عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج1، ص 169 ) شمارهی 423
موضوعات
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > پيامبر گرامی اسلام (صلی الله عليه و آله) > جواب شبهه ها درباره عصمت پيامبر
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > پيامبر گرامی اسلام (صلی الله عليه و آله) > حضرت محمد و ام المومنين زينب بنت جهش
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > قرآن > تفسير آيات و سُوَر > تفسير آيه 37 سوره احزاب
خلاصه
و امّا حضرت محمّد صلّی الله عليه و آله و اين آيه که میفرمايد: ( در دل خويش چيزی پنهان میکنی که خدا آن را آشکار خواهد کرد و از مردم میترسی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی) (سوره مبارکه احزاب، آيه 37) خداوند اسامی همسران آن حضرت در دنيا و همسرانش در آخرت را به آن حضرت اطّلاع داده، و نيز اعلام کرد که آنان «امّ المؤمنين» هستند، و يکی از آنان، زينب دختر جحش بود که در آن روزها همسر زيد بن حارثه بود، حضرت نام او را در دل نهان فرمود و آشکار نکرد تا مبادا منافقين بگويند: او زن شوهرداری را يکی از همسران خود میداند، و حضرت از اين گفتار منافقين ترسيدند، پس خداوند فرمود: ( و از مردم میترسی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی) يعنی در درونت بيم داری، و هيچ زوجی را به جز آدم عليه السّلام و حوّا، و حضرت محمّد صلّی الله عليه و آله و زينب خداوند عزّوجلّ عقد نکرده است، که در اين آيه میفرمايد ( و آن گاه که زيد از او کام گرفت و سپس او را طلاق داد، او را به عقد تو در آورديم) (سوره مبارکه احزاب، آيه 37) و علیّ و فاطمه عليهما السّلام را (خداوند عقد کرده است). راوی میگويد: علیّ بن محمّد بن جهم گريست و گفت: يابن رسول الله! من توبه میکنم از اين که از امروز در مورد انبياء عليهم السّلام به غير از آن چه شما گفتيد، سخنی بگويم.
متن فارسی
ابوالصّلت هروی میگويد: وقتی مأمون علمای مذاهب مختلف اسلامی و نيز علمای اديان يهود، نصاری، مجوس، صابئين و ساير اهل علم و کلام را نزد حضرت رضا عليه السّلام جمع کرد، و هر کس از جای برخاسته و سخنی گفت جواب قاطع گرفت و ساکت شد مثل اين که سنگ در دهانش گذاشته اند. علیّ بن محمّد بن جهم برخاست و گفت: يابن رسول الله! آيا شما عصمت انبياء را قبول داريد؟ حضرت فرمودند: بله. علی بن محمد بن جهم گفت: پس در مورد قول خداوند که فرموده: (آدم پروردگار خود را نافرمانی کرد و گمراه شد) (سوره مبارکه طه، آيه 121) و نيز فرمود: ( و يونس که با خشم قوم خود را ترک کرد و مطمئن بود که ما بر او سخت نمیگيريم) ، (سوره مبارکه انبياء، آيه 87) و درباره حضرت يوسف فرمود: (زليخا قصد يوسف کرد و يوسف نيز قصد او کرد) (سوره مبارکه يوسف، آيه 24) و درباره حضرت داود فرمود: (داود فهميد که ما او را آزمايش کرده ايم) (سوره مبارکه ص، آيه 24) و نيز درباره محمّد صلّی الله عليه و آله میفرمايد: در خود چيزی پنهان میکنی که خدا آن را آشکار خواهد کرد) . (سوره مبارکه احزاب، آيه 37) امام رضا عليه السّلام فرمودند: وای بر تو يا علی! از خدا بترس و زشتیها را به انبياء خدا نسبت نده! و کتاب خدا را با رأی خودت تفسير نکن. خداوند فرموده است: ( جز خدا و راسخون در علم، تفسير آن را نمیدانند). (سوره مبارکه آل عمران، آيه 7)
و امّا خداوند در مورد آدم فرموده است: ( آدم پروردگار خود را نافرمانی کرد و گمراه شد) خداوند عزّوجلّ حضرت آدم را به عنوان حجّت خود بر روی زمين و جانشين در شهرها آفريد و او را برای بهشت نيافريده بود.
و اين عمل آدم در بهشت واقع شد نه بر روی زمين، و عصمت در زمين لازم است تا اندازهها و ميزانهای امر خدا تمام شود، پس هنگامی که به زمين آمد و حجّت و خليفه گرديد معصوم شد، طبق اين آيه : (خداوند، آدم، نوح، آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيد). (سوره مبارکه آل عمران، آيه 33)
و امّا آيه: ( و يونس که با خشم قوم خود را ترک کرد و مطمئن بود که ما بر او سخت نمیگيريم)، «ظنّ» در اينجا به معنی «يقين» است، يعنی روزیاش را بر او تنگ نمیکنيم، آيا اين آيه را شنيده ای: (وقتی خدا انسان را بيازمايد پس روزیاش را تنگ میکند) (سوره مبارکه فجر، آيه 16) يعنی روزیاش را بر او تنگ کند، و اگر يونس گمان کرده بود که خدا بر او توانايی ندارد، پس کافر شده بود.
و اما آيه درباره حضرت يوسف: ( زليخا قصد يوسف کرد و يوسف نيز قصد او کرد) زليخا قصد گناه کرد، و يوسف از ناراحتی تصميم گرفت که اگر زليخا او را مجبور کند، او را بکشد، و خداوند او را از قتل و عمل منافی عفّت دور کرد، و اين آيه: (اين چنين عمل کرديم تا بدی و فحشاء را از او دور کنيم) (سوره مبارکه يوسف، آيه 24) اشاره به قتل و زنا دارد.
و امّا در مورد داود عليه السّلام، کسانی که قبل از شما هستند، در اين باره چه میگويند؟ علیّ بن محمد بن جهم گفت: میگويند: داود عليه السّلام در محرابش نماز میخواند که شيطان به شکل پرنده ای بسيار زيبا در مقابلش ظاهر شد، داود نماز خود را قطع کرد و برخاست تا پرنده را بگيرد، پرنده از خانه خارج شد، داود هم به دنبالش از اطاق خارج شد، پرنده به پشت بام پريد داود هم در طلب پرنده به پشت بام رفت، پرنده از آنجا به دخل حياط اوريابن حنّان پريد، داود با نگاه خود پرنده را دنبال کرد و چشمش به همسر اوريا که مشغول غسل بود افتاد و به او علاقمند شد، قبلاً اوريا را به جنگ فرستاده بود. داود به فرمانده لشکر نامه ای نوشت که اوريا را جلوتر از تابوت عهد بفرست، فرمانده نيز چنين کرد، اوريا بر مشرکين پيروز شد و اين مطلب بر داود خيلی گران آمد، دوباره نامه ای نوشت و دستور داد تا اوريا را جلوتر از تابوت بفرستند، فرمانده نيز اين بار اوريا را جلوتر فرستاد و اوريا کشته شد و داود با همسر او ازدواج کرد. راوی میگويد: امام رضا عليه السّلام با دست بر پيشانی خود زدند و فرمودند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيهِ راجِعُونَ»! شما پيامبری از پيامبران خدا را به سبک شمردن نماز نسبت داديد به گونه ای که میگوييد: نماز را رها کرده به دنبال پرنده ای رفت، سپس او را به فحشا و قتل نسبت داديد! او گفت: يابن رسول الله پس خطای داود چه بوده است؟ امام عليه السّلام فرمود: ای بينوا! داود گمان کرد که خداوند کسی را داناتر از او خلق نکرده است، لذا خداوند دو فرشته را به سوی او فرستاد و آنان از ديوار محراب بالا رفته و در مقابل داود حاضر شدند و گفتند: (ما دو نفر با هم اختلاف داريم و يکی از ما بر ديگری ظلم کرده است، بين ما حکم کن و خلاف حقّ نگو و ما را به راه درست راهنمائی کن، اين برادر من است، نود و نه گوسفند دارد و من فقط يک گوسفند دارم، و با اين حال به من گفته است: آن يکی را هم به من بسپار و در اين بحث و گفتگو من حريف او نشدم). (سوره مبارکه ص، آيه 23 و 22) داود عليه السّلام عجله کرد و عليه کسی که حق با او بود، حکم داد، و گفت: ( با اين درخواست، به تو ظلم کرده است) (سوره مبارکه ص، آيه 24) و از ادّعا کننده دليل نخواست، و حتّی به کسی که عليهِ او حکم صادر کرد، هم نگفت: تو چه میگويی؟ اين خطای داوری بود، نه آن خطايی که شما معتقد هستيد، آيا نشنيده ای که خداوند میفرمايد: (ای داود! ما تو را در زمين، خليفه قرار داديم، در بين مردم به حق حکم کن و از هوای نفس پيروی نکن) (سوره مبارکه ص، آيه 26) تا آخر آيه. پس گفت: يابن رسول الله! قضيه او با اوريا چه بوده است؟ امام رضا عليه السّلام فرمودند: در دوران حضرت داود عليه السّلام حکم خدا چنين بود که هر گاه زنی شوهرش میمرد يا کشته میشد، بعد از او هرگز ازدواج نمیکرد، و اوّلين کسی که خداوند برايش مباح کرد که با زنی که شوهرش کشته شده ازدواج کند، داود عليه السّلام بود، آن حضرت هم پس از کشته شدن اوريا و تمام شدن عدّه همسرش، با آن زن ازدواج کرد، و اين همان چيزی است که در مورد اوريا بر مردم گران آمد.
و امّا حضرت محمّد صلّی الله عليه و آله و اين آيه که میفرمايد: ( در دل خويش چيزی پنهان میکنی که خدا آن را آشکار خواهد کرد و از مردم میترسی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی) (سوره مبارکه احزاب، آيه 37) خداوند اسامی همسران آن حضرت در دنيا و همسرانش در آخرت را به آن حضرت اطّلاع داده، و نيز اعلام کرد که آنان «امّ المؤمنين» هستند، و يکی از آنان، زينب دختر جحش بود که در آن روزها همسر زيد بن حارثه بود، حضرت نام او را در دل نهان فرمود و آشکار نکرد تا مبادا منافقين بگويند: او زن شوهرداری را يکی از همسران خود میداند، و حضرت از اين گفتار منافقين ترسيدند، پس خداوند فرمود: ( و از مردم میترسی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی) يعنی در درونت بيم داری، و هيچ زوجی را به جز آدم عليه السّلام و حوّا، و حضرت محمّد صلّی الله عليه و آله و زينب خداوند عزّوجلّ عقد نکرده است، که در اين آيه میفرمايد ( و آن گاه که زيد از او کام گرفت و سپس او را طلاق داد، او را به عقد تو در آورديم) (سوره مبارکه احزاب، آيه 37) و علیّ و فاطمه عليهما السّلام را (خداوند عقد کرده است). راوی میگويد: علیّ بن محمّد بن جهم گريست و گفت: يابن رسول الله! من توبه میکنم از اين که از امروز در مورد انبياء عليهم السّلام به غير از آن چه شما گفتيد، سخنی بگويم.
متن عربی
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُکَتِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَرْمَکِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الصَّلْتِ الْهَرَوِیُّ قَالَ لَمَّا جَمَعَ الْمَأْمُونُ لِعَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا ع أَهْلَ الْمَقَالاتِ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ الدِّیَانَاتِ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَی وَ الْمَجُوسِ وَ الصَّابِئِينَ وَ سَائِرِ أَهْلِ الْمَقَالاتِ فَلَمْ یَقُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ قَدْ أَلْزَمَهُ حُجَّتَهُ کَأَنَّهُ أُلْقِمَ حَجَراً قَامَ إِلَیْهِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ تَقُولُ بِعِصْمَةِ الْأَنْبِیَاءِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَا تَعْمَلُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی وَ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ وَ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی یُوسُفَ ع وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها وَ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی دَاوُدَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ وَ قَوْلِهِ تَعَالَی فِی نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ ص وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ فَقَالَ الرِّضَا ع وَیْحَکَ یَا عَلِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَنْسُبْ إِلَی أَنْبِیَاءِ اللَّهِ الْفَوَاحِشَ وَ لَا تَتَأَوَّلْ کِتَابَ اللَّهِ بِرَأْیِکَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ قَالَ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی آدَمَ وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ آدَمَ حُجَّةً فِی أَرْضِهِ وَ خَلِيفَةً فِی بِلَادِهِ لَمْ یَخْلُقْهُ لِلْجَنَّةِ وَ کَانَتِ الْمَعْصِیَةُ مِنْ آدَمَ فِی الْجَنَّةِ لَا فِی الْأَرْضِ وَ عِصْمَتُهُ تَجِبُ أَنْ یَکُونَ فِی الْأَرْضِ لِیَتِمَّ مَقَادِيرُ أَمْرِ اللَّهِ فَلَمَّا أُهْبِطَ إِلَی الْأَرْضِ وَ جُعِلَ حُجَّةً وَ خَلِيفَةً عُصِمَ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِينَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ إِنَّمَا ظَنَّ بِمَعْنَی اسْتَیْقَنَ أَنَّ اللَّهَ لَنْ یُضَیِّقَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ أَ لَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ أَیْ ضَیَّقَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ وَ لَوْ ظَنَّ أَنَّ اللَّهَ لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ لَکَانَ قَدْ کَفَرَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی یُوسُفَ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها فَإِنَّهَا هَمَّتْ بِالْمَعْصِیَةِ وَ هَمَّ یُوسُفُ بِقَتْلِهَا إِنْ أَجْبَرَتْهُ لِعِظَمِ مَا تَدَاخَلَهُ فَصَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ قَتْلَهَا وَ الْفَاحِشَةَ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ یَعْنِی الْقَتْلَ وَ الزِّنَاءَ وَ أَمَّا دَاوُدُ ع فَمَا یَقُولُ مَنْ قِبَلَکُمْ فِيهِ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ یَقُولُونَ إِنَّ دَاوُدَ ع کَانَ فِی مِحْرَابِهِ یُصَلِّی فَتَصَوَّرَ لَهُ إِبْلِيسُ عَلَی صُورَةِ طَیْرٍ أَحْسَنَ مَا یَکُونُ مِنَ الطُّیُورِ فَقَطَعَ دَاوُدُ صَلَاتَهُ وَ قَامَ لِیَأْخُذَ الطَّیْرَ فَخَرَجَ الطَّیْرُ إِلَی الدَّارِ فَخَرَجَ الطَّیْرُ إِلَی السَّطْحِ فَصَعِدَ فِی طَلَبِهِ فَسَقَطَ الطَّیْرُ فِی دَارِ أُورِیَا بْنِ حَنَانٍ فَأَطْلَعَ دَاوُدُ فِی أَثَرِ الطَّیْرِ فَإِذَا بِامْرَأَةِ أُورِیَا تَغْتَسِلُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهَا هَوَاهَا وَ کَانَ قَدْ أَخْرَجَ أُورِیَا فِی بَعْضِ غَزَوَاتِهِ فَکَتَبَ إِلَی صَاحِبِهِ أَنْ قَدِّمْ أُورِیَا أَمَامَ التَّابُوتِ فَقُدِّمَ فَظَفِرَ أُورِیَا بِالْمُشْرِکِينَ فَصَعُبَ ذَلِکَ عَلَی دَاوُدَ فَکَتَبَ إِلَیْهِ ثَانِیَةً أَنْ قَدِّمْهُ أَمَامَ التَّابُوتِ فَقُدِّمَ فَقُتِلَ أُورِیَا فَتَزَوَّجَ دَاوُدُ بِامْرَأَتِهِ قَالَ فَضَرَبَ الرِّضَا ع بِیَدِهِ عَلَی جَبْهَتِهِ وَ قَالَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ لَقَدْ نَسَبْتُمْ نَبِیّاً مِنْ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ إِلَی التَّهَاوُنِ بِصَلَاتِهِ حَتَّی خَرَجَ فِی أَثَرِ الطَّیْرِ ثُمَّ بِالْفَاحِشَةِ ثُمَّ بِالْقَتْلِ فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا کَانَ خَطِيئَتُهُ فَقَالَ وَیْحَکَ إِنَّ دَاوُدَ إِنَّمَا ظَنَّ أَنَّ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ الْمَلَکَیْنِ فَتَسَوَّرَا الْمِحْرَابَ فَقَالا خَصْمانِ بَغی بَعْضُنا عَلی بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلی سَواءِ الصِّراطِ إِنَّ هذا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِیَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَکْفِلْنِيها وَ عَزَّنِی فِی الْخِطابِ فَعَجَّلَ دَاوُدُ ع عَلَی الْمُدَّعَی عَلَیْهِ فَقَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤالِ نَعْجَتِکَ إِلی نِعاجِهِ وَ لَمْ یَسْأَلِ الْمُدَّعِیَ الْبَیِّنَةَ عَلَی ذَلِکَ وَ لَمْ یُقْبِلْ عَلَی الْمُدَّعَی عَلَیْهِ فَیَقُولَ لَهُ مَا تَقُولُ فَکَانَ هَذَا خَطِيئَةُ رَسْمِ الْحُکْمِ لَا مَا ذَهَبْتُمْ إِلَیْهِ أَ لَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِيفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی إِلَی آخِرِ الْآیَةِ فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا قِصَّتُهُ مَعَ أُورِیَا فَقَالَ الرِّضَا ع إِنَّ الْمَرْأَةَ فِی أَیَّامِ دَاوُدَ ع کَانَتْ إِذَا مَاتَ بَعْلُهَا أَوْ قُتِلَ لَا تَتَزَوَّجُ بَعْدَهُ أَبَداً وَ أَوَّلُ مَنْ أَبَاحَ اللَّهُ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةٍ قُتِلَ بَعْلُهَا کَانَ دَاوُدُ ع فَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةِ أُورِیَا لَمَّا قُتِلَ وَ انْقَضَتْ عِدَّتُهَا مِنْهُ فَذَلِکَ الَّذِی شَقَّ عَلَی النَّاسِ مِنْ قِبَلِ أُورِیَا وَ أَمَّا مُحَمَّدٌ ص وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَی النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَرَّفَ نَبِیَّهُ ص أَسْمَاءَ أَزْوَاجِهِ فِی دَارِ الدُّنْیَا وَ أَسْمَاءَ أَزْوَاجِهِ فِی دَارِ الْآخِرَةِ وَ أَنَّهُنَّ أُمَّهَاتُ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِحْدَاهُنَّ مَنْ سُمِّیَ لَهُ زَیْنَبُ بِنْتُ جَحْشٍ وَ هِیَ یَوْمَئِذٍ تَحْتَ زَیْدِ بْنِ حَارِثَةَ فَأَخْفَی اسْمَهَا فِی نَفْسِهِ وَ لَمْ یُبْدِهِ لِکَیْلَا یَقُولَ أَحَدٌ مِنَ الْمُنَافِقِينَ إِنَّهُ قَالَ فِی امْرَأَةٍ فِی بَیْتِ رَجُلٍ إِنَّهَا إِحْدَی أَزْوَاجِهِ مِنْ أُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ خَشِیَ قَوْلَ الْمُنَافِقِينَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ تَخْشَی النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ یَعْنِی فِی نَفْسِکَ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا تَوَلَّی تَزْوِيجَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ إِلَّا تَزْوِيجَ حَوَّاءَ مِنْ آدَمَ ع وَ زَیْنَبَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِقَوْلِهِ فَلَمَّا قَضی زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها الْآیَةَ وَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ ع قَالَ فَبَکَی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا تَائِبٌ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ أَنْطِقَ فِی أَنْبِیَاءِ اللَّهِ ع بَعْدَ یَوْمِی هَذَا إِلَّا بِمَا ذَکَرْتَهُ
مخاطب
کارشناسان و صاحبنظران
قالب
سخنرانی ، کتاب معارفی