آیین زندگی از دیدگاه امام رضا (ع)  ( صص 245، 273 ) شماره‌ی 4301

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > آداب گفت و گو با ديگران

خلاصه

ابراهیم بن عباس گوید:هرگز ندیدم امام رضا علیه السلام به کسی ولو به یک کلمه دشنام دهد و جفا و بی مهری کند.هرگز ندیدم حرف کسی را پیش از تمام شدن سخنش قطع کند بلکه صبر میکرد : سخن او به پایان رسد.هرگز ندیدم آن حضرت در حد توانایی سؤال و تقاضای نیازمندی را رد کند.هرگز پاهای خود را بین همنشینانش دراز نمیکرد.هرگز در حضور همنشینان خود به جایی تکیه نمی داد.هرگز ندیدم آن حضرت به خدمتکاران و غلامان آزاد شده اش ناسزا بگوید.هرگز ندیدم که آب دهانش را بیرون بیندازد.هرگز ندیدم خنده خود قهقهه خنده با صدا بکند بلکه پیوسته خنده اش تبسم و لبخند بود.هرگاه سفره غذا گسترده میشد خود کنار سفره مینشست و تمام خدمتکاران و غلامان حتى دلاکان و دامپروران دربانهای اسطبلها را کنار سفره می نشاند و باهم غذا می خوردند.

متن

 

·       برنامه های دیگر دور از تکلف امام رضا : عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْعَبَّاسِ : قَالَ : «ما رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرَّضَاءَ جَفَا أَحَداً بَكَلامِهِ قَطُّ، وَ مَا رَأَيْتُ قَطَعَ عَلَى أَحَدٍ كَلَامَهُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْهُ ، وَ مَا رَدَّ أَحَداً عَنْ حَاجَةٍ يَقْدِرُ عَلَيْهَا، وَلا مَدَّ رِجْلَيْهِ بَيْنَ يَدَى جَلِيسٍ لَهُ قَطُّ، وَلَا إِنَّكَا بَيْنَ يَدَى جَلِيسٍ لَهُ قَطُّ، وَلَا رَأَيْتُهُ شَتَمَ أَحَداً مِنْ مَوَالِيهِ وَ مَمَالِيكِهِ قَطُّ، وَلَا رَأَيْتُهُ تَفِلَ قَطُّ، وَلَا رَأَيْتُهُ يُقَهْقَهُ فِي ضِحْكِهِ قَطُّ ، بَلْ كَانَ ضِحْكُهُ التَّبَسُّمَ، وَكَانَ إِذَا خَلا وَنُصِبَتْ مَائِدَتِهِ أَجْلَسَ مَعَهُ عَلَى مَائِدَتِهُ مَمَالِيكَهُ حَتَّى الْبَوَابُ وَ السَّائِسِ»(1) ۱ - عيون اخبار الرضا، جلد ۲، ص ۱۸۴ - اعيان الشيعه ، جلد ۲، ص ۱۴ - بحار الانوار، جلد ۴۹، ص ۹۰ )

ابراهیم بن عباس گوید:

هرگز ندیدم امام رضا به کسی ولو به یک کلمه دشنام دهد و جفا و بی مهری کند.

هرگز ندیدم حرف کسی را پیش از تمام شدن سخنش قطع کند بلکه صبر میکرد : سخن او به پایان رسد.

هرگز ندیدم آن حضرت در حد توانایی سؤال و تقاضای نیازمندی را رد کند.

هرگز پاهای خود را بین همنشینانش دراز نمیکرد

هرگز در حضور همنشینان خود به جایی تکیه نمی داد.

هرگز ندیدم آن حضرت به خدمتکاران و غلامان آزاد شده اش ناسزا بگوید.

هرگز ندیدم که آب دهانش را بیرون بیندازد.

هرگز ندیدم خنده خود قهقهه خنده با صدا بکند بلکه پیوسته خنده اش تبسم و لبخند بود.

هرگاه سفره غذا گسترده میشد خود کنار سفره مینشست و تمام خدمتکاران و غلامان حتى دلاکان و دامپروران دربانهای اسطبلها را کنار سفره می نشاند و باهم غذا می خوردند.

245

 

۹- خصومت :

إِيَّاكُمْ وَ مُشَاجَرَةَ النَّاسِ فَإِنَّهَا تَظْهَرُ الْعِزَّةَ ، وَ تَدْفَنُ الْعِزَّةَ.(1) ۱ - مسند الامام الرضاء جلد ۱، ص ۲۷۴ )

از خصومت با مردم دوری کنید زیرا خصومت عیوب نهفته را آشکار می سازد و عزت را از بین می برد.

273

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی