ناسخ التواریخ زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام (جلد سیزدهم)  ( صص 78-75 ) شماره‌ی 4317

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام حسين (عليه السلام) > فضايل
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام حسن مجتبی (عليه السلام) > فضايل
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > حضرت زهرا (سلام الله عليها) > فضايل
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > پيامبر گرامی اسلام (صلی الله عليه و آله) > فضايل
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > پيامبر گرامی اسلام (صلی الله عليه و آله) > فضايل

خلاصه

و نیز بهمین سند رسول خدای له فرمود : « الويل لظالمي أهل بيتي كأني بهم غداً مع المنافقين في الدرك الأسفل من النار ، واى و ویل بر کسانی که باهل بیت من ظلم و ستم نمایند ، گویا فردای محشر نگران ایشان هستم که با طبقه منافقان در فرودترین درکات جهنم جای دارند .

متن

وازین خبر معلوم شود که خشم و رضای فاطمه زهرا سلام الله علیها جز از بهر خدا نیست و برترین رابطه او را بحق و قطع روابط او را از خلق میرساند چنانکه چون در سیره حضرت صدیقه کبری و مثل أعلى بنگرند جز این نیست ، هرگز برای أمر دنيا و امور معاشيه و أطعمه و ألبسه و مشقات خانه داري و پرستاري يا حوادث جهانی در عنصر مبارکش انقلابی و اضطرابی نیفتاد و اگر از بابت أمر خلافت شوهرش نشان خشم و غضبی نسبت بمخالفین حتی آمدن بر در خانه علي مرتضى و طلبيدن آنحضرت را برای بیعت و خشم و منازعه و احتجاج و عرض خطبه مبارکه آنحضرت شرح داده اند همه از بهر دین و اظهار عدم اعتنای بامور دینیه دنیویه و اعتماد به امور رضيه اخرویه و معاونت أمر خلافت و دين حضرت أحديت و غمخواري امت و در افتادن ایشان بکوچه ضلالت و ندامت إلى قيامت است و اگر از شهادت اولادش اظهار غم و اندوه فرمود همچنان برای اندوه بر امت بود که « استحوذ عليهم الشيطان فأنساهم ذكر الله ، و اگر خود بر همه ما كان و ما يكون إلى بايان زمان علم داشت برای رعایت امور ظاهریه و خبر یافتن دیگران همینقدر که از پدر بزرگوارش می شنید که این شهادت فرزندان گرامی تو و پاره های دل و کبد تو برای نجات امت من ، و خدای چنان خواسته و حفظ دین در آن است! رضا میداد و خشنود میشد ، وگرنه کدام مادر است که دختر سید انبياء و زوجه سيد أوصياء و دختر خدیجه کبرا و مادر أئمه هدى سلام الله عليهم و با آن شأن و شرف و جلالت قدر و عزت إلهي وسلطنت با قدرت و مطاعيت نامه معنوي و صوري باشد و برای خاطر جمعی جهال و ضلال و مردمان دنیا دوست ریاست طلب غاصب ظالم رضا بدهد که آنچنان فرزندان بزرگوار که همگی امام یا برترین خلق جهان باشند بدست آنچنان مردم رذل كه أخبث و أنجس و أقبح و گمراه ترین و ملعونترین و زبونترین و گمنام ترین جهانیان هستند شهید و مظلوم و أهالى حرم محترم ایشان که ناموس کبریا و أولاد مصطفى و مرتضى و برگزیدگان خدا و عصمة الله تعالی هستند اسیر آنجماعت شده در مجالس شراب و قمار حاضر و بأن صدمات و هتك حرمات دچار آیند .

 و همچنین شوهر بزرگوارش با آن جلالت قدر که جز خدا و رسول خدا هیچ آفریده مقدارش را نشناسد و آن شجاعت و شئونات ظاهری و فضایل و مناقبی که صفحه جهان را از تحت الثری تا مافوق عرش بلکه جهات سته را عرضاً و طولاً بأن وسعت و فضا که خدا داند روشن ساخته و خليفة الله تعالى في الأرضين و السماوات و قاسم جنت و تار و درجات و درکات و خليفة الرسول و زوج البتول و بنص خدای و رسول خدای قائم مقام و خلیفه بلافصل پیغمبر است مغصوباً و مظلوماً در کنج سرای منزوي گردد و چون فاطمه زهرا بر حسب ظاهر و معلوم داشتن بر دیگران تا کج اندیش و دچار وسوسه ابلیس و تشویش نشوند، در مقام چون و چرا برآید ، و بمحض اینکه بانگ اذان در میان و کامه شهادتین بر زبان آید و بفرماید : برای این بیرون نمیآیم که فتنه عظیم در اسلام سرایت کند و این بانگ مسلمانی بخوابد ! في الفور سكوت فرماید و رضا دهد ، تا علت و حکمت این عمل را از زبان لسان الله الأعظم بر دیگران باز نماید و رفع شك و شبهت از همه بشود و تا قیامت تذکره مرد و زن گردد و این سكوت ولی اللهی را حمل بر آن نکنند که خود را ذیحق نمی دانست ، بلکه بدانند هر چه میکرد و میفرمود همه در کار حق و حفظ دین او و ظاهر ساختن بواطن مخالفین و غاصبين و مشرکین و ظالمین و برتر درجه دنیا خواهی و ریاست طلبی ایشان در دار دنیا و عدم اعتنای ایشان بأمر خدا و توصیه مصطفی و بی عقیدتی ایشان برای عقبی و روز جزا وغصب منصب على مرتضی بود و گرنه آنکه دست از جهان فدک چه کند > بلکه طلب فدک برای آزمون و محک دیگران است .

از اینست که چون رسول خدای له فرمود: تو شفیعه روز جزائی و امت مرا از مخاطر و مهالك و عذاب و بلا میرهانی ! همه شداید و مشقات را بر خود بسی سهل و هموار شمرد و پیمانه زهرهای پی در پی این جهان را از شربت انگبین و شهد شیرین تر و گواراتر خواند و چون از سفر کردن رسول خدای بدیگر سرای اظهار اندوه فرمود بمحض مژده یافتن بسرعت اتصال بآنحضرت، با اینکه با مانند أمير المؤمنين شوهری و حسنين سيدي شباب أهل الجنة و زينب و ام كلثوم پسر و دختری مصاحب بود ، بشاشت گرفت ، چه مصاحبت پدرش بيغمبر را أشرف وجوارش را جوار الله میدانست و از این مسأله معلوم شد که آنحضرت در آن سن جوانی تمام جهاتش يزداني و نظراتش بخواست ایزد سبحانی بود و چنان بحق پیوستگی و از مخلوق وارستگی داشت که حق برضای او راضی و غضب او در غضب میشد و این دلیل بر برترین درجه اتصال بحق و انفصال از ماسوی الحق است و گرنه از چه بایستی که مخلوقی را آن مقام حاصل شود که از غضب و رضای او خدای را رضا و غضب باشد ؟!

و اینکه در حقش فرمودند : « إنسية حوراء » نه آن است که بخواهند جمال و روحانیت و صفا و لطف آنحضرت را به حور جنت نسبت دهند ، چه نور و بها وصفوت و صفا و جمال و جلال صدهزاران جنت و حور بيك جزء از أجزاء نور إلهي آنحضرت مزدور است! بلکه میخواهند بازنمایند که حضرت صدیقه کبری که در این جهان اندر است از ارواح نورانیه آنجهانی است که روزی چند نور بخش اینجهانی است ، و آن حدیث پیغمبر و تناول سیب بهشت و سبب شدن میلاد آ نحضرت و بوئیدن آنحضرت را در آرزومندی بهشت و نور بخشی آنحضرت روزی چند مرتبه به در و دیوار مدینه بأنوار مختلفه و أمثال ابن أحاديث و أخبار ، دليل بر مطالب مسطوره و شدت قرب بمبدأ حقیقی و نهایت بعد از منتهای کثیف فانی است .

و نیز بهمین سند رسول خدای له فرمود : « الويل لظالمي أهل بيتي كأني بهم غداً مع المنافقين في الدرك الأسفل من النار ، واى و ویل بر کسانی که باهل بیت من ظلم و ستم نمایند ، گویا فردای محشر نگران ایشان هستم که با طبقه منافقان در فرودترین درکات جهنم جای دارند .

و هم بسند مذکور رسول خداى له فرمود : « إن قاتل الحسين الله في تابوت من نار عليه نصف عذاب أهل الدنيا و قد شد يداه و رجلاه بسلاسل من نار فيركس في النار حتى يقع في قعر جهنم و له ريح يتعوذ أهل النار إلى ربهم من شدة نتنه و هو فيها خالد ذائق العذاب الأليم مع جميع من شايع على قتله كلما نضجت جلودهم بدل الله عز وجل عليهم الجلود حتى يذوقوا العذاب الأليم لا يفتر عنهم ساعة و يسقون من حميم جهنم فالويل لهم من عذاب الله تعالى في النار »

: بدرستیکه کشنده حسین بن علی الاسلام را جای در تابوتی از آتش ، و باندازه يك نیمه عذابی که بهمه مردم گناهکار دنیا کنند معذب است و بسر و روی در آتش افتد و بگردد تا گاهی که در بنگاه دوزخ جای گیرد و بوئی چنان ناخوش از وی برخیزد که از گند آن تمام دوزخیان بحضرت یزدان پناه برند و در دوزخ همیشه بماند و از عذاب أليم و شکنج دردناک بچشد با جمله آنانکه در کشتن آنحضرت باوی همراهی کردند و بهر وقت پوست ایشان پخته گردد خداوند تعالی بپوستهای دیگر تبدیل فرماید تا سختی عذاب دردناک را بچشند و باندازه ساعتی آنها را از ادراك عذاب فراغت ندهند و بچشانند ایشان را از آب گرم دوزخ ، پس وای بر ایشان از عذاب فرمودن خدای تعالی ایشان را در آتش جهنم .

و ازین خبر مبارک میرسد که قاتل آنحضرت ا از تمام معذ بین حتی مشرکین و مدعيان الوهيت و ابليس بأنواع عذاب و أقسام عقاب سخت حال تر است ، و نیز می نماید که بقا از برای روح است و أبدالا بدین خواه در عذاب خواه در ثواب میباید .

 و نیز بهمین سند رسول خداى الله فرمود : « إن موسى بن عمران سأل ربه عز وجل فقال : رب أخي هارون مات فاغفره ! فأوحى الله تعالى إليه : يا موسى لو سألتني في الأولين والآخرين لأجبتك ما خلا قاتل حسين بن علي فاني أنتقم له من قاتله » :

بدرستیکه موسی بن عمران از پروردگار خود عز و جل خواستار شد و معروض نمود : پروردگارا ! برادرم هارون وفات کرده است او را بیامرز ! حق تعالى بدو وحى فرستاد: ای موسی! اگر از من آمرزش خلق أو لين و آخرین را سؤال و خواهش مینمودی مسئولت را اجابت میکردم مگر کشنده حسین بن علی را که من انتقام او را از قاتلش میکشم !

راقم حروف گوید : ازین خبر معلوم میشود گناه قاتل حسين بن علي الام از

ص78

 

 

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی