نبوت
الف) اثبات نبوت خاتم انبياء
ادیان مختلفی که در جامعه اسلامی مشغول تبلیغات ضد اسلامی بودند تلاش می کردند حقانیت نبوت پیامبر اسلام را زیر سؤال ببرند. عالم آل محمد برای این که جامعه اسلامی را از رسوخ این شبهه خطرناک مصون می سازند در مناظره با عالمان و دانشمندان ادیان بزرگ با استفاده از کتاب های مورد قبول خودشان به اثبات حقانیت نبوت خاتم پیامبران می پرداختند به گونه ای که بزرگترین دانشمندان هر یک از ادیان مجبور به اعتراف به آن شدند چنان که ذکر شد در مناظره ای که حضرت با جائلیق بزرگ (مسیحیان داشتند، قرار بر این شد حضرت رضا الا فقط از تورات و انجیل برای وی دلیل بیاورند و حضرت نیز پذیرفتند.
جاثلیق که در فن مناظره قوی بود میخواست در اولین قدم کار را تمام کند و به اصطلاح، امام اسلام را خلع سلاح کند به امام سلام چنین گفت که: نظرشان درباره حضرت عیسی و کتابش چیست؟ تا اگر امام رضا البلاد می فرمودند ، حضرت عیسی و کتابش را قبول دارم او نیز بگوید اما من به پیامبر و کتاب شما اعتقاد ندارم و امام اسلام را در همین مرحله شکست دهد. اما حضرت که از نیرنگ او آگاه بودند فرمودند: من به عیسایی که به نبوت حضرت محمد و کتابش معتقد باشد ایمان دارم.(همان، ج ۱، ص ۳۱۸) با این عمل حضرت رضا نقشه جاثلیق بر هم ریخت و او مجبور به ادامه مناظره شد. وی برای اثبات پیامبری حضرت محمد ﷺ از حضرت تقاضای دو شاهد عادل کرد که مسیحیت آن را قبول دارند که حضرت فرمودند: حال سخن به انصاف گفتی
حضرت رضا له یوحنای دیلمی را به عنوان یکی از شاهدان عادل معرفی کردند که مسیحیان نیز وی را به عنوان عادل قبول داشتند. حضرت اشاره به قسمتی از انجیل کردند که یوحنا چنین گفته بود: مسیح مرا به دین محمد عربی آگاه کرد و مژده داد که بعد از او خواهد آمد و من نیز به حواریون مژده دادم و آنها را به او ایمان آوردم. ( همان، ص ۳۱۹) جاثلیق نیز این جملات را تأیید کرد اما در مصداق آن که محمد همان پیامبری است که وعده داده شده است، شک داشت که حضرت قسمتی از سفر ثالث انجیل را قرائت کردند در حالی که نسطاس رومی نیز گواه بر این قرائت بود و در آن اشاره به پیامبر و اهل بیت امام شده بود که جاثلیق جز پذیرش چاره ای نداشت چون حضرت فرمودند: اگر مطالب انجیل را تکذیب کنی به دینت کافر شده ای و قتلت واجب است.
(ب) معرفی درست حضرت عیسی
مسیحیان با دیدن معجزات حضرت عیسی السلام به الوهیت حضرت عیسی معتقد شده اند. حضرت رضا هم در مناظره با جاثلیق برای معرفی صحیح حضرت عیسی السلام فرمودند: نسبت به عیسی که شما قبول دارید ایرادی نداریم جز ضعف و ناتوانی و کمی نماز و روزه اش (همان، ص ۳۲۱)که موجب
بر آشفته شدن جاثلیق شد و بر امام اعتراض کرد و جاثلیق برای رفع این اتهام گفت: «عیسی حتی یک روز را بدون روزه نگذراند و حتی یک شب نخوابید و همیشه روزها روزه و شبها شب زنده دار بود.
حضرت هم فرمودند: «این کارها را برای تقرب به چه کسی انجام می داد؟ این گفته هوشمندانه امام موجب سکوت جاثلیق شد. چون آنان حضرت عیسی را به مقام ربوبیت رسانده بودند پس دیگر نماز و روزه معنا نداشت !
با این مقدمه حضرت رضا سیلابی اساسی ادعای اقانیم ثلاثه را اثبات کردند دلایلی آوردند مبنی بر این که پیامبران دیگر نیز همانند حضرت عیسی معجزاتی چون زنده کردن مرده و شفا دادن مریضان، داشتند اما آنان ادعای ربوبیت و الوهیت نکردند و این دلایل را از متن تورات و انجیل برای جاثلیق بیان کرد و برای اثبات آنکه عیسی بنده خداست، نه خدا به سخن برخی از حواریون مانند مرقس ) مرقابوس) و الوقا اشاره کردند که مورد تائید مسیحیان هستند . اما جاثلیق گفت این سخنان را به آنها تهمت زدند و با این بیان خودش، تحریف انجیل را اقرار کرد. چون حضرت رضا این مطالب را از اناجیل مورد قبول خود آنان بیان کردند.
ج) اثبات تحریف انجيل
سپس حضرت اشاره ای به تاریخچه تدوین انجیل کردند ؛ در صورتی که جائلیق از آن اطلاع و آگاهی نداشت و برای این که انجیل مورد خدشه تحریف قرار نگیرد ، درباره گم شدن انجیل به حضرت عرض کرد فقط یک روز گم شد و سپس آن را نزد یوحنا و متى سالم یافتیم.» امام رضا السلام فرمودند: اگر یک روز گم شده بود چرا درباره انجیل این چنین دچار اختلاف شده اید؟
به اعتراف دانشمندان مسیحی کتابهای اناجیل گزارشی از زندگی حضرت عیسی است نه کلام مطلق خدا.( احمدی شاهوردی احمد علی اسلام و عقاید ، ص ۱۵۸)
وجود این همه اختلاف در انجیل دلیل بر وجود تحریف این کتاب آسمانی است البته آن قسمتهایی از انجیل که با قرآن مطابقت دارد بدون شک از آن خدا و سخنان حضرت عیسی اسلام است. مانند مژده دادن به ظهور پیامبر آخر الزمان که در همین اناجیل نیز با اشاراتی به آن پرداخته شده است.
د) اثبات سایر انبیاء
اثبات حقانیت پیامبران خدا مانند حضرت عیسی اسلام و موسى السلام و دیگر پیامبران اما در حقیقت سندی بر نبوت حضرت محمد ﷺ است. تأکید حضرت رضا السلام بر این مطلب را میتوان در مناظره با رأس الجالوت و بزرگ زرتشتیان مشاهده کرد. امام در قسمتی با استناد به دلایل مورد قبول حقانیت تمام پیامبران الهی را اثبات فرمودند در مناظره با رأس الجالوت درباره این که چرا حضرت موسی ام را به خاطر معجزاتش پیامبر می دانند اما نبوت حضرت عیسی ام و حضرت محمد ﷺ را با وجود ارائه معجزات قبول نمی کنند. مطالب ارزشمندی فرمودند . ( شيخ صدوق، عیون، ج ۱، ص ۳۳۸)
در رابطه با زرتشت نیز همین اشکال را مطرح کردند. (ر ک همان، ص ٣٤٠) چون دلایلی که حضرت ارائه نمودند دلایل قاطع و محکمی بود آن ها جز پذیرش آن، راه دیگری نداشتند.
ه) محوریت اثبات نبوت حضرت محمد ﷺ
نکته جالبی که در مناظرات امام رضا السلام با گروه های برون دین به نظر می رسد این است که ایشان نبوت حضرت محمد را به عنوان نقش محوری در اثبات پیامبران دیگر قرار دادند چون دین آخرین پیامبر خدا کامل ترین دین است و قرآن نیز تنها دین مورد پذیرش خداوند را اسلام معرفی کرده است.( آل عمران ۱۹) از این رو تلاش حضرت رضا ایلام در اثبات محوریت پیامبری حضرت محمد در راستای خواست قرآن کریم است.
و) عصمت انبياء
مناظرات حضرت با افراد برون دین در قالب اثبات حقانیت پیامبران بود و در برخی مناظرات با افراد درون دین بیشتر به مسائلی نظیر، عصمت، علم و.... پیامبران پرداخته میشد مناظره حضرت رضا با علی بن محمد ین جهم که شخصی ناصبی و دشمن اهل بیت بود داشتند حول محور عصمت انبیاء بود. وی همانند گروه کرامیه و برخی گروه های دیگر به عصمت پیامبران اعتقادی نداشت و آیاتی به عنوان شاهد مثال نیز از قرآن نقل می کرد مانند و عصی آدم ربه فغوی ( طه ۱۲۱) آدم نافرمانی کرد و به بیراهه رفت و آیاتی شبیه این آیه که ظاهرا بر عدم عصمت پیامبران دلالت داشت. او این آیات را از پیش خود تأویل و تفسیر میکرد و درباره برخی پیامبران تفکری یهودی داشت مبنی بر این که پیامبران هم گناه می کنند. (رک همان ص ۳۹۲)
حضرت رضا در جواب این شخص ابتدا فرمودند: از خدا بترس و زشتی ها را به انبیاء الهی نسبت نده و با رأی خود قرآن را تأویل و تفسیر نکن چون قرآن می فرماید
و لا يعلم تأويله الا الله والراسخون في العلم "(آل عمران ٫٧) تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند.
آن حضرت با اعتقاد به این که پیامبران گناه نمی کنند و معصوم هستند، درباره آن آیاتی که جزو متشابهات هستند و ظاهر آن ها به عدم عصمت
انبیاء الله را در ذهن متبادر میکند ، این جهم را از تفسیر و تأویل آن آیات آگاه کردند.
ظاهراً مأمون هم به عصمت انبیای الهی الهام شک داشت اما آن را آشکارا اظهار نمی کرد چون وی نیز آیاتی از قرآن کریم در همین زمینه بیان کرد
و از امام خواست که تفسیرش را بیان کند پس از بیان حضرت رضا سلام مأمون به اشتباه خود پی برد و گفت اشتباه مرا بر طرف کردی(همان، ص ٤١٦)
این جهم نیز پس از شنیدن تفسیر صحیح این آیات از عقیده خود برگشت و به خاطر اعتقاد و پندارش توبه کرد. (همان، ص ٣٩٦)