نگاهی به فضائل اخلاقی حضرت رضا علام
امام رضا السلام نوری از انوار مقدس الهی از نسل کوثر با سیره و اخلاق نبوی و هیئت حیدری برخوردار از حلم ،حسنی شجاعت حسینی، یادگار عبادت زین العابدين علم باقر العلوم فقه امام صادق و عصاره فضائل امام کاظم بود حضرت رضا شبیه پیامبر بود و اخلاق نیک آن حضرت بیانگر اخلاق پیامبر و راه رفتنش همچون راه رفتن ایشان بود. همچنین ایشان شبیه ترین مردم به رسول خدا بود.
امام رضا السلام به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بود و بدین سبب دوستی خاص و عام را نسبت به خود جلب فرموده بود. همچنین اخلاق آن حضرت یگانه و بی مانند و در حقیقت تجلی روح نبوت و مصداق رسالتی بود که خود آن حضرت یکی از نگهبانان و امانت داران و وارثان اسرار آن به شمار می آمد. ( مسائل اعتقادی - احکام عملی - دستورات اخلاقی این تقسیم بیانگر این حقیقت است که مکتب آسمانی اسلام در تعالیم عالیه و انسان ساز خود در جهت اصلاح انسانها سه هدف مهم را دنبال می نماید)
علماء اسلام تعالیم و احکام دین مقدس اسلام را بر سه دسته تقسیم کرده اند:
تصحيح عقائد یعنی در مقام عقیده باید انسانها از همه افکار خرافی و موهومی پاک افکارشان از هر نوع عقیده باطلی آزاد گردد و به حقایق وعقائد حقه اعتقاد پیدا نمایند.
اصلاح اعمال یعنی در مقام عمل باید از همه کارهای ناشایسته اجتناب نمایند و به همه اعمال صالحه و کارهای شایسته عمل کنند.
اصلاح اخلاق یعنی در مقام باطن باید خود را از همه رذائل تزکیه نمایند متخلق به اخلاق کریمه و فضائل نفسانی بشوند. در واقع اگر انسانها دارای عقائد حقه اعمال صالحه و اخلاق کریمه باشند، به صراط مستقیم هدایت شده اند.
اسلام در بعد اصلاح اخلاق اهمیت ویژه ای قائل است و دستورات وسیع و مؤکدی را درباره پاکی باطن و تزکیه نفس و تخلق به اخلاق کریمه می دهد، قرآن کریم رستگاری را در همان تزکیه از رذائل اخلاقی می داند، «قد أَفْلَحَ مَنْ زَكيها » (قرآن کریم، سوره شمس آیه ۹.) يعنى محققا رستگار میشود کسی که باطن خود را پاک گرداند.
در روایات و منابع اسلامی نمونه هایی است که افراد بسیاری به خاطر اتصاف به یک یا چند صفت مانند کبر ،عجب حسد سر از کفر در آورده و از ایمان خارج شده اند و بالعکس افرادی که به خاطر چند خلق نیکو و اتصاف به صفات حسنه مانند سخاوت غیرت و شجاعت از کفر رهایی یافته اند و به نور ایمان منور شده اند. (ر. ک شیخ حسن کافی امام رضا اسوه صراط مستقیم انتشارات میقات، ص ۷۰)
برای اهمیت تزکیه نفس و باطن و همچنین تخلق به مکارم اخلاق همین بس که در لسان قرآن و حدیث هدف بعثت آن دانسته شده است:
هو الذي بعث فى الأميين رُسُولاً مِنْهُم يُتْلُوا عَلَيْهم آياته و يُزَكِّيهم (قرآن کریم سوره جمعه، آیه ۲.) یعنی اوست خدایی که میان عرب امی که خواندن و نوشتن نمی دانستند پیامبری بزرگوار از خود آن مردم برانگیخت تا بر آنان آیات خدا را تلاوت کند و آنان را از لوث جهل و اخلاق زشت پاک گرداند.
امام هشتم اسلام در سه بعد اعتقادی عملی و اخلاقی، اسوه کامل و نشانگر صراط مستقیم بود در بعد ،عقیدتی در تعلیمات عالیه خود همه حقایق و عقائد حقه را با همه ابعادش تا آنجا که شرایط زمان اجازه می داد بیان و روشن گردانید.
در بعد عمل به رهنمودهای عملی و علمیش مؤمنان را به همه اعمال صالحه و کارهای ناشایسته آگاه و به انجام کارهای نیک و اجتناب از کارهای زشت ارشاد نمود.
در بعد اخلاقی از نظر تزکیه نفس و تخلق به همه ارزشهای الهی و اخلاق کریمه برای تمام انسانهای پاک الگویی بی نظیر بود که این بعد در بحث بعدی و در قسمت اخلاق فردی و عبادی و اجتماعی حضرت بحث می شود. (ر. ک شیخ حسن کافی امام رضا (ع) اسوه صراط مستقیم انتشارات میقات ص ۷۱)
از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده که گفته است من ابی الحسن را هرگز ندیدم در سخن گفتن با کسی درشتی کند من ابی الحسن را هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراق از آن قطع کند و هرگز درخواست کسی را که قادر به انجام آن بود رد نمی کرد هیچ گاه پای خود را جلوی همنشین دراز نمی کرد. هیچ وقت ایشان را ندیدم که غلامان و بردگان را بد گوید. هرگز امام را ندیدم که آب دهان اندازد به هیچ عنوان در برابر همنشین تکیه نمی داد. هرگز ایشان را ندیدم که قهقهه ،کند بلکه خنده اش تبسم بود و هنگامی که مجلس ایشان از مردم خالی و سفره غذا انداخته می شد همه غلامان و بردگان حتی دربان و میر آخور را به دور سفره غذا می نشاند تا آنجا آموزه هایی از اخلاق و رفتار حضرت رضا علیه السلام که میگوید هر که بگوید در فضیلت کسی را مانند امام رضا السلام دیده، از او باور نکنید.
امام رضا علم رسالت اخلاقی خود را به این گونه نمایان می سازد و نشان می دهد که این شیوه پیامبر گونه ای است که میتوان با آن به اوج کمالات انسانی رسید و به سوی بلندای عظمت واقعی گام برداشت. با همین اخلاق و رفتار است که میتوان اصالت و عمق ایمان علوذات و بلند ای مقام انسان را شناخت.
امام رضا السلام نظریه اسلام را درباره روابط میان انسانها که برادران یکدیگرند با برخی از اعمال خود که تراویده از رفتار یک انسان حقیقی است بیان میفرماید آن چنان که میتوان دریافت که اسلام از نظر حفظ حقوق جامعه و رعایت شرف انسانی هرگونه امتیاز طبقاتی و هر نوع برتری جویی فردی و اجتماعی را لغو کرده و تنها تفاوتی که در نظر گرفته فرمانبرداری و نافرمانی او است.
مردی به امام عرض کرد به خدا سوگند در روی زمین از حیث نسب کسی برتر از شما نیست امام فرمود تقوا به آنان برتری داد و فرمانبرداری خدا آنان را به آن پایه و مقام رسانید دیگری به آن حضرت عرض کرد: به خدا قسم که شما بهترین مردم هستی امام به او فرمود: ای فلان سوگند مخور بهتر از من کسی است که برای خدا فرمانبردارتر و از نافرمانی او پرهیزگارتر از من باشد به خدا سوگند این آیه نسخ نشده است که:
جعلنا كُمْ شُعُوباً وقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرُمُكُم عِندَ اللَّهِ أَتْقَنَكُمْ (ر. ک قرآن کریم سوره حجرات آیه ۱۳ یعنی ما شما را ملتها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید بی شک گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما است.)
اباصلت گفته است از آن حضرت پرسیدم ای پسر پیامبر خدا این چیست که از شما نقل میکنند؟ امام فرمود مگر چه میگویند؟! گفتم می گویند شما ادعا میکنید که مردم بردگان شمایند امام سر به آسمان برداشت و گفت: خداوندا تو آفریننده آسمانها و زمین و دانای آشکار و نهانی تو گوانی که من هرگز این سخن را نگفته ام و نشنیده ام کسی از پدرانم هرگز چنین چیزی گفته باشد تو دانایی بر ستمهایی که این امت بر ما روا داشتند و این هم یکی از آنها است. پس از آن رو به من کرد و فرمود: ای عبدالسلام اگر مردم آن چنان که میگویند همه بردگان ما هستند ما آنها را از چه کسی خریده ایم؟ :گفتم ای فرزند پیامبر خدا، راست فرمودی
سپس فرمود ای عبدالسلام آیا دوستی ما را که خداوند واجب فرمود تو هم انکار میکنی گفتم پناه بر خدا میبرم بلکه من ولایت شما را اقرار میکنم.
امام این تهمت و نسبت مغرضانه را که دشمنان می خواستند به این وسیله مهر آنان را از دلها بزدایند نفی فرمود و آن را از جمله ستمهایی شمرد که امت در حق آنان روا داشته است. زیرا ائمه لا همه مردم را از لحاظ حقوق اجتماعی یکسان و برابر میدانند جز حق ولایت که خداوند آنان را به آن مخصوص داشته است و دیگران نمیتوانند آن را برای خود ادعا کنند و جز حق طاعت و فرمانبرداری که خداوند خالصانه ترین آنها را ویژه خود گردانیده و آن را وسیله ترفیع درجات بندگان در نزد خود و میان بندگان قرار داده است و در غیر این دو همه برابر و بندگان خدایند و همگی از یک پدر و مادر به وجود آمده اند و پروردگار آنها نیز یکی است.
عبدالله بن صلت از مردی از اهالی بلخ روایت کرده که گفته است: من در سفر امام رضا به خراسان در خدمت ایشان بودم یک روز دستور فرمود سفره غذا بیندازند. در کنار سفره غذا همه غلامان حضرت از سیاهان و غیر آنها گرد آمدند من به آن جناب عرض کردم فدایت شوم کاش برای اینها سفره جداگانه ای انداخته شود. امام فرمود پروردگار ما یکی است. پدر و مادر ما هم یکی است و پاداش هم که کردار است.
بنابراین امام هیچ تفاوتی میان خود و بردگان و غلامان خویش جز به کردار نمی بیند و به غیر از عمل همه امتیازات و نابرابریهایی که مربوط به حقوق اجتماعی میباشد منتفی و همگی در این امور برابر و یکسانند، زیرا همه مخلوق خدایند و پدر و مادر آنها آدم و آدم از خاک آفریده شده است.
هنگامی که مشاهده میکنیم امام بر سر سفره غذا همه بردگان و غلامان و حتی دربان و میرآخور را در کنار خویش می نشاند در می یابیم که این گونه رفتار برای این است که به امت درس انسانیت و فضیلت آموزد و شرف و کرامت انسانی را پابرجا و استوار نشان دهد و نظریه اسلام را در روشی که باید هر انسان با برادر انسانش داشته باشد عملاً نشان می دهد، زیرا لازمه بلندی مقام و علو مرتبه این نیست که انسان دیگری را که پایین دست اوست تحقیر کند با پستی شخصیت و زبونی او را گوشزد کند هر چند او برده و بنده ای زر خرید باشد.
بدیهی است که چنین روشی سبب ایجاد عقده ها و اختلاف طبقاتی می شود و شکاف میان افراد و جامعه را عمیق تر میکند کینه ها و دشمنی ها را بر می انگیزد و امت را به دسته هایی جدا از یکدیگر تبدیل می سازد. این که اسلام از نظر حقوق اجتماعی خوان برابری و مساوات را میان افراد امت برقرار ساخته برای این است که کرامت انسانی را به او بازگرداند و او را از قید و بند زندگی طبقاتی که در حقیقت حیات جاهلی و بازمانده دورانهای کهن بشری است رها و آزاد سازد همچنان پیامبر اکرم است: «كلكم من آدم و آدم من تراب یعنی همه شما از آدم پدید آمده اید و آدم از خاک است و همچنین فرموده است: «لا أفضل لعربي على أَعْجَمِي إِلا بالتقوى عرب را بر عجم هیچ گونه برتری نیست جز به پرهیزگاری و همچنان خداوند فرمود: «إن أَكْرَمُكُم عند الله اتقاكم گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شما است.
از ابراهیم بن عباس صولی نقل است که گفت شنیدم علی بن موسى الرضا علام فرمود برای سوگند خود برده ای آزاد میکنم و من چنین سوگندی نمیخورم مگر اینکه بنده ای را آزاد و پس از آن همه دارایی خود را در راه خدا نفاق میکنم سوگند میخورم به قرابتی که با پیامبر خدا دارم. اگر کسی گمان کند که من بهتر از این هستم اشاره به یکی از غلامان سیاه خود فرمود درست نیست مگر اینکه من عمل شایسته داشته باشم تا اینکه بهتر از او باشم.
امام اخلاق اصیل اسلامی را این گونه برای ما تعریف میکند و روشی را که باید برای حفظ شرف انسانی و از بین بردن امتیازات طبقاتی اختیار کرد تعیین مینماید. اما عمل شایسته از قانون مساوات و برابری بیرون است چنانکه امام خویشی خود را با پیامبر خدا مایه امتیاز و برتری او بر غلام سیاه خویش نمیداند مگر اینکه این قرابت با عمل صالح و شایسته همراه باشد تا موجب امتیاز و فضیلت شود.
از یاسر خادم نقل شده که گفته است ابوالحسن الرضا علام به ما فرمود اگر هنگامی که مشغول خوردن خوراک هستید مرا بالای سر خود ایستاده دیدید از جای خود بر نخیزد مگر اینکه از خوردن فارغ شده باشید. بسیار اتفاق می افتاد که آن حضرت تنی چند از ما را طلب می فرمود و گفته می شد که مشغول غذا خوردن هستند امام میفرمود آنها را رها کنید تا فارغ شوند. یاسر خادم گفته است هرگاه یکی از ما مشغول خوراک بود تا از خوردن دست نمیکشید کاری به او رجوع
اینها نمونه هایی عملی است از مرتبه اخلاق و درجه انسانیت آن حضرت و میراثی است پاکیزه با شمیم خیر و رحمت که از جد بزرگوارش رسول اکرم به او رسیده است. پیامبر عالیقدری که اخلاق را زیور و هدف رسالت خود قرار داده و فرموده است: «بعِثْتُ لِأَتِم مكارم الاخلاق» ( یعنی به پیامبری برانگیخته شدم تا فضیلتهای اخلاقی را تمام کنم)
این همان میراث اصیل انسانی است که ملتها باید از آن نیرو بگیرند و پایه های مجد و عظمت خود را برقرار و دوام و بقای خود را به وسیله آن تضمین کنند.