داستانهای امام رضا(ع) و کاظمین(ع)  ( صص129-130 ) شماره‌ی 4626

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > بزرگواری

خلاصه

ابونواس روزی نظر به على بن موسى الرضا افکند در موقعی که حضرتش از نزد مأمون بیرون آمده و بر استری سوار بود، پیش آمده و بر او سلام کرد و گفت: یابن رسول الله من درباره شما چند بیت سروده ام دوست داشتم آن را از من بشنوی، حضرت فرمود: بخوان ابو نواس شروع کرد و این اشعار را سرود اهل بیت کسانی هستند که دامنشان از هرگونه گناه و آلودگی پاک و مطهر است هر کجا ذکرشان به میان آید سلام و صلوات بر ایشان است.هنگامی که تبارکی را یاد میکنی اگر علوی تبار نباشد، در قدیم الایام برای او افتخاری نبوده است. خداوند هنگامی که مخلوقاتش را آفرید با چنین اتقان و استحکام از میان تمام انسانها شما اهل بیت را برگزید و انتخاب کرد. پس شمائید آن ملا اعلی مردمان آسمانی و نزد شما است علم کتاب خدا (قرآن) و آنچه از سوره ها نازل شده است. چون امام رضا این بشنید فرمود اشعاری سرودی که تاکنون دیگران نسروده اند آنگاه به غلامش فرمود: آیا از مخارج ما چیزی همراهت می باشد؟ غلام گفت سیصد دینار (سیصد مثال طلا) فرمود: آن را به وی ده سپس فرمود: شاید آن را اندک شمرده است ای غلام این استر را نیز به او عطا کن.

متن

کرم و بزرگواری امام رضا

شیخ صدوق با اسناد خود از محمد بن یحیی فارسی نقل کرده که گفت: ابونواس روزی نظر به على بن موسى الرضا افکند در موقعی که حضرتش از نزد مأمون بیرون آمده و بر استری سوار بود، پیش آمده و بر او سلام کرد و گفت: یابن رسول الله من درباره شما چند بیت سروده ام دوست داشتم آن را از من بشنوی، حضرت فرمود: بخوان ابو نواس شروع کرد و این اشعار را سرود:

مطهرون نقيات ثيابهم         تجرى الصلاة عليهم أينما ذكروا

 تا آخر اشعار، یعنی :

اهل بیت کسانی هستند که دامنشان از هرگونه گناه و آلودگی

پاک و مطهر است هر کجا ذکرشان به میان آید سلام و صلوات بر ایشان است.

هنگامی که تبارکی را یاد میکنی اگر علوی تبار نباشد، در قدیم الایام برای او افتخاری نبوده است. خداوند هنگامی که مخلوقاتش را آفرید با چنین اتقان و استحکام از میان تمام انسانها شما اهل بیت را برگزید و انتخاب کرد. پس شمائید آن ملا اعلی مردمان آسمانی و نزد شما است علم کتاب خدا (قرآن) و آنچه از سوره ها نازل شده است.

 چون امام رضا این بشنید فرمود اشعاری سرودی که تاکنون دیگران نسروده اند آنگاه به غلامش فرمود: آیا از مخارج ما چیزی همراهت می باشد؟ غلام گفت سیصد دینار (سیصد مثال طلا) فرمود: آن را به وی ده سپس فرمود: شاید آن را اندک شمرده است ای غلام این استر را نیز به او عطا کن.(۱)(بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۳۶، ج ۵ )

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان