شب بستر على بن موسى الرضا علیه السلام را در دهلیز خانه مهیا مینمودم و آن بزرگوار بعد از عشاء می آمد و تا به صبح در دهلیز میگذرانید، چون صبح میشد به خانه تشریف می برد و چند سال به همین منوال گذشت یکی از شبها که بستر حضرت را مهیا نمودم تشریف نیاوردند و خانواده هم از غیبت آن حضرت بی اندازه ناراحت بودند و ما هم از این امر به وحشت افتادیم ، تا این که صبح طالع شد و آن بزرگوار تشریف آورده و به نزد ام احمد ، بانوی حرم رفته و فرمودند: آن امانتی را که پدرم نزد تو سپرده بود، حاضر کنید و به من تحویل دهید.

متن

وصيّت موسى بن جعفر علیه السلام به حضرت رضا عليه السلام

بزنطی از خادم امام موسى بن جعفر عليه السلام روایت میکند ، زمانی که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را از مدینه به عراق بردند ، آن حضرت به فرزندش علی علیه السّلام فرمود : تا من زنده ام و خبر فوت من به تو نرسیده باید هر شب در دهلیز (بیرونی ( محلی که برای مراجعین بیشتر قابل دسترس است ) ) خانه بخوابی .

خادم میگوید من هر شب بستر على بن موسى الرضا علیه السلام را در دهلیز خانه مهیا مینمودم و آن بزرگوار بعد از عشاء می آمد و تا به صبح در دهلیز میگذرانید، چون صبح میشد به خانه تشریف می برد و چند سال به همین منوال گذشت یکی از شبها که بستر حضرت را مهیا نمودم تشریف نیاوردند و خانواده هم از غیبت آن حضرت بی اندازه ناراحت بودند و ما هم از این امر به وحشت افتادیم ، تا این که صبح طالع شد و آن بزرگوار تشریف آورده و به نزد ام احمد ، بانوی حرم رفته و فرمودند: آن امانتی را که پدرم نزد تو سپرده بود، حاضر کنید و به من تحویل دهید.

ام احمد که این سخن را شنید، شروع به گریه کرد و گریبان چاک زد و گفت: به خدا قسم که سید و آقای من وفات نموده است .

حضرت او را تسلی داده تا این که از بیقراری و گریه و زاری او جلوگیری فرمود و دستور داد که این راز را بر کسی افشا مکن تا خبر به والی مدینه برسد، سپس ام احمد ، امانتهایی را که نزد خود داشت به على بن موسى الرضا عليه السلام تحویل داد و عرض کرد: روزی که پدرت مرا وداع نمود این امانات را به من سپرده و به من امر فرمود: کسی را بر آن مطلع مکن، چون من وفات نمودم، هر یک از فرزندان من که نزد تو آمده و آن را از تو مطالبه نمود به او تحویل بده و آگاه باش که من در چنین وقتی وفات کرده ام .

على بن موسى الرضا عليه السلام امانتها را گرفته و امر فرمودند که خبر را پنهان نمایند تا خبر به طور طبیعی منتشر شود.

از آن شب دیگر امام رضا علیه السلام در دهلیز خانه نخوابید و بعد از چند روزی هم خبر شهادت موسى بن جعفر عليه السلام رسيد و معلوم شد که در آن شبی که حضرت رضا علیه السّلام غیبت نموده، از مدینه به بغداد رفته و تجهیز پدر خود را انجام داده است ؛ سپس بعد از آن هم على بن موسى الرضا عليه السلام با اهل بیت مراسم عزاداری و سوگواری پدر بزرگوارشان را بر پا نمودند .

حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام در ضمن وصیتی که در حضور عده ای از بزرگان اهل بیت نوشته و امضا نمودند، به نام علی بن موسی الرضا علیه السلام تصریح کردند و عین وصیت را کلینی در کافی و ابن شهر آشوب در مناقب و صدوق در عیون اخبار الرضا عليه السلام بيان نموده اند . (اثبات الوصيه مسعودی : ص ۱۹۵ )

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب معارفی