نگین توس نگاهی به زندگانی امام رضا  ( صص 126-122 ) شماره‌ی 4125

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > شهادت امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

مأمون برای حفظ حکومت خود آن حضرت را به خراسان آورده بود، ولی وقتی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را از نظرات گوناگون دید و دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت، موجب ضعف و تزلزل حکومت او میشود و از سوی دیگر عباسیان و.. مکرر در مورد ولایتعهدی حضرت رضاعلیه السلام مأمون را تهدید می کنند و هشدار می دهند تصمیم گرفت آن حضرت را از میان بردارد ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه و مرموز انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید، غافل از آنکه با این جنایت زندگی دنیا و آخرتش را به آتش میکشاند.

متن

ماجرای شهادت جانسوز حضرت رضا

روایات متعدد و قرائن و شواهد بسیار، نشان می دهد که حضرت رضا به دستور مرموز مأمون و با حضور او به شهادت رسیده است، زیرا مأمون برای حفظ حکومت خود آن حضرت را به خراسان آورده بود، ولی وقتی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را از نظرات گوناگون دید و دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت، موجب ضعف و تزلزل حکومت او میشود و از سوی دیگر عباسیان و..... مکرر در مورد ولایتعهدی حضرت رضا مأمون را تهدید می کنند و هشدار می دهند تصمیم گرفت آن حضرت را از میان بردارد ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه و مرموز انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید، غافل از آنکه با این جنایت زندگی دنیا و آخرتش را به آتش میکشاند. (علامه مجلسی پس از گفتاری میگوید حق همان رأی شیخ صدوق و شيخ مفيد و علمای بزرگ دیگر است که حضرت رضا (ع) بر اثر زهری که مأمون به او خورانید، به شهادت رسید. (بحار، ج ۴۹، ص ۳۱۳))

در فرازی از حدیث لوح که در مقدمه ذکر شد) آمده: «عفریتی مستکبر، آن حضرت را میکشد.

در زیارتنامه جامعه ائمه المؤمنين به شهادت آن حضرت با زهر اشاره شده، آنجا که می خوانیم:

وَ مَسْمُومٍ قَدْ قُطِّعَتْ : بِجُزَعِ السَّمِّ أَمْعَاتُهُ:

و بعضی از شما با زهر مسموم شده و بر اثر جرعه های زهر اعضای درونش قطعه قطعه گشته است. (مفاتيح الجنان )

چگونگی شهادت آن حضرت نیز مختلف نقل شده، گویی دستهای مرموزی با شگردهای گوناگون خواسته اند، حقیقت شهادت آن حضرت کشف نگردد و یا به گونه ای انحرافی نقل گردد و مقصر اصلی شناخته نشود. ما در اینجا تنها نظر شما را به نظریه عالم بزرگ شیخ مفید وفات یافته در سال ۴۱۳ هـ. ق) جلب میکنیم:

او در آغاز می نویسد:

حضرت رضا در مورد انحراف و ناصافي فضل بن سهل و برادرش حسن بن سهل که نقش و نفوذ بسیار در ارکان دولتی داشتند به مأمون گوشزد میکرد و او را از اینکه چشم و گوش بسته تسلیم گفتار آنها شود بر حذر می داشت آنها کینه امام را بر دل گرفتند و مأمون را بر ضد آن حضرت تحریک نمودند و رأی مأمون را در مورد آن حضرت دگرگون ساختند تا اینکه او را به تصمیم بر قتل امام رضا وادار کردند به طوری که روزی حضرت رضا با مأمون به بیماری زد تا وانمود کند که دستی در کار نبوده بلکه آن غذا به طور غذایی خوردند و حضرت بر اثر آن غذا بیمار شد و مأمون خود را طبیعی نامناسب بوده و هر دو را بیمار کرده است و همین موجب شهادت حضرت رضا گردید.

سپس می نویسد: محمد بن علی بن حمزه از منصور بن بشیر از برادرش «عبدالله بن بشیر روایت کرده که گفت: مأمون به من دستور داد، ناخنهای خود را بلند کنم و این کار را برای خود عادی نمایم و برای کسی درازی ناخن خود را آشکار ننمایم، من نیز چنان کردم سپس مرا خواست و چیزی به من داد که به تمرهندی، شباهت داشت و به من گفت این را به همه دو دست خود بمال من چنان کردم، سپس برخاستم و مرا به حال خود گذارد و نزد حضرت رضا رفته گفت حال شما چگونه است؟

حضرت فرمود: «امید بهبودی دارم.»

مأمون گفت: من نیز بحمد الله امروز بهترم، آیا هیچ کدام از پرستاران و غلامان امروز نزد شما آمده اند؟

حضرت فرمود: نه.

مأمون خشمگین شد بر سر غلامانش فریاد کشید که چرا به حال آن حضرت رسیدگی نکرده اند؟

سپس مأمون گفت: هم اکنون آب انار بگیر و بخور که برای رفع این بیماری چاره ای جز خوردن آن نیست.

عبدالله بشیر میگوید: مأمون به من گفت: برای ما انار بیاور، من چند عدد انار حاضر کردم مأمون گفت با دست خود آن را بفشار، من فشردم و مأمون آن آب انار فشرده را با دست خود به حضرت رضا خورانید و همان سبب وفات آن حضرت شد و از این ماجرا دو روز بیشتر نگذشت که آن حضرت وفات کرد. (ترجمه ارشاد مفید، ج ۲، ص ۲۶۰ و ۲۶۱ )

همین روایت را شیخ صدوق وفات یافته سال ۳۸۱ هـ . ق) نقل کرده با این تفاوت که میگوید آن انار از درختی که در باغ خانه حضرت رضا وجود داشت بود مأمون به حضرت رضا گفت: مقداری از آب این انار را بمکید آن حضرت فرمود: «پس از رفتن امیر المؤمنین (مأمون) می خورم.

مأمون گفت نه به خدا سوگند هم اکنون باید بخوری، و اگر نمی ترسیدم که معده ام مرطوب گردد در مکیدن آن با شما شرکت می نمودم امام ناگزیر اندکی از آب آن انار را مکید و مأمون از نزدش بیرون رفت من هنوز نماز عصر را نخوانده بودم که حضرت رضا بر اثر شدت درد معده پنجاه بار برای قضای حاجت برخاست و حالش در شب شدید تر گردید و به شهادت رسید. (عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۴۰)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی