هلاکت گستاخ کینه توز با حمله دو شیر
عظمت این حادثه باریدن باران موجب ذلت و رسوایی بدخواهان و حسد ورزان شد آنها به مأمون هشدار دادند که این حادثه عجیب موجب میشود که پایگاه مردمی حضرت رضا اوج گیرد و مقام خلافت از خاندان شما بیرون رود گستاخی آن کوردلان کینه توز به جایی رسید که یکی از آنها به نام «حمید بن مهران» که یکی از رجال دربار مأمون بود به امام رضا گفت: «ای پسر موسی! تو از مرز و حریم خود تجاوز کردی خداوندی که باران را در وقت تقدیر شده اش فرستاده آن را مربوط به دعای خود و دلیل شکوه و عظمت خود در پیشگاه خدا دانستی گویی همچون معجزه ابراهیم خلیل را آورده ای که پرندگان را به اذن خدا زنده کرد اگر تو راست میگویی به این دو صورت شیری را که بر مسند مأمون نقش بسته، فرمان بده تا زنده شوند و سپس آنها را بر من مسلّط ساز در این صورت چنین چیزی معجزه ای برای تو خواهد شد نه بارانی که طبق معمول دروقتش می بارد.
در اینجا بود که امام رضا خشمگین شد و فریاد زد: «ای شیرها، این شخص پلید را بگیرید.
همان دم آن دو صورت شیر به دو شیر حقیقی تبدیل یافتند و به حمید بن مهران حمله کرده و او را دریدند و هیچ چیزی از او باقی نگذاشتند و حتی خون ناپاکش را لیسیدند، پس از فراغ به امام رضا متوجه شده و عرض کردند ای ولی خدا هرگونه فرمان بدهی اطاعت می شود اگر فرمان دهی این شخص (اشاره به مأمون) را نیز بدرم مأمون با شنیدن این سخن بیهوش شد، امام رضا به آن دو شیر فرمود توقف کنید آنها توقف کردند... و عرض کردند: به ما چه فرمان می دهی؟ امام فرمود: به جایگاه خود برگردید.» آنها به تصویر قبلی روی مسند به همان صورت قبل بازگشتند.
وقتی که مأمون به هوش آمد گفت: حمد و سپاس خداوندی راکه ما را از شر حمید بن مهران کفایت نمود.» سپس به امام رضا عرض کرد
ای پسر رسول خدا چنین حادثه ای از اختیارات جد شما رسول خدا سپس از اختیارات شما است... (اقتباس از عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص 171و172)