اباصلت گفته است از آن حضرت پرسیدم ای پسر پیامبر خدا این چیست که از شما نقل میکنند؟ امام فرمود مگر چه میگویند؟! گفتم می گویند شما ادعا میکنید که مردم بردگان شمایند امام سر به آسمان برداشت و گفت: خداوندا تو آفریننده آسمانها و زمین و دانای آشکار و نهانی تو گوانی که من هرگز این سخن را نگفته ام و نشنیده ام کسی از پدرانم هرگز چنین چیزی گفته باشد تو دانایی بر ستمهایی که این امت بر ما روا داشتند و این هم یکی از آنها است. پس از آن رو به من کرد و فرمود: ای عبدالسلام اگر مردم آن چنان که میگویند همه بردگان ما هستند ما آنها را از چه کسی خریده ایم؟ :گفتم ای فرزند پیامبر خدا، راست فرمودی
سپس فرمود ای عبدالسلام آیا دوستی ما را که خداوند واجب فرمود تو هم انکار میکنی گفتم پناه بر خدا میبرم بلکه من ولایت شما را اقرار میکنم.
امام این تهمت و نسبت مغرضانه را که دشمنان می خواستند به این وسیله مهر آنان را از دلها بزدایند نفی فرمود و آن را از جمله ستمهایی شمرد که امت در حق آنان روا داشته است. زیرا ائمه لا همه مردم را از لحاظ حقوق اجتماعی یکسان و برابر میدانند جز حق ولایت که خداوند آنان را به آن مخصوص داشته است و دیگران نمیتوانند آن را برای خود ادعا کنند و جز حق طاعت و فرمانبرداری که خداوند خالصانه ترین آنها را ویژه خود گردانیده و آن را وسیله ترفیع درجات بندگان در نزد خود و میان بندگان قرار داده است و در غیر این دو همه برابر و بندگان خدایند و همگی از یک پدر و مادر به وجود آمده اند و پروردگار آنها نیز یکی است.