ساعت رحلت و تسلیم و دایع امامت بامام جواد (ع)
بر حسب فرمان آنحضرت سخن نگفتم تا بمنزل خود وارد شد . قامران يغلق الباب - فرمود در منزل را به بند و رنجور و نالان بر فراش تکیه فرمود - غمگین ایستاده بودم - اذدخل على شاب حسن الوجه قطط الشعر اشبه الناس بالرضا عليه السلام ، ناگاه جوان خوشبوی مشکین موئی را در میان منزل دیدم که سیمای ولایت و امامت از جبین فایز الانوارش آشکار بود و شبیه ترین مردم با ه امرضا عليه السلام بود - عرض کردم درها را بسته بودم از چه راه وارد شدید ؟
فرمود : آن قادریکه مرا از مدینه بيك لحظه بطوس آورد از درهای بسته مرا داخل کرد .
عرض کردم شما کیستید ؟
فرمود : انا حجة الله عليك يا ابا الصلت انا محمد بن علی - ای اباصلت من حجت خدا بر تو و محمد فرزند علی بن موسی هستم . اباصلت : همینکه حضور پدر رسید فلما نظر اليه الرضا عليه السلام و ثب اليه - چشم پدر که بفرزند عزیزش افتاد از جای جست فعانقه و ضمه الى صدره یعقوب وار یوسف گم گشته خود را در آغوش کشید و بسينه فشرد و بوسید .
ثم سحبه سحبا الى فراشه ، و بر فراش خود وارد کرد و از اسرار ملك و ملكوت و خزائن علوم حی لا یموت را از باو میگفت که نفهمیدم ( البته بین پدر و پسر اسرار و رازهایی بوده و علوم اولین و آخرین و ودایع حضرت سیدالمرسلین را بفرزند خود تسلیم کرده )
دیدم بر لبهای مبارک امام کفی از برف سفیدتر آشکار و حضرت امام محمد تقی علیه السلام آنرا لیسید و دست در میان سینه پدر بزرگوار خود برد و چیزی مانند گنجشك بیرون آورد و فرو برد و آن طایر قدسی یبال ارتحال گرد تعلقات جسمانی از دامان مطهر خود افشانده بجانب ریاض رضوان قدس پرواز کرد .