خورشید مشرق امام رضا علیه السلام  ( صص 89، 203 ) شماره‌ی 4253

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > تقوای الهی و مراقبت از رفتار

خلاصه

معنای سخن هشتمین امام است که گوید: به بندگی خدا افتخار میکنم همین حقیقت است که بدخواهان هم او را ناخواسته بر آن میدارد که اعتراف کنند او پرستشگرترین همه زمینیان است. در پرتو توجه به چنین برداشتی از مفهوم عبادت در نظر امام است که می توان برای خواندن هزار رکعت نماز در شبانه روز سجده های طولانی پس از نماز صبح روزه های مکرر شب زنده داریهای پر رمز و راز و همدمی همیشگی با قرآن تفسیری شایسته یافت و یا به درک حقیقت این سخن نایل آمد که کسی درباره آن حضرت می گوید: «به خداوند سوگند مردی ندیدم که بیش از او از خدا پروا کند، بیش از او در همه اوقات به یاد خدا باشد و بیش از او از خدا بترسد.

متن

سخن از اندازه عبادت نیست بلکه سخن از چگونگی عبادت است. آنان بنده بودن را مایه افتخار بندگی کردن را مایه سربلندی و سر فرود آوردن در برابر خواست آشکار و پنهان خداوند را اساس سرافرازی شمردند. این معنای سخن هشتمین امام است که گوید: به بندگی خدا افتخار میکنم همین حقیقت است که بدخواهان هم او را ناخواسته بر آن میدارد که اعتراف کنند او پرستشگرترین همه زمینیان است. 

در پرتو توجه به چنین برداشتی از مفهوم عبادت در نظر امام است که می توان برای خواندن هزار رکعت نماز در شبانه روز سجده های طولانی پس از نماز صبح روزه های مکرر شب زنده داریهای پر رمز و راز و همدمی همیشگی با قرآن تفسیری شایسته یافت و یا به درک حقیقت این سخن نایل آمد که کسی درباره آن حضرت می گوید: «به خداوند سوگند مردی ندیدم که بیش از او از خدا پروا کند، بیش از او در همه اوقات به یاد خدا باشد و بیش از او از خدا بترسد. 

گوینده این سخن نه کسی از شاگردان او بلکه فرستاده دستگاه خلافت؛ رجاء بن ابی ضحاک است که به عنوان گماشته مأمون به مدینه رفته است تا امام را زیر نظر گیرد و با خود به مرو برد. او در ادامه سخن خود میگوید: شب هنگام که به بستر می رفت بسیار قرآن تلاوت میکرد و چون بر آیه ای که در آن یادی از بهشت یا دوزخ بود میگذشت میگریست و از خداوند بهشت میخواست و از آتش به او پناه می جست .... چون ثلث آخر شب فرا می رسید از بستر بر می خاست و به تسبیح و تحمید و تهلیل و استغفار می پرداخت. پس از آن مسواک می کرد و سپس به نماز شب می ایستاد. او نماز جعفر طیار را چهار رکعت به جای می آورد و این رکعتها را در شمار رکعتهای نماز شب می آورد.

به امام بر اساس همین برداشت همواره با قرآن همدم بود و به گفته ابراهیم بن عباس، سخنان امام حتی پاسخهایی که میداد و و مثلهایی که می آورد همه برگرفته از قرآن بود و کتاب الهی را هر سه روز یک بار ختم میکرد.

او خود در این باره فرمود: «اگر میخواستم قرآن را در کمتر از سه روز ختم می کردم. اما من به هر آیه ای که میرسم در آن می اندیشم و در این امر درنگ می نمایم که درباره چه و به چه هنگام نازل شده و بدین سبب است که آن را در سه روز ختم میکنم.» هم بر این اساس است که امام هر برتری را به تقوا می داند و حتی به دیگران نیز حق می دهد که اگر بتوانند بیش از او از تقوا بهره مند شوند از او برتر باشند. چونان که در پاسخ مردی که سوگند یاد کرد او بهترین مردم است، فرمود: «ای مرد! سوگند مخور برتر از من کسی است که بیشتر تقوای خدا را داشته و در برابر او فرمانبردارتر باشد. به خدا سوگند هنوز این آیه نسخ نشده است که برترین شما پرهیزگارترین شماست. در جایی دیگر نیز فرمود: ای ،زید از خدا بترس که آنچه بدان رسیده ایم تنها به کمک تقوا میسر شده است. 

او همین تقوا، خدا ترسی و فرمانبری را معیار و نشان شیعه بودن نیز می خواند و به یکی می گوید: هر کدام از پیروان ما که خدا را فرمان نبرد از ما نیست. و تو اگر از خدا فرمان بری از خاندان ما هستی

صص 89

آنگاه به عنوان پیش درآمد سخن خود اینگونه میگوید: «فوالله ما رأيت رجلاً كان اتقى الله منه ولا اكثر ذكراله في جميع اوقاته منه، ولا أشد خوفاً لله عز و جل .... به خدا سوگند ندیدم مردی را که نسبت به خدای تعالی از وی بیشتر پرهیز داشته و از او بیشتر به یاد خدا و در همه اوقات زندگی باشد و خوف او نسبت به خدای تعالی بیش از او باشد و همین تقوای شدید از خدا و توجه عمیق آن حضرت به خدا بود که در همه حالات و در همه جا آن بزرگوار را مستقیم و استوار نگه میداشت و تعریفها و تنقیدها و کاخها و كوخها، و مدحها و ذمها در روح استوار و خدایی او تأثیری نمی گذارد.»

صص203 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی