معارف رضویه  ( صص 98-93، 100-99 ) شماره‌ی 4429

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > مبارزه با انحرافات و تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان > نمونه هايی از مناظره حضرت با عالمان > مناظره با جاثليق ‌ راس الجالوت و بزرگان صابئين

خلاصه

ناظر

متن

منظره مجلس مناظره حضرت رضا با دانشمند مسیحی

فردا صبح شد فضل بن سهل برای اعلام بآمادگی مجلس شرفیاب شد . حضرت اجابت فرمودند در حضورشان رفتیم مجلس مملو از بني هاشم و امراء لشکر و سایر مدعوین بود .

به محض ورود آن حضرت محمد بن جعفر و مأمون و بنی هاشم باحترام قیام نمودند . حضرت رضا عليه السلام با مأمون نشستند امام بحاضرين اجازه جلوس داد .

بعد از ساعتی گفت و شنید مأمون امام را بجاثلیق دانشمند مسیحی معرفی کرد که پسر عم من علی بن موسی بن جعفر از اولاد فاطمه دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله و فرزند علی بن ابی طالب علیه السلام است دوست دارم با نصاف با او محاجه نمائی .

جاثلیق : چگونه احتجاج کنم با شخصی که دلیلش کتابی است که من منکر آن میباشم و به پیغمبری که با وایمان نیاورده ام . امام : ای نصرانی اگر بر تو بانجیل حجت و دلیل بیاورم بآن اقرار و اعتراف میکنی ؟ .

جاثلیق : آیا توانائی بررد انجیل دارم ؟ - بلی بخدا اقرار میکنم - و بپرسشهای خود آغاز کرد ـ :

در نبوت و پیغمبری عیسی و کتاب او چه میفرمائی ؟ آیا چیزی از آندورا انکار داری ؟

امام : به نبوت عیسی و کتاب او آنچه را بامت خود بشارت داد و حواریون بآن اعتراف کردند اقرار میکنم. نبوت و پیغمبری هر عیسی را که به پیغمبری و نبوت محمد صلى الله علیه و آله و بكتاب او اقرار نکرد و بان امت خود را بشارت و مژده نداد قبول ندارم .

جاثلیق : چنین نیست که قطع احکام بدو شاهد ثابت میشود ؟

امام : چنین است

جاثلیق : پس دو گواه از غیر اهل ملت خود که مورد قبول نصاری باشد به نبوت محمد (ص) اقامه کن - و همین پرسش را از غیر ملت ما هم بنمائید .

امام : اکنون از راه انصاف آمدی . آیا عدل مقدم نزد مسیح عیسی بن مریم را از من نمیپذیری .

جاثليق : این عدل کیست ؟

امام : در حق یوحنای دیلمی چه میگوئی ؟

جاثلیق : به به کسیرا ذکر کردی که دوست ترین مردم نزد مسیح است .

امام : تو را قسم میدهم آیا در انجیل هست که یوحنا گفت مرا مسیح خبر داده است بدین محمد عربی صلى الله عليه و آله و بشارت داده است باینکه محمد بعد از اوست. و من باین خبر حواریین را مژده دادم و آنها به حمد (ص) ایمان آوردند و پذیرفتند .

 جاثليق : يوحنا این مطلب را از مسیح نقل کرده و به نبوت مردی و باهل بيت ووصی او بشارت داده است و لیکن مشخص نکرده که ظهور او در چه زمان و بچه نامند تا آنها را بشناسم . 

امام : اگر ماکسیرا بیاوریم که انجیل را قرائت کند و بر تو ذكر محمد و اهل بيت و امت او را تلاوت کند آیا تصدیق میکنی و ایمان میآوری ؟

جاثلیق : بلی این سخنی است محکم .

امام : به نسطاس رومی متوجه و فرمود کتاب سوم انجیل را حفظ داری ؟

نسطاس رومی: خیلی خوب حفظ دارم .

امام : برأس الجالوت متوجه و فرمود آیا انجیل نمیخوانی؟

رأس الجالوت : بلى بجان خودم آنرا میخوانم .

امام : سفر سوم انجیل را از من گوش کنید - اگر نام محمد صلى الله عليه و آله و اهل بیت و امت او در آن ذکر شده هر دو برای من شهادت دهید - واگر ذکر نشده گواهی ندهید - در این موقع سفر سوم را خواند تا بجائیکه پیغمبر نامبرده شده رسید توقف کرد و فرمود: ای نصرانی بحق مسيح و مادر او از تو میپرسم آیا دانستی که من بانجیل دانا هستم ؟

جاثليق : بلى .

امام : پس از آن نام محمد و اهل بیت وامت او را تلاوت فرمود و گفت : ای نصرانی چه میگوئی این قول عیسی بن مریم است اگر آنچه را انجیل بآن ناطق است تکذیب کنی موسی و عیسی را تکذیب کرده ای . و در صورت تکذیب قتل تو و اجب میشود که بپروردگار و پیغمبر و کتابت کافر شدی

جاثلیق : آنچه در انجیل است انکار ندارم و بآن اقرار میکنم .

امام : بر اقرار او گواه باشید. بعد با وفرمود از هر چه خواهی بپرس.

جاثليق : حواریون عیسی چندتن و علماء انجیل کیها بودند ؟

امام : فرمود على الخبیر سقطت یعنی بدانای حقیقت کار رسیدی حواریون دوازده تن بودند و افضل و اعلم ایشان لوقا بود - علماء نصاری سه تن بودند : یوحنای اکبر ساکن اج (محلی در بصره است .) و یوحنای دوم در قرقیسیا و یوحنای دیلمی در زجار . اسم پیغمبر و اهل بیت وامت او نزد یوحنای دیلمی بود . و او کسی بود که امت عیسی و بنی اسرائیل را بظهور خاتم انبیا محمد بشارت داد (در انجیل مکاشفات یوحنا چاپ لندن سال ۱۹۶۰ در فصل ۱۹ میگوید آسمان را گشوده دیدم و آنگاه اسب سفیدی که سوارش امین و حق نام دارد و بعدل داوری و جنگ مینماید و چشمانش چون شعله آتش و بر سرش افسرهای بسیار و اسمی مر قوم دارد که جز خودش هیچکس آنرا نمیداند و جامه خون آلود در بردارد . و نام او را کلمه خدا بخوانند تا آنجا که از دهانش شمشیری تیز بیرون میآید. تا با آن امتها را بزند و با عصای آهنین حکمرانی خواهد نمود . و بر لباس وران اونامی مرقوم است یعنی پادشاه پادشاهان ورب الارباب ص ۴۱۷ انجيل) از مسیح جز پیغمبر اسلام با شمشیر ظهور نکرده و جنگ ننموده است. پس

( ص ٦٦ شخصیت حضرت رضا )) ای نصرانی بخدا سوگند که من مؤمن و تصدیق کننده ام بآن عیسی که بمحمد صلى الله علیه و آله ایمان آورده و بر عیسی شما ناپسندی نیافتم مگر ضعف او و کمی نماز و روزه او . 

جاثليق . افسوس که علم خود را فاسد و امر خویش را سبك نموديد و گمان نمیکردم مگر اینکه شما را دانشمند ترین مسلمانان میدانستم . 

امام از چه جهت؟ - جاثلیق از این سخنی که گفتید زیرا عیسی هیچ روز روزه اش را افطار نکرد و هیچ شبی نخوابید و همیشه بعبادت قائم بود .

امام : برای کی نماز میخواند و روزه میگرفت ؟

جاثلیق : از پاسخ امام مبهوت و خاموش و با قرار خود محکوم شد. 

بعد حضرت بتفصیل برای او ثابت فرمود که عیسی بنده خدا و نظیر معجرات او از زنده کردن مردکان و راه رفتن روی آب و بینا کردن کور مادرزاد و بهبودی پیس و دیوانگان و تکلم حیوانات برای اليسع پیغمبر و خر قیل پیغمبر و محمد صلی الله علیه و آله خاتم انبیا نیز صادر شده با اینحال ما واسم دیگر آنها را خدا نگرفتیم - ما فضیلت هیچکس از این پیغمبر انرا انکار نمیکنیم اما نه اینکه خدایش بدانیم .

 پس اگر هر کس مرده ای را زنده کند و کور مادر زادی را بینا نماید و پیس و دیوانگانرا خوب کند او سزاوار پرستش است نه خداپس تمام اینها را خدایان خود بگیر چه میگوئی ؟

جاثليق : قول قول تو است یعنی حق میگوئی ولا اله الا الله .

 امام : از تورات و انجیل آیاتیکه در معرفي ووصف موسى وعيسى و محمد صلى الله علیه و آله نازل شده بیان فرمود .

برأس الجالوت فرمود: تو در تورات خوانده ای که وسی (ع) گفته : هنگامیکه امت بازپسین آیند پیروان کسی باشند که سوار شتر شود و پروردگار را از روی جد تسبیح میکنند به تسبیح جدید در عبادتخانه های تازه پس باید بنی اسرائیل بسوی ایشان و ملك ايشان پناه جویند تا دلهای ایشان مطمئن شود بدرستیکه در دست ایشان است شمشیرهایی که بآن شمشیرها از امتهای گمراه در اطراف زمین انتقام کشند . 

رأس الجالوت : تصدیق مینمائیم که در تورات چنین یافته ایم ...

امام : بجاثلیق فرمود : علم تو بکتاب شعیا چگونه است ؟

جاثليق : حرف بحرف میدانم .

امام : بجاثليق ورأس الجالوت خطاب فرمود : در کتاب شعیا خوانده اید که میگوید : ای قوم گویا میبینم کسی را که میاید در حالیکه سوار چارپاست و لباس (نور) او را پوشانیده و می بینم را کب بعیر و کسیکه برشتر سوار شود و نور او مانند ماه جهانرا فرامیگیرد .

جاثليق ورأس الجالوت : راست است شعیا چنین گفته است .

امام : نخست مسبح (ع) و دومین حضرت محمد (ص) است .

ای جاثلیق در انجیل خوانده ای که عیسی میگوید : من بسوی پروردگار شما و پروردگار خود خواهم رفت پس از من فار گلیط که حضرت محمد صلى الله علیه و آله است (در دائرة المعارف بزرگ فرانسه ص ١١٧٤ ج ۲۳ درباره لفظ محمد و احمد و اشتقاق آن میگوید. لفظ احمد باحتمال قوی در نزد مسیحیان ساکن عربستان برای تعیین معنی پاراگلیت استعمال میگردید . نقل از پاورقی ص ۶۸ شخصیت حضرت رضا ع)) میاید و اوست کسیکه به پیغمبری من گواهی دهد چنانچه من از برای او گواهی دادم و اوست که از برای شما هر چیز را تفسیر کند و اوست که فضیحتها و رسوائیهای امتها را آشکار کند و اوست که ستون کفر را میشکند

جاثلیق . در پاسخ بقیه پرسشهای حضرت رضا عليه السلام باقرار خود محکوم و مغلوب و از ادای جواب طلب عفو کردو گفت : بحق حضرت مسیح گمان نمیکنم در علما و مسلمانان مانند تو باشد .

صص98-93

احتجاج حضرت رضا علیه السلام با رأس الجالوت یهودی

امام : برأس الجالوت یهودی فرمود از من سئوال میکنی یا از تو پرسش کنم ؟

رأس الجالوت از کجا نبوت محمد صلی الله علیه و آله را ثابت میکنی؟ امام : بعد از بیان وصیت موسی از تورات خواند : جاء النور من جبل طور سيناء و اضاء لنا من جبل ساعير واستعان علينا من جبل فاران یعنی نوری آمد از کوه طور سیناء و ما را روشنائی داد از کوه ساعیر و بر ما آشکار شد از کوه فاران .

رأس الجالوت : فرمایش امام را تصديق و تفسیرش را درخواست کرد .

امام : نور از کوه طور آمد مرا دوحی پروردگار تعالی است که در کوه طور سیناء بره وسی علیه السلام نازل فرمود - مردم را از کوه ساعیر روشنی داد وقتی عیسی بالای آن کوه بود پروردگار برای او وحی فرستاد - و اما اینکه بر ما از کوه فاران آشکار گردید آن کوهی است از جبال مکه 

در نتیجه احتجاج آنحضرت رأس الجالوت از پاسخ باز ماند و مغلوب شد .

احتجاج حضرت رضا علیه السلام با بزرگ آتش پرستان

امام : هر مزاکبر را که بزرگ آتش پرستان بود نزد خود خواند و فرمود دلیل تو بر نبوت زردشت چیست که گمان میکنی پیغمبر تو است

هر مزاکبر : تواریخ پیشینیان برای ما نقل کرده اند چیزهائی آورد که پیش از او سابقه نداشت امام : از راه نقل تاریخ باو گرویده و از او پیروی کرده اید ؟

هرمز : بلی ...

امام : بسا براهم و گذشتگان جهان هم در خصوص انبیا و دین اخباری رسیده بآنچه پیغمبران و موسی و عیسی و محمد علیهم السلام آورده اند استناد میجویند پس با چه دلیل با تواتر اخبار ایشانرا متقاعد نمائید ..... و عذر شما در اقرار نکردن برای ایشان چیست ؟ ! زیرا اعتراف شما بزردشت بر اثر خبرهای متواتره است .

هر مزاکبر : از سخن باز ماند و خاموش شد و دلیلی نتوانست بیاورد .

صص  100-99 

مخاطب

میانسال

قالب

کتاب معارفی