لَمَّا وَافِى أَبُو الْحَسَنِ الرَّضَا عَلَيْهِ السَّلام نَيْسَابُورَ فَأَرَادَ أَنْ يَرْحَلَ مِنْهَا إِلَى الْمَأْمُونِ اجْتَمَعَ إِلَيْهِ أصْحَابُ الْحَدِيثِ فَقَالُوا : يَابْنَ رَسُولِ اللهِ تَرْحَلُ عَنَّا وَ لَا تُحَدِّثُنَا بِحَدِيثٍ نَسْتَفِيدُهُ مِنْكَ وَكَانَ قَدْ قَعَدَ فِي الْعَمَارِيَّةِ فَاطْلَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَبْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِى يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيَّ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبي أَميرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبي طَالِبٍ يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ يَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئِيلَ يَقُولُ سَمِعْتُ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ : «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي، فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَى بِشُروطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُروطِهَا . (۱) ۱ - عيون اخبار الرضا، جلد ۲، ص ۱۳۵ - ثواب الاعمال، ص ۲۱ )
حضرت امام رضا در مسیر مسافرت مرو وارد نیشابور شد و قصد رفتن به نزد مأمون داشت. اصحاب حدیث خدمت او گرد آمدند عرض کردند: ای پسر پیامبر از شهر ما می روی و حدیثی برای ما روایت نمیکنی که از آن بهره مند شویم؟
حضرت ﷺ که در عماری نشسته بود سر خود را از محمل بیرون کرد فرمود:
از پدرم موسی بن جعفر شنیدم که فرمود: از پدرم حضرت صادق شنیدم و همچنین از آباء گرامی خود یک یک نام برد تا به حضرت علی رسید که فرمود: از حضرت رسول اکرم شنیدم که فرمود: از جبرئیل امین شنیدم که گفت، از ذات اقدس الهی شنیدم که فرمود: «لا اله الا الله» در من است پس هر کس به دژ من وارد شود از عذاب من ایمن خواهد بود. وقتی مرکب به راه افتاد حضرت علی بن موسى الرضا ندا داد که کلمه توحید با مقررات و شروطش قلعه الهی است و من از شرایط آن هستم.
جمله ای که در این روایت شایان توجه و دقت میباشد این است که امام هشتم میخواهد به اصحاب حدیث و جامعه مسلمین بفهماند که اقرار به کلمه توحید هنگامی می تواند به عنوان قلعه محکم شما را تحت مصونیت الهی قرار داده و نجات بخشد که جامعه به دست حاکم راستین اسلامی اداره شود و حکومت حکومت حق باشد و مردم به تمام مقررات آن حکومت علاقه مند و وفادار باشند.
فرمایش امام هشتم در روایت مذکور نشانه ارتباط ولایت است با اصل توحید گویی هر دو با هم آمیخته و هماهنگ است و این ویژگی بزرگ جهان بینی اسلامی است که توحید آن حاکمیت است و حاکمیت آن توحید.