او در قصیده ای غرا از اشتیاق بسیار شدید برای زیارت طوس و طواف آن حرقه شریف نیز پرده برداشته و دیدن روضه امام رضا را شبیه به رفتن به فردوس می داند و از ممدوح اجازه میخواهد که به این سفر برود.
گر دهد رخصه کنم نیت طوس خوش و شادان شوم ان شاء الله
بر سر روضه معصوم رضا شبه رضوان شوم ان شاء الله
گرد آن روضه چون پروانه شمع مست جولان شوم ان شاء الله
ديوان خاقانی، ص ۴۰۶
2- وقایع تاریخی
سنایی در قصیده خویش چند ماجرا و واقعه زندگی امام را دست مایه اشعار خویش قرار داده است. و پس از پرداختن به این ماجرا نتیجه گیری از آن واقعه را نیز بیان کرده و آن چه در ضمیر خویش داشته را آشکار نموده است.
(الف) درم زدن به نام امام
مأمون پس از آنکه برای ولایت عهدی امام از اطرافیان خویش بیعت گرفت؛ دستور داد که به نام امام سگه زنند و شاعران نیز که از امام صله ای می خواستند؛ تقاضا می نمودند که از سکه های زده شده به نام امام دریافت کنند. حکیم سنایی ارزش درم را نه به علت زر بودن بلکه به واسطه آنکه نام امام در آن حک شده است می داند و معتقد است حک نام امام سبب شده که این در هم ها همسنگ قرآن گردد. وی در اوج کلام خویش ناتوانی در گل اندود کردن خورشید تابناک ولایت و امامت را متذکر گشته و امام را خورشید روی زمین دانسته است:
مأمون چو به نام او درم زد بر زر بفزود هم درم زان
ص110