خورشید مشرق امام رضا علیه السلام  ( صص 225-224 ) شماره‌ی 4279

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > کرامات و معجزات امام رضا (عليه السلام) > برکت يافتن بلاد با دعای امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

اباصلت روایت کرده که چون امام رضا علیه السلام به ده سرخ رسید در وقتی که به نزد مأمون می رفت گفتند یا بن رسول الله ظهر شده است نماز نمی کنید پس فرود آمد و آب طلبید گفتند آب همراه نداریم پس به دست مبارک خود زمین را کاوید آن قدر آب جوشید که آن حضرت و هر که با آن حضرت بود وضو ساختند و اثرش تا امروز باقی است و چون داخل سناباد شد پشت مبارک خود را گذاشت به کوهی که دیگها از آن می تراشند و فرمود که خداوندا نفع ببخش به این کوه و برکت ده در هر چه در ظرفی گذارند که از این کوه تراشند و فرمود که از برای آن حضرت دیگها از سنگ تراشیدند و فرمود که طعام آن حضرت را نپزند مگر در آن دیگها پس از آن روز مردم دیگها و ظرفها از آن تراشیدند و برکت یافتند

متن

سيد عبد الكريم بن طاووس روایت کرده زمانی که مأمون حضرت امام رضا (ع) را از مدینه به خراسان طلبید حضرت حرکت فرمود از مدینه به سوی بصره و به کوفه نرفت و از بصره توجه نمود بر طریق کوفه به بغداد و از آنجا به قم و داخل قم شد اهل قم پیشباز آن حضرت آمدند و با هم مخاصمه میکردند در باب ضیافت آن حضرت و هر کدام میل داشتند که آن بزرگوار بر او وارد شود حضرت فرمود که شتر من مأمور است یعنی هر کجا او فرود آمد من آنجا وارد می شوم پس ا آن شتر آمد تا در یک خانه عادی خوابید و صاحب آن خانه در شب آن روز در خواب دیده بود که حضرت امام رضا (ع) فردا میهمان او خواهد بود پس چندی نگذشت که آن محل مقام رفیعی گشت و در زمان ما مدرسه معموره است. 

شیخ صدوق به سند خود از اسحق بن راهویه نقل کرده که گفت چون امام رضا (ع) به نیشابور آمد و خواست از آنجا حرکت نماید جمع شدند خدمت آن حضرت اصحاب حدیث و عرض کردند یا بن رسول الله تو از نزد ما می روی و برای ما یک حدیثی میفرمایی که ما استفاده کنیم آن را از جناب تو آن حضرت در عماری نشسته بود سر خود را بیرون نمود و فرمود شنیدم پدرم موسی بن جعفر فرمود شنیدم پدرم جعفر بن محمد فرمود شنیدم پدرم محمد بن علی فرمود شنیدم پدرم علی بن الحسین فرمود شنیدم پدرم حسین بن علی فرمود شنیدم پدرم امیر المؤمنین علی بن ابي طالب عليهم السلام فرمود شنیدم رسول خدا (ص) فرمود شنیدم جبرئیل می گفت شنیدم خداوند عز وجل فرمود لا إلهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِى فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذابی این حدیث شریف را فرمود و حرکت نمود چون شتر راه افتاد صدا زد ما را و فرمود بِشُرُوطِها وَ أَنَا مِنْ شُروطِها.

اباصلت روایت کرده که چون امام رضا (ع) به ده سرخ رسید در وقتی که به نزد مأمون می رفت گفتند یا بن رسول الله ظهر شده است نماز نمی کنید پس فرود آمد و آب طلبید گفتند آب همراه نداریم پس به دست مبارک خود زمین را کاوید آن قدر آب جوشید که آن حضرت و هر که با آن حضرت بود وضو ساختند و اثرش تا امروز باقی است و چون داخل سناباد شد پشت مبارک خود را گذاشت به کوهی که دیگها از آن می تراشند و فرمود که خداوندا نفع ببخش به این کوه و برکت ده در هر چه در ظرفی گذارند که از این کوه تراشند و فرمود که از برای آن حضرت دیگها از سنگ تراشیدند و فرمود که طعام آن حضرت را نپزند مگر در آن دیگها پس از آن روز مردم دیگها و ظرفها از آن تراشیدند و برکت یافتند.( ۱. از خوانندگان این سطور مصراً درخواست دارم که پس از مطالعه این سطور اینجانب و پدر و مادرم را دعا کنند و هرگاه در حرم مطهر امام رضا (ع) شرف زیارت توفیقشان گردید حتماً اینجانب را از دعای خیرشان محروم نازند ان شاء الله.)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی