امامت حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش
امام علی بن موسى الرضا علیه السلام بعد از شهادت پدر گرامیش در مدینه در مقام امامت و رهبری شیعیان ، عمر شریف خود را به نشر علم و فضیلت و طاعت و عبادت الاهی سپری نمودند و همواره نزدیکان و اصحاب و دوستداران حضرت به ایشان مراجعه نموده و احکام و دستورات شرعی را سؤال میکردند و از وجود پرفیض آن پیشوای کسب فیض مینمودند. ( زندگانی حضرت علی بن موسى الرضا عليه السلام : ص ۹۴)
عموماً امام على بن موسى الرضا عليه السّلام در مسجد النبي صلى الله علیه و آله جلوس داشتند و مردم برای سؤالات و رفع مشکلات خود در آن مکان مقدس به خدمت حضرت مشرف می شدند؛ چنانچه از تاریخ و روایات استفاده میشود ظاهراً تا زمانی که هارون الرشید در قید حیات بود، تعرضی به ساحت مقدس آن حضرت نمیشد.
ابی صلت هروی میگوید از علی بن موسی الرضا عليه السلام شنیدم که میفرمود من در روضه نبوی مینشستم و علما در مدینه بسیار بودند و زمانی که آنها در مسئله ای عاجز می شدند، به من اشاره می نمودند و مسائل را به من ارجاع میدادند و آن مسائل و مشکلات را حل می کردم. (بحار الأنوار: ج ۱۱ ص ۳۲۹ ، اعلام الوری : ص ۱۱۵.)
ابوالفرج در کتاب مقاتل الطالبیین مینویسد: زمان حضرت رضا علیه السلام شیعیان پشت گرمی و ظهور خاصی یافته و تبلیغ می نمودند و خود حضرت نیز علناً تبلیغ کرده و با واقفیه (واقفیه فرقه ای هستند که فقط تا امامت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را معتقدند و مؤسس این فرقه علی بن ابی حمزه بطائنی است. او از اصحاب امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام بود و در طول چند سالی که امام موسی بن جعفر علیه السلام در حبس هارون به سر میبردند، علی بن حمزه نماینده تام حضرت بود و در این مدت اموال زیادی که شیعیان برای حضرت می آوردند، نزد علی بن حمزه می سپردند و بعد از این که خبر شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام منتشر شد و امامت حضرت رضا علیه السلام متعین گردید، شیطان بر علی بن حمزه چیره شد و به خاطر اموالی که از حضرت نزد او امانت مانده بود و حاضر نبود که آن اموال را به حضرت تحویل دهد منکر شهادت موسى بن جعفر عليه السلام و امامت علی بن موسى الرضا علیه السلام شد و از همان زمان فرقه ضاله واقفیه را بنیان گزاری کرد او و همچنین پیروانش قائل به حیات امام موسی بن جعفر علیه السلام می باشند . معجم رجال الحديث : ج ۱۱ ص ۲۱۶.) احتجاج می نمود. قابل توجه این که حضرت علی بن موسى الرضا علیه السلام در طول دوران امامت خود در مدینه پیوسته برای مراسم حج و زیارت خانه خدا به مکه مکرمه مشرف میشدند و حتی همان سالی که حضرت روانه خراسان شدند نیز در مراسم حج حاضر شده و در این سفر جواد الائمه علیه السلام را نیز با وجود سن کودکی به همراه بردند ، چون حضرت در خانه خدا مشغول طواف وداع بودند، حضرت جواد علیه السلام بر دوش غلام بود و او حضرت جواد علیه السلام را طواف می داد ، وقتی که حضرت جواد علیه السلام به حجر اسماعیل رسیدند از دوش غلام پایین آمده و آثار غم و اندوه در چهره آن حضرت پدیدار شد و مشغول دعا شدند و چون دعای حضرت جواد علیه السلام طولانی شد، موفق ( غلام امام رضا علیه السّلام ) عرض کرد: فدایت شوم، برخیز تا برویم ، حضرت جواد علیه السلام فرمودند : من این محل را ترک نمی کنم تا وقتی که خدا خواهد.
موفق خدمت حضرت رضا علیه السلام آمده و جریان را بیان کرد على بن موسى الرضا علیه السلام نزد فرزند خود آمده و فرمودند: ای حبيب من ، برخیز ، حضرت جواد الائمه عليه السلام عرضه داشتند : ای پدر ، چگونه برخیزم و حال آن که شما خانه کعبه را وداع فرمودید که دیگر به آن مراجعت نخواهید کرد؛ سپس شروع به گریه نمودند.
به هر حال جواد الائمه علیه السلام امر پدر را اطاعت نموده و از جای برخاسته و همراه پدر روانه شدند .