تفسیر توکل در کلام امام هشتم (ع)
قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَاء : التَّوَكَّلُ دَرَجَاتٌ : مِنْهَا أَنْ تَشِقَ بِهِ فِي أَمْرِكَ كُلِّهِ فِيهَا فَعَلَ بِكَ، فَمَا فَعَلَ بِكَ كُنْتَ رَاضِياً وَ تَعْلَمَ أَنَّهُ لَمْ يَأْلِكَ خَيْراً، وَ تَعْلَمَ أَنَّ الْحُكْمَ فِي ذَلِكَ لَهُ ، فَتَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ يَتَفْرِيضِ ذَلِكِ إِلَيْهِ ، وَ مِنْ ذَلِكَ الْإِيمَانُ، بِغُيُوبِ اللهِ الَّتِي لَمْ يَحُط عِلْمُكَ بِهَا فَوَكَّلْتَ عِلْمَهَا إِلَيْهِ ، وَ إِلَى أَمَنَائِهِ عَلَيْهَا، وَ وَثِقْتَ بِهِ فِيهَا وَ فِي غَيْرِها.
آية الله العظمی اراکی» می فرمودند :
من در سفر حج که مشرف شدم بسیار مشتاق بودم که حجر الاسود را استلام کنم و یک روز با جمعی از دوستان همراه برای طواف رفتیم که شاید به کمک و مساعدت آنان قدری جمعیت راه دهند و ما بتوانیم برای یک بار استلام حجر را بنماییم همین که با آن همراهان و یاوران به نزدیک حجر رسیدیم و نزدیک بود استلام کنیم که ناگهان یک فشار انبوه جمعیت چنان ما را از آنجا برکنار زد که هر کدام به گوشه ای پرتاب شدیم و این نتیجه عدم انقطاع به خدا و همان في الجمله اعتماد و اتکایی بود که به آن همراهان داشتیم(2) - معاد شناسی، جلد ۷، ص ۷۷ )
هنگامی که انسان به «ثقة» یعنی اطمینان نفسانی دست یافت که همه چیز از خداست «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» و خدا او را همواره زیر نظر داشته و همه امور آشکار و پنهان وی را مقرر میدارد در این صورت در هنگام اقدام به کارهای زندگی از اینکه به مصلحت او هست یا خیر به خدا توکل میکند و آنگاه که حتی به خواست و مصلحت خویش نیندیشیده و فقط جلب رضای او و تحقق اراده او را خواستار است این حالت را «رضا» گویند. اگر به حالتی دست یافت چه در امور زندگی و چه غیر آن به طور کلی همه چیز را به خدا واگذار نموده و حتی خود و اراده خود و همه چیز را از خدا و در خدمت تحقق اراده او بداند این حالت را «تفویض» نامند».(1) ۱ - چهل حدیث امام خمینی ، ص ۲۲۳)
آثار توکل :
۱ - مصون بودن از حمله و آسیب شیطان
۲- دارا شدن ملکه تقوا
3- قوت نفس
4- آسایش روح و روان
۵ - پیمودن درجات کمال
۶- بی نیازی و عزت واقعی
امام رضا فرمود: توکل دارای مراتب و درجاتی است.
یک رتبه از آن این است که در تمام کارهایت به خدا اعتماد کنی در آنچه که نسبت به تو انجام داده و به هرچه با تو کرده خشنود باشی و بدانی که از خیرخواهی در حق تو کوتاهی نکرده است و بدانی که صلاح و حکم در این زمینه از آن اوست و با سپردن امور بر او توکل می نمایی
رتبه دیگر توکل ایمان به امور غیبی است که علم تو بدان راه ندارد و علم آن را به وی و به امینان وی میسپاری و در آنها و جزآنها به او توکل می نمایی
(به مسائل دیگری که از جانب امنای الهی میرسد اطمینان مینمایی )
فقیری به در خانه ثروتمندی رفت و گفت شنیده ام که مالی جهت مستحقان در نظر گرفته ای و من بی نهایت محتاجم ثروتمند بهانه ای آورده گفت آن مال نذر نابینایان است و تو نابینا نیستی فقیر گفت اشتباه میکنی نابینای واقعی منم که در خانه خداوند خالق و رازق را رها کرده و در خانه چون تویی آمده ام این بگفت و روی از ثروتمند بگردانید و رفت.
توانگر خادم خود را دنبال او فرستاد و عذرخواهی کرد ولی پذیرفته نگردید.