ولایت عشق  ( 89-92 ) شماره‌ی 4373

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو

خلاصه

بعد از اینکه نماینده مأمون رجاء بن ضحاک از مرو خدمت امام در مدینه رسید و دعوتنامه مأمون را مبنی بر هجرت امام از مدینه به مرو تقدیم نمود، موضوع هجرت رسمی و علنی شد امام رضا الام اقداماتی درباره هجرت خویش به ایران نمودند که این اقدامات به شرح ذیل میباشد.عدم رضایت خویش را با اکراه و برخوردهای سرد نشان دادند. وداع جانسوز همراه با گریه با روحه منوره جدش رسول اکرم صلوات الله علیه که چندین بار صورت پذیرفت و نیز وداع با روحه جده اش حضرت زهرا عليها السلام.

متن

هجرت امام از مدینه به مرو

بعد از اینکه نماینده مأمون رجاء بن ضحاک از مرو خدمت امام در مدینه رسید و دعوتنامه مأمون را مبنی بر هجرت امام از مدینه به مرو تقدیم نمود، (بنا به روایتی ۲۵ ذیقعده سال ۲۰۱ هـ ق امام از مدینه به سوی مرو حرکت کردند.) موضوع هجرت رسمی و علنی شد امام رضا الام اقداماتی درباره هجرت خویش به ایران نمودند که این اقدامات به شرح ذیل میباشد.

عدم رضایت خویش را با اکراه و برخوردهای سرد نشان دادند.

. وداع جانسوز همراه با گریه با روحه منوره جدش رسول اکرم که چندین بار صورت پذیرفت و نیز وداع با روحه جده اش حضرت زهرا عليها السلام. (داخل مسجد نبی شدند نزد ضریح مقدس پیامبر رفته و با جد بزرگوار خویش طوری وداع میکرد که گویی برگشتی از هجرت در کار نیست و پس از فاصله گرفتن از ضریح چندین بار برگشته و باز به گریه وداع می نمودند.)

۱ همراه نبردن خانواده اش در این سفر؛ زیرا اگر سفر تفریحی به حساب می آمد یا نیل به مقام و منصب بود میبایست خانواده را نیز به همراه می برد.

۲. در حال مفارقت و وداع از خانواده و نزدیکان میخواست تا برایش گریه و زاری کنند.

به خانواده اش میفرمود من هرگز به سوی شما باز نمی گردم.

سپردن رداع امامت و تصریح به وصایت فرزندش امام جواد سلام .

امام تمامی علماء و اصحاب نزدیک خود را طلبید و فرزندش جواد الائمه به عنوان جانشین و قائم مقام خویش به آنها معرفی نمود و سفارش فرمود سخنان او را گوش کنید و امر او را اطاعت کنید و با او مخالفت ننمایید.

سپس هجرت خویش را به مقصد مرو آغاز نمودند و در مسیر عبورشان از شهرها و بلاد مختلف عبور کردند از جمله نیشابور و قدمگاه که در وقوفشان در نیشابور در میان استقبال گرم و پرشکوه مردم نیشابوری و بسیاری از سرشناسان و بزرگان شهر و بسیاری از علماء و فضلا و محدثات مشهوری حدیثی را ذکر فرمودند روایت پدران بزرگوار و جد امجدش رسول خدا از قول پروردگار متعال که مربوط به توحید و یگانگی ذات حق بود. امام فرمود: «کلمه لا اله الا الله حصنى و ضمن دخل حصني آمن من عذابی ، کلمه لا اله الا الله دژ و پناهگاه استوار من است، هر کس به آن درآید از عذاب من ایمن میباشد و آنگاه که مرکب امام به راه افتاد در حالی که همگان مجذوب و سراپاگوش بودند امام فرمودند: ولكن بشرطها و شروطها و انا من شروطها كلمه توحید که موجب است شروطی دارد و من از آن شرطها هستم.

یعنی رسیدن به سعادت و رستگاری واقعی زمانی میسر میشود که به جانشینی و ولایت ائمه اطهار عليهم السلام معتقد و مؤمن باشد، این حدیث شریف که سلسله الذهب شهرت یافته به وسیله فضلا و دانشمندان و محدثان حاضر که عده آنان را هزاران نفر ذکر کرده اند ثبت و ضبط گردید. بیان این حدیث در آن شرایط و اوضاع و احوال که عمده ترین رکن جامعه اسلامی و عامل حیات و بقاء و اجرای احکام آن یعنی امامت بر اثر خودکامگی و خودخواهی غاصبان خلافت مورد فراموشی قرار گرفته و مردم را از دسترسی به این چشمه زلال هدایت محروم داشته بودند سخت بجا و عبرت آموز خواهد بود. ( رک. یوسفعلی یوسفی، سفرنامه عشق، ص ۵٩.)

امام تنها به دو موضوع تصریح می فرمایند -۱ توحید و ۲- امامت به این معنی که شناخت خدا و تقرب به سوی او تنها از مسیر آموزشها و تعلیمات امام معصوم ممکن است. آیات العلل انحراف و فساد و مشکلات و مصائب جهان اسلام پس از بنیان گذار آئین اسلام جز انحراف و جدا افتادن از امامت چه بود. همین است که امام متقابلاً تنها عامل نجات و یگانه راه وصول به فلاح و رستگاری را تمسک به ولایت و امامت میداند.(ر. ک محمد حسین معینیان معماهای زندگانی چهارده معصوم انتشارات نبوغ، ص ۱۷۱-۱۷۰)

«سلسله الذهب» یعنی زنجیره زرین و چون عنوان حدیثی است که راویان آن تا حضرت ختمی مرتبت همه معصوم و امام میباشند به آن سلسله الذهب میگویند از بیان این حدیث به وسیله امام رضا سلام سه نکته برداشت می شود

اول با نقل نام پدران و اجداد خود که هر کدام حدیثی را از دیگری نقل کرده اند تا به پیامبر اکرم و اینکه آن حضرت از طریق جبرئیل امین از مقام ربوی این حدیث شنیده است پدران بزرگوار خود را که همگی خلفای الهی هستند به مردم باز گفت و آنها را به مردم یاد آورد.

دوم یگانه پرستی و خداپرستی را که پایه و اساس همه اعتقادات است به یاد مردم آورد تا به باطل و طاغوت گرایش پیدا نکنند و یگانه پرستی و خدا پرستی واقعی و خالی از شرکت و ریا مستلزم ولایت اهل بیت است و تا رهبری عادلانه در جامعه مسلمین حکمفرما نباشد بتها و طاغوتها نخواهند گذاشت توحید در مسیر درست قرار گیرد.

سوم امام با بلاغت و جامعیتی تمام و در حدیثی کوتاه توحید را بیان فرمودند و حقیقت بزرگی را که بعد از رحلت ختمی مرتبت از نظرها دور نگه داشته بودند با صراحت بیان فرمود و رکن مهم دیگری را که پیامبر جمیع امت را به تمسک به آن مأمور فرموده بود یعنی عترت و اهلبیت را دوباره به یاد مردم آورد. (ر. ک حسین حائری ،کرمانی زندگانی هشتمین امام انتشارات اداره امور فرهنگی آستان قدس رضوی)

همانطوری که قبلاً اشاره کردیم با طرح و نقشه مأمون، امام در مرکز حکومت قرار گرفت حضور فیزیکی امام در مقر حکومت، دلگرمی خاصی بود برای شیعیان و هواداران آن حضرت که از فتنه عباسیان به تنگ آمده بودند ولی نگرانی حاکم عباسی (مأمون) نسبت به نحوه عملی کردن نقشه خویش در بهره گیری از امام در خلافت بیشتر میشد.

مأمون از پیامدهای احتمالی این امر سخت نگران بود. او ابتدا بعد از مقدمه چینی ها و تفاصیل زیاد با دستپاچگی واگذاری خلافت را به امام پیشنهاد کرد شاید آن هم برای آزمایش امام چنین پیشنهادی را مطرح نمود ولی پاسخ کوبنده امام به این پیشنهاد پتک محکمی بر سرش فرود آورد. مأمون به ژرف نگری و عاقبت اندیشی امام پی برده تصمیم گرفت تا حساب شده تر با امام برخورد کند و با تأملی بیشتر طرح شیطانی خود را عملی کند.

امام در پاسخ واگذاری خلافت فرمودند اگر خلافت، حق توست، حق نداری این جامه خدایی را از تن آورده بر قامت دیگری بپوشانی و اگر حق تو نیست چگونه چیزی را که از آن تو نیست به من میبخشی. ( ر. ک علامه شیخ مجلسی، بحار الانوار ج ۴۹ باب ۱۳ ، حدیث ۳، ص ۱۲۹.  )

امام با این پاسخ چند مطلب را به مأمون فهماند:

این که خلافت حق مأمون و اجداد او نبوده و نیست و آنها غاصبند.

اینکه منصب امامت - که امام دارای آن مقام میباشد - بالاتر از خلافت ظاهری همچون خلافت مأمون است.

این عقیده و اندیشه مأمون که فکر میکرد امام منتظر هر فرصت قابل ملاحظه ای جهت دستیابی به خلافت و قدرت است، سخت اشتباه بود؛ زیرا امام با عمل خویش نشان داد که وظیفه و تکلیف ایشان خط اسلام و سنت نبوی است چه در لباس حکومت باشد یا در لباس رعیت. 

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی