نماز عید
در روز عید قربان، مأمون با اصرار زیادی از امام درخواست کرد تا نماز عید را اقامه نماید. حضرت فرمود: «اگر ناگزیرم پس به طرف مصلی به همان صورتی خواهم رفت که رسول اکرم و امیر مؤمنان می رفتند. مأمون گفت به هر نحوی که مایل هستید عزیمت نمایید. بامداد، تمام مردم در جلوی اقامتگاه امام حاضر شده بودند و فرماندهان و سپاهیان طبق معمول با ساز و برگ نظامی و لباسهای ویژه و سوار بر اسب ، در انتظار بیرون آمدن امام لحظه شماری می کردند. پس از اندک زمانی امام هشتم با پیراهن سفید و ساده بر تن و عصا بر دست و پای برهنه و توجه به خداوند متعال
از اقامتگاه خود بیرون آمد. ظاهر بی آلایش و شکوه معنوی و عظمت باطنی حضرت همگان را تحت تأثیر قرار داد. فرماندهان و سپاهیان با دیدن حضرت از اسب به زیر آمده پیاده و پابرهنه همراه حضرت به طرف مصلی به حرکت در آمدند. با تکبیر حضرت صدای تکبیر از تمام جمعیت برخاست و سراسر شهر را بانگ تکبیر و صدای گریه فراگرفت. فضل بن سهل، وزیر مأمون با مشاهده این وضع بی سابقه سراسیمه به نزد مأمون آمد و گفت: «اگر حضرت با این کیفیت به طرف مصلی رفته خطبه ایراد نماید، اوضاع دگرگون خواهد شد. مأمون فوراً توسط پیک ویژه به امام عالی پیام فرستاد که رفتن با این وضع به طرف مصلی و اقامه نماز باعث زحمت شما خواهد شد و بهتر این است که از رفتن صرفنظر نمایید و امام به طرف اقامتگاه خود مراجعت فرمود. ولی این جریان باعث توجه بیشتر مردم به مقام ارزنده حضرت و موجب وحشت حکومت از نیروی معنوی امام گردید.