خلاصه ای از اعمال شب و روز آن حضرت
شیخ صدوق (ره) از جابر بن ابی ضحاک روایت کرده است که گفت: مأمون مرا فرستاده تا حضرت رضا الله را از مدینه به مرو آورم و به من فرمان داد که آن جناب را از راه بصره و اهواز و فارس حرکت دهم و او را از طریق قم نبرم نیز به من امر کرد که آن جناب را شب و روز حفظ کنم تا به او برسانم. پس من از مدینه تا مرو در خدمت آن حضرت بودم به خدا سوگند مردی را مثل آن حضرت در تقوی و کثرت ذکر خدا در جمیع اوقات خود و شدت خوف از حق تعالی ندیدم عادت آن جناب چنان بود که چون صبح می شد نماز صبح را ادا میکرد و بعد از سلام نماز در مصلای خود نشسته، پیوسته تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل می گفت و صلوات بر حضرت رسول و آل او میفرستاد تا آفتاب طلوع می کرد. پس از آن به سجده می رفت و سجده را چندان طول می داد تا روز بلند می شد پس سر از سجده بر میداشت و با مردم سخن می گفت و ایشان را موعظه می فرمود تا نزدیک زوال آفتاب پس از آن وضوی خود را تجدید میفرمود و به مصلای خود باز می گشت و چون ظهر می شد بر میخاست و شش رکعت نافله ظهر می گذاشت. در رکعت اول بعد از حمد سوره قل يا أيها الكافرون) و در رکعت دیگر بعد از حمد و قل هو الله احد می خواند و در هر دو رکعت سلام می داد و پیش از رکوع رکعت دوم بعد از قرائت قنوت می خواند و چون از این شش رکعت فارغ می شد بر میخاست و اذان نماز میگفت و دو رکعت دیگر نماز نافله بعد از اذان به جا می آورد پس از آن اقامه نماز می گفت و شروع به نماز ظهر می کرد و چون سلام نماز را میداد خدا را تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل میگفت. آنگاه سجده شکر به جا می آرود و در سجده صد مرتبه شکراً لله میگفت پس سر بر می داشت و برای نافله عصر بر میخاست پس از شش رکعت اذان نماز را به جا می آورد و در هر رکعت بعد از حمد سوره قل هو الله احد تلاوت می نمود و چون از این شش رکعت فارغ می شد اذان عصر می گفت. پس دو رکعت نافله عصر را با قنوت به جا می آورد. سپس اقامه می گفت و نماز عصر را شروع می کرد و چون سلام می داد خدا را تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل می گفت. پس به سجده می رفت و صد مرتبه میگفت: حمداً لله» و چون روز به پایان می رسید و آفتاب غروب میکرد وضو می گرفت و اذان و
ص33