هشتمین سفیر رستگاری  ( 72-74 ) شماره‌ی 4133

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > پيشگويی‌های امام رضا (عليه السلام) > شهادت خود توسط مامون

خلاصه

حضرت علیه السلام فرمود: ای هرثمه بنشین من نشستم، حضرت علیه السلام فرمود: آنچه می گویم گوش کن و آن را حفظ نما.ای هر ثمه ، آگاه باش ، وقت آن رسیده که نزد پروردگارم کوچ کنم و به جد بزرگوار و پدران نیکو کارم ملحق شوم دیگر دفتر عمر من به پایان رسیده و این طغیانگر ( مأمون ) قصد آن دارد که مرا در قالب انگور و انار زهر بخوراند. او رشته نخ را به زهر آلوده خواهد کرد و به وسیله سوزن از دانه های انگور عبور میدهد و دست غلام خود را به زهر آلوده خواهد کرد تا غلام با دستان زهر آلوده برای من انار دانه کند . او مرا طلب خواهد کرد و آن را به اجبار به من می خوراند و بعد از آن قضا و قدر الاهی بر من خواهد رسید و رحلت میکنم

متن

پیشگویی حضرت رضا عليه السّلام در مورد کیفیت مسمومیت خود

هر ثمه بن اعین می گوید: یک شب تا چهار ساعت از شب گذشته نزد مأمون بودم، وقتی اجازه مرخصی داد از او جدا شدم، نیمه های شب بود که شنیدم کسی دق الباب میکند. یکی از غلامان من جواب او را داد . آن شخص به غلام گفت : به هر ثمه بگو : مولایت تو را می طلبد . هر ثمه می گوید: سریع برخاستم و لباسهایم را برگرفتم و به سوی مولایم رضا علیه السلام شتافتم فرستاده حضرت جلوی من داخل شد و من هم پشت سر او داخل خانه شدم و دیدم آقایم در حیات خانه اش نشسته است.

حضرت فرمود: ای هرثمه بنشین من نشستم، حضرت فرمود: آنچه می گویم گوش کن و آن را حفظ نما.

ای هر ثمه ، آگاه باش ، وقت آن رسیده که نزد پروردگارم کوچ کنم و به جد بزرگوار و پدران نیکو کارم ملحق شوم دیگر دفتر عمر من به پایان رسیده و این طغیانگر ( مأمون ) قصد آن دارد که مرا در قالب انگور و انار زهر بخوراند. او رشته نخ را به زهر آلوده خواهد کرد و به وسیله سوزن از دانه های انگور عبور میدهد و دست غلام خود را به زهر آلوده خواهد کرد تا غلام با دستان زهر آلوده برای من انار دانه کند . او مرا طلب خواهد کرد و آن را به اجبار به من می خوراند و بعد از آن قضا و قدر الاهی بر من خواهد رسید وقتی رحلت میکنم ، مأمون قصد دارد مرا به دست خود غسل دهد ولی در آن وقت تو پیام مرا آهسته به او ابلاغ کن و بگو اگر متعرض غسل و کفن و دفن من شود، خداوند مهلت نداده و عذابی که برای آخرت او آماده شده در دنیا بر او نازل خواهد شد وقتی این خبر را به او بدهی ، منصرف میشود و این کار را به عهده تو میگذارد و برای این که مشاهده کند تو چگونه مرا غسل می دهی بر بام خواهد رفت.

ای هر ثمه ، مبادا به غسل من مبادرت کنی تا این که در کنار خانه خیمه سفیدی برپا شود همین که خیمه را مشاهده کردی مرا به داخل آن خیمه منتقل کن و خود در بیرون خیمه منتظر باش . مبادا ، دامن خیمه را بالا بزنی و یا این که تماشا کنی؛ چرا که در این صورت هلاک خواهی شد. در آن وقت مأمون از بالای بام از تو سؤال می کند که شما شیعیان معتقد هستید که امام را غسل نمیدهد مگر امامی همچون او ، پس حالا که پسر امام رضا علیه السّلام در مدینه است بدن حضرت را چه کسی غسل می دهد؟

در جواب او بگو بله ما قائلیم که امام را باید امام دیگری غسل بدهد، اما این در صورتی است که ظالمی ممانعت نکند ؛ پس اگر کسی تجاوز نماید و بین امام و فرزندش جدایی بیاندازد امامت امام از بین نمی رود و اگر تو امام رضا علیه السلام را در مدینه کنار خانواده اش باقی میگذاشتی ، همانا فرزندش او را آشکارا غسل می داد و اکنون نیز پسرش او را غسل میدهد البته به نحوی که دیگران نمی فهمند.

سپس فرمودند: بعد از ساعتی مشاهده خواهی کرد که خیمه گشوده میشود و بدن مرا به صورت غسل داده و کفن شده بر جایگاهی گذارده اند ؛ سپس آن جایگاه را بردارند و به سوی مدفن ببرند. حضرت علاوه بر این مطالب ، نکات دیگری بیان کردند و به هر ثمه فرمودند: آنچه را که برای تو گفتم حفظ بنما و عمل کن و در هیچ یک از آنها مخالفت مکن ، عرض کرد ای مولای من پناه به خدا میبرم اگر در یکی از موارد تو را مخالفت نمایم . هر ثمه میگوید : از خدمت حضرت با حالت حزن و اندوه خارج شدم و غیر از خدا کسی از باطن من خبر نداشت . (عيون اخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۲۴۵ ، بحار الأنوار : ج ۴۹ ص ۲۹۳.)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی