حوری شد هر درم به نامش کس را در می زدند زین سان
از دیناری همیشه تا ده نرخ درمی شده است ارزان
بر مهر زیاد آن درمها از حرمت نام او چو قرآن
این کار هر آینه نه بازی است این خور به چه گل کنند پنهان
زر است به نام هر خلیفه سیم است به ضرب خان و خاقان
بی نام رضا همیشه بی نام بي شأن رضا همیشه بیشان
با نفس تنی که راست باشد چون خور که بتابد به از گریبان
دیوان سنایی، صص ۴۵۲-۴۵۱
ب ازدواج امام
مأمون در مجلس ولایت عهدی دخترش ام حبیبه را به عقد امام رضا ال درآورد و هم چنین دختر دیگرش ام افضل را برای امام جواد که در آن زمان هفت سال بیشتر نداشت نامزد کرد و خودش توران دختر حسن بن سهل را تزویج کرد (۱. علی بن موسی امام رضا ، مرضیه محمدزاده، ص ۲۰۵). سنایی با زیرکی دورویی و اهداف سیاسی مأمون رابیان می کند.
ای مأمون کرده با تو پیوند وی ایزد با تو بسته پیمان
این پیوندت گسسته پیوند وان پیمانت گرفته دامان
همان، ص ۴۵۲
کرامات و معجزه امام
یکی از وقایع بسیار مهم در زندگی امام رضا الله دعای باران ایشان است که پس از ولایت عهدی امام رضا مدتی باران نبارید و پس از کنایه های اطرافیان در مورد اینکه به واسطه حضور امام باران نباریده است، مأمون از امام درخواست نمود که نماز باران بخوانند و ایشان در روز دوشنبه نماز را در صحرا به جا آوردند و پس از آن باران الهی بارید یکی از بستگان مأمون که امید ولایت عهدی داشت نزد مأمون آمد و شکایت کرده و امام را ساحر خطاب کرد و قرار شد در جلسه ای که در آن بزرگان و اندیشمندان قوم حضور دارند امام را به چالش بکشاند. پس از اینکه محفلی ترتیب داده شد آن مرد خطاب به امام نمود و پس از گفتن سخنانی که بارش باران را معجزه ای نمیداند به امام چنین میگوید ای پسر موسی! از حد خود قدم فراتر نهاده ای و از شأن خود تجاوز نموده ای خداوند برای باران زمانی را تقدیر کرده است و در آن وقت معین و مقدر بدون تأخیر میبارد. تو آن را برای خود علامت و معجزه ای قرار داده ای و بدان میبالی و برای خود قدرت و برتری نشان می دهی، گویا که کاری مانند ابراهیم خلیل الرحمن کرده ای اگر راست میگویی در آنچه پنداشته ای پس زنده کن این دو را و بر من مسلط ساز. (مرادش دو شیر که بر نقش مسند مأمون بود میباشد که اگر این کار را انجام دادی آن وقت می توانی آن را معجزه به حساب آوری .... حضرت در غضب شد و صیحه ای بر آن دو صورت زد و فرمود: «این فاجر را ببلعید و اثری از وی باقی مگذارید. آن دو نقش به صورت دو شیر زنده در آمدند و بر مرد حمله بردند و او را دریدند و استخوانش را شکسته جویدند و تماماً خوردند و خونش را لیسیدند حاضران همه می نگریستند و متحیر مانده بودند که چه می بینند (۱. عيون اخبار الرضا ، شیخ صدوق، ج ۲، صص ۳۹۴-۳۹۰).
سنایی این واقعه را دلیل و برهان امامت دانسته و برای آن جحود منکر درمان دانسته است.
از بهر تو شکل شیر مسند درنده شده به چنگ و دندان
آن را که از پیش تخت مأمون برهان تو خوانده بود بهتان
یا درد جحود منکرش را اقرار دو شیر ساخت درمان
دیوان سنایی، صص ۴۵۲
در مورد دیگری عبدالله سمره روایت میکند که روزی حضرت رضا الله بر ما بگذشت و من و تمیم با هم خصم و مخالف آن حضرت بودیم، پس حضرت به جانب صحرا روان شد و ما نیز از عقب آن حضرت رو به صحرا نهادیم در اثنای این حال آهویی چند دیدیدم که در صحرا می چریدند دیدیم که آن حضرت به آن آهو بره اشارت فرموده به جانب خود طلبید. آهو بره دوان دوان به جانب آن یادگار شیر یزدان می رفت چون نزد آن حضرت رسید حضرت دست مبارک بر سر آن آهو بره برد، به غلام خود سپرد آن آهو بره به جهت جدایی از مادر و پدر اضطرابی داشت. آن حضرت آهو را نزد خود طلبید باز دستی بر سر او کشید چیزی فرمود نفهمیدیم. آن آهو رام گردیده ترک اضطراب نمود بعد از آن آن حضرت نظر به جانب من نموده فرمود: «یا عبدالله دانستی که ما اهل بیت رسالتیم و وحوش و طيور جميعاً امر ما را منقادند. عرض کردم بلی ای سید و مولای من تو حجتی بر خلق خدا و توبه کردم از آنچه گفته و میگویم پس آن حضرت جهت آزاد کردن آهو به غلام خود اشاره فرمود، غلام آهو بره را رها کرد و آهو بره به طرف صحرا دوید. (۱. تحفة المجالس، استرآبادی، ص ۳۰۱)
گویا سید حسن غزنوی در هنگام ستایش ممدوح به این کرامت و پناه دادن آهو اشاره دارد.
میر عرب آهو را بنواخت چو گفتند کاین آهو یک روز گذشت از حرم تو
نه تو کم از آن میری، نه من کم از آهو نی نیز کم است از عرب او عجم تو
سید حسن غزنوی ۲۹۳
۴- نسب امام
یکی از فضائل امامان نسبت ائمه با یکدیگر و نسبت آنان با پیامبر است که نمایانگر جایگاه رفیع آنان میباشد و همیشه شاعران را برای شاعران رهنمون خوبی جهت مضمون سازی است و درباره امام رضا ال نیز به همین گونه نمونه هایی در مورد ستایش انتصاب ایشان به حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی به چشم می خورد برای نمونه:
از خاتم انبیا در او تن از سید اوصیا در او جان
در عهده موسى آل جعفر با عصمت موسی آل عمران
دیوان سنایی، ص ۴۵۱
در بعضی موارد شاعران برای ممدوحان سید خویش با توجه به نسب آنان صفات ویژه ای قائل میشوند و از آنها به عنوان یکی از ویژگی های برجسته ممدوح خود در اشعار مورد ستایش قرار میدهند.
فرزانه سید اجل مرتضا رضا کاولاد مرتضی و رضا راست پهلوان
دیوان سوزنی سمرقندی، ص ۲۱۶
ه محبت به آن حضرت
حکیم غزنه و عارف بزرگ دوستی امام رضا الله را مایه نجات و توفیق و کینه و
ص114