نیم نگاهی به زندگانی غریب توس امام رضا(ع)  ( 121-124 ) شماره‌ی 4460

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تحريک فضل بن سهل بر ولايتعهدی امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

نامه برای جلب اطمینان امام به این موضوع پرداخته که ماجرای ولیعهدی یک بازی مأمونی نبوده بلکه نتیجه کوششهای فضل بوده و هرگز جایی برای نگرانی وجود ندارد. در هر صورت این تصمیمی بود که از سوی وی و مأمون گرفته شده و دیگر هیچ گونه مقاومت و ممانعتی از سوی امام فایده ندارد.در نامه مزبور جمله ها و الفاظ به گونه ای انتخاب شده که خوشایند ذوق امام باشد یعنی با عقاید دینی و شیعی او هماهنگ آمده و در ضمن عقاید شایع میان مردم را که خلافت پیغمبر را حق عباسیان میدانستند، نقض نمیکند.آن گاه فضل کوشیده تا به امام این نکته را بقبولاند که هر چند او و مأمون تصمیم به ولایت عهدی ایشان گرفته اند، ولی دیدگاه هر یک با دیگری متفاوت است. فضل مدعی است که «راز» این ولیعهدی این است که تو فرزند رسول خدا صلوات الله علیه یافته و شایسته پیشوایی هستی در این کار حق خودت به تو پس داده میشود. اما به نظر مأمون تو شریک در خلافت او بوده به لحاظ نسب برادرش هستی و از همه مردم به آنچه او در اختیار دارد، سزاوارتری.با این عبارات سهل میکوشید تا محبت و اطمینان امام را نسبت به خود جلب کند.

متن

نامه فضل بن سهل به امام

این نامه بازگو کننده چند نکته مهم است که برخی از آنها را استخراج کرده برایتان بازگو میکنیم

۱ - استعمال لقب «رضا» در این نامه جالب توجه است. این لقب را مأمون به امام داده بود ولی نحوه استعمال مطلق این لقب در نامه فضل این نکته را میرساند که مأمون به الهام از او بوده که رضا را برای امام لقب قرار داده است.

-۲- نامه برای جلب اطمینان امام به این موضوع پرداخته که ماجرای ولیعهدی یک بازی مأمونی نبوده بلکه نتیجه کوششهای فضل بوده و هرگز جایی برای نگرانی وجود ندارد. در هر صورت این تصمیمی بود که از سوی وی و مأمون گرفته شده و دیگر هیچ گونه مقاومت و ممانعتی از سوی امام فایده ندارد.

در نامه مزبور جمله ها و الفاظ به گونه ای انتخاب شده که خوشایند ذوق امام باشد یعنی با عقاید دینی و شیعی او هماهنگ آمده و در ضمن عقاید شایع میان مردم را که خلافت پیغمبر را حق عباسیان میدانستند، نقض نمیکند.

آن گاه فضل کوشیده تا به امام این نکته را بقبولاند که هر چند او و مأمون تصمیم به ولایت عهدی ایشان گرفته اند، ولی دیدگاه هر یک با دیگری متفاوت است. فضل مدعی است که «راز» این ولیعهدی این است که تو فرزند رسول خدا ره یافته و شایسته پیشوایی هستی در این کار حق خودت به تو پس داده میشود. اما به نظر مأمون تو شریک در خلافت او بوده به لحاظ نسب برادرش هستی و از همه مردم به آنچه او در اختیار دارد، سزاوارتری.»

با این عبارات سهل میکوشید تا محبت و اطمینان امام را نسبت به خود جلب کند.

۴- در پایان از امام میخواهد که به مجرد خواندن نامه آن را بر زمین نگذارد مگر آن که رهسپار مقرّر مأمون گردد و این را به دلیل حفظ مصالح ملت تأکید می کند.

وی چنین باور داشت که اگر پای مصالح ملت را به میان بکشد امام قبول ولیعهدی را وظیفه خود دانسته لحظه ای درنگ نمیکند. چند نکته مهم اکنون پیش از بررسی علل بیعت باید چند نکته مهم را از نظر بگذرانیم

الف - طبیعی است که چنین اقدامی از سوی مأمون خشم عباسیان را بر می انگیخت کسانی که از پیش تخم کینه می کاشتند و برادرش امین را بر ضد او حمایت میکردند در برافروخته شدن آنها همین بس که از شنیدن این خبر صاعقه آسا حاضر شدند فرد دون همتی همچون ابراهيم بن شكلة آوازه خوان برایشان خلیفه بشود.

ب - ولی از این همه وحشت چه سود اگر خلافت. میانشان رخت بر میبست و خونهایشان نیز پیوسته بر زمین ریخته میشد. مأمون در نامه خود به عباسیان این نکته را چنین بیان داشت

علت این که خواستم برای علی بن موسی بیعت بگیرم گذشته از لیاقت ذاتی وی این بود که خواستم با ایجاد دوستی بین خود و ایشان خونهای شما حفظ شده و حمایتتان کرده باشم....

ج – حق آن است که بگوییم انتخاب امام رضا از سوی مأمون به عنوان ولیعهد شگرد موفقیت آمیزی بود.

د - انتخاب امام برای ولیعهدی که جز با تهدید به قتل پذیرفته نشد در ابتدای امر مشکلات و دردسری بزرگ برای مأمون در برداشت ولی باید به این نکته توجه داشته باشیم که امام بزرگترین منبع خطر برایش به شمار می آمد که در میان طبقات مختلف از امت اسلامی نفوذ بسیاری داشت.

هـ- بنابراین آنچه که او اقدام کرده بود هرگز انتظارش نمی رفت چه او برادر خود را به خاطر خلافت به قتل رسانده و خود نیز از دشمنان اهل بیت به شمار می رفت.

لذا نیاز به آن داشت که صدق و اخلاص خود را اثبات کند و برای این منظور دست به انجام چند کار بزند

نخست آن که جامه سیاه را که شعار عباسیان بود، از تن به در آورد و جامه سبز پوشید، سبز شعار علویان بود که می گفتند، لباس اهل بهشت سبز است. ( الامام الرضا ولى عهد المأمون، ص ۶۳ به نقل از ابن اثیر)

البته دوران این تظاهر با شهادت امام رضا به سر رسید و مأمون چون به بغداد بازگشت پس از گذشت هشت روز به قول بیشتر مورخان و یا سه ماه مجدداً جامه سیاه را به تن کرد.

دوم آن که دستور داد به نام امام رضا سکه بزنند.

سوم آن که دختر خود را به رغم آن که چهل سال از امام کوچکتر بود به زناشویی حضرت درآورد.

همچنین دختر دیگرش را به همسری امام جواد درآورد که هنوز صغیر و طفل هشت ساله ای بود. (مراجعه کنید به مروج الذهب، ج ۲، ص ۴۴۱ و سایر کتابهای تاریخی - در طبری ۱۱  ص٠١١٠٣)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی