ویژگی روابط امام با مأمون
در این جا می توانیم دو نکته اساسی را بطور اختصار مطرح کنیم
اول این که مأمون پس از آوردن امام رضا سلام به شهر مرو، جلسات علمی متعددی با حضور افراد مختلفی از علماء تشکیل می داد و در این جلسات گفتگوهای زیادی بین امام سلام و دیگران صورت می گرفت. مسائل مورد بحث این جلسات عمدتاً مسائل فقهی و اعتقادی بود. هدف مأمون از تشکیل این محافل علمی نشان دادن علم دوستی خود بود که در این موضوع باید او را متمایز از دیگر خلفای عباسی دانست بخصوص علاقه اش به مسائل عقلی و همراهیش با معتزله او را بر آن داشت تا در برابر اهل حدیث ایستادگی کرده و از لحاظ علمی آنان را سرکوب نماید، اما مسئله در این نکته پایان نمی یافت مأمون از تشکیل چنین جلساتی هدف دیگری نیز داشت میخواست با کشاندن امام به بحث تصوری را در مردم درباره ائمه اهل بيت عليهم السلام داشته و آنان را صاحب علم خاصی مثلاً از نوع «علم لدنی و الهی می دانستند از بین ببرد. (همان، ص ۱۵۲)
مرحوم صدوق در این باره میگوید مأمون دانشمندان سطح بالای هر فرقه ای را در مقابل امام قرار میداد تا حجت آن حضرت را بوسیله آنان از اعتبار بیاندازد و این به جهت حسد او نسبت به امام و منزلت علمی و اجتماعی ایشان بود اما هیچکس با آن حضرت روبرو نمیشد، جز آنکه به فضل ایشان اقرار کرده و به حجتی که از طرف امام سلام اقامه می شد، ملتزم می گردید. (همان، ج ۲، ص ۱۸۳ - بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۸۹)
در روایتی آمده هدف مأمون از این جلسات جلب نظر امام بوده است، اما آن حضرت به اصحاب خود فرمود فریب ظاهر سازی های او (مأمون) را نخورند، من به دست مأمون به شهادت خواهم رسید. احتمالاً این مجالس در اوائل به همین دلیل تشکیل می شد. (رک رسول نجفیان حیات فکری و سیاسی امام شیعه، ج ۲، ص ۸۵)
نکته دومی که باعث تیرگی روابط مأمون با امام گردید، رفتن امام به نماز عبد بود. او به قصد اینکه حضرت رضا السلام را به اینکه با دربار در رابطه است به مردم معرفی کند از امام خواست تا نماز عید را بخواند، اما امام بر مبنای شرایطی که در ابتدای قبول ولایتعهدی با مأمون کرده بود از پذیرش اقامه نماز عید عذر خواست مأمون پافشاری کرد و امام به ناچار قبول کرده و فرمود: پس من مانند رسول خدا به نماز خواهم رفت. مأمون نیز پذیرفت.
مردم که انتظار داشتند امام رضا همچون پادشاهان با آداب و رسوم خاصی از خانه خارج شود شگفت زده دیدند که حضرت با پای برهنه در حالی که تکبیر میگوید به راه افتاد امراء که با لباس رسمی و معمول این گونه مراسم آماده بودند با دیدن این وضع یکباره از اسبها فرود آمده و کفش ها را از پا درآورده و با گریه و تکبیر گویان پشت سر امام به راه افتادند و امام در هر قدم که می رفت سه بار تکبیر میگفت گفته اند که فضل به مأمون گفت: «اگر [امام رضا به این صورت به مصلی برسد مردم شیفته او می شوند. بهتر آن است که از او بخواهی برگردد. پس مأمون فردی را فرستاد و از امام خواست که برگردد آن حضرت کفش خود را پوشید و سوار شده و برگشت احساس خطری که مأمون از این رویداد کرده بود، بی تردید او را به این فکر انداخت که وجود امام نه تنها دردی را برای او دوا نمی کند بلکه اوضاع را علیه او سخت تحریک خواهد کرد. (ر. ک شیخ صدوق قمى عيون في الاخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۴۹)
مأمون ابتدا اصرار بر اقامه نماز داشت؛ ولی در نهایت مانع برگزاری نماز می شود که در هر دو کار یک هدف را دنبال میکرد ابتدا احساس میکرد استحکام حکومتش را در بردارد؛ از این رو اصرار می کرد، ولی به محض احساس خطر کردن از آن جلوگیری نمود. گرچه در نهایت به نفع مأمون نبود و به همین سبب بود که بر شدت عمل خود نسبت به امام افزود. (رک رسول نجفیان حیات فکری و سیاسی امام شیعه، ج ۲، ص ۸۸-۸۷)
در این قضیه دو سؤال مهم و چالش بزرگ در اذهان مردم ایجاد شد که در بیداری سیاسی معنوی آنان بی تأثیر نبود و امام هم از فرجام او باخبر بود. از این رو میبینیم امام الاسلام اقامه نماز را مشروط به برگزاری آن به همان صورت که توسط جد اطهرش رسول خدا برگزار میشد می نماید.
این دو سؤال مهم عبارتند از:
1- چرا علیرغم سالهای گذشته نماز عید توسط امام اقامه می شود؟
2- چرا امام را از اقامه نماز عید محروم نمودند؟!
پرسش اول هر چند برای مردم مطرح بود ولی بسیاری از عاشقان و شیفتگان امام از این بابت خوشحال و مسرور بودند که نماز عید را به امامت امام خویش اقامه مینمایند اما مهمتر از آن سؤال دوم بود که چرا علیرغم اعلام قبلی امام را باز میگردانند؟! هر چند عاملان حکومت اعلام کردند که به خاطر ترس از تعرض به جان امام اسلام آن حضرت را از ادامه راه بازداشتند ولی عامه مردم این را نپسندیدند؛ بنابراین نتیجه ممانعت از امام در اقامه نماز به نفع حکومت نبود هر چند آنها بر آن باور بودند که حکومت را از خطر مهم و بزرگی نجات داده اند.
هر چند بعد مأمون فهمید و تجربه کرد که تدبیرش درباره نماز عید فطر به نفعش تمام نشده بلکه بر مظلومیت و حقانیت امام علام افزود و نقشه مأمون برملا شد.