اولوا الامر در قرآن و لزوم اطاعت از امام معصوم
چون کلام ثامن الائمه با توجه به آیه ای خاص از کلام الله بیان شده برای آمادگی ذهنی خوانندگان مقدمه ذیل آورده میشود
اولوا الامر در قرآن - شیوه بیان در نامه الهی به گونه ای است که برخی کلمات و تعبیرات دارای معنی کلی و گسترده میباشد بدین جهت مصداق و مورد خاص آن مورد سئوال و اختلاف قرار می گیرد.
البته این ویژگی خود یکی از علل جاودانگی قرآن و ایجاد زمینه برای تحقیقات علمی و پژوهشهای ادبی و برخورد آراء دانشمندان و در نتیجه پیشرفت فرهنگ و معارف اسلامی بوده که شرح آن را مقامی دیگر باید.
آنچه مورد نظر است، نقل یکی از این گونه تعبیرهاست که با بحث امامت و زعامت مسلمین ارتباط مستقیم دارد و آن ترکیب اولی الامر» است در آیه ۵۹ سوره نساء «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا، اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الأمر منكم ....
ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا اطاعت کنید و از پیامبر و فرمانداران از طرف خدا و رسول اطاعت کنید...
آنچه از صدر اسلام مورد سئوال بوده، مراد پروردگار از «اولی الامر» و مصداق آن است.
در فرهنگهای قرآنی و تفاسیر اهل سنت چنین معانی ذکر شده امرای فرمان رسول ائمه از اهل بیت پیامبر ، امر کنندگان به معروف، فقیهان و دین داران که فرمانبر خدایند؛(المفردات في غريب القرآن، ص ۲۵ یادآور میشود این فرهنگ که خاص لغات قرآن است و نویسنده اش راغب اصفهانی (م. ۵.۲ هـ).) رؤسا و اهل علم ؛( لسان العرب و تاج العروس) خلفای راشدین سلطانان دادگر ( كشف الاسرار و عدة الابرار ابو الفضل رشيد الدين الميبدي.) امرای برحق ( الكشاف عن حقايق التنزيل، محمد بن عمر زمخشری (م. ۵۳۸)) قضات و سرداران اسلام ( انوار التنزيل، عبد الله بن عمر شیرازی بیضاوی (م ۶۹۶) توجه به سیر تاریخی تفسیرهایی که از اولی الامر کرده اند می رساند که گویی با گذشت زمان دایره شمول معنی آن در نظرشان گسترش یافته تا آنجا که سلطان و سرلشگر را نیز در برگرفته است
گویا این دانشمندان نمیتوانستند ذهن خود را از تبلیغات سیاسی حاکم بر حوزه های علمی - و بلکه کل جامعه - تهی کنند تا به آسانی و به صورت طبيعي دريابند اولى الأمر» که بر «رسول» عطف شده باید دارای همان خصوصيّت رسول باشد تا خدای حکیم اطاعتش را بی قید و شرط واجب گرداند و آن خصوصیت در این مورد چیزی جز «عصمت» و محفوظ بودن از خطا و گناه نیست بعلاوه این نظر که مراد ائمه معصومین از خاندان رسول الله باشند که شیعه معتقد است؛ (مفسران شیعی همه بر این عقیده متفقند از این میان شیخ بزرگوار ابوالفتوح رازی به نقد آراء مخالفان نیز پرداخته رجوع شود به روح الجنان و روح الجنان، ج ۳، ص ۴۲۱ - ۳۲۰ در تفسیر المیزان و تفسیر نمونه نیز تحقیقاتی ارزنده آمده است.) دارای همه آن مزایایی است که آنان میخواهند برای امرا و سلاطین قائل شوند و عملاً در طول تاریخ بسیار اندک بوده است.
باید در تاریخ ۱۴۰۰ ساله اسلام جستجو کرد و دید انصافاً سلاطین دادگر و سرلشگرانی که فی سبیل الله» جهاد کرده اند و قاضیانی که همواره به عدالت و آزادانه حکم صادر میکردند چند نفرند تا مصداق «اولى الأمر قرار گیرند و واجب الإطاعه شوند؟
تاریخ گواه است که اکثر اینان نه تنها عادل نبودند که ظالم و مایه فساد هم بودند و از ایمان و علم لازم برای جای گرفتن بر مقام زمامداری مسلمین و حکمرانی بر طبق کتاب و سنت نیز بی بهره بودند. در این باب بحث فراوان است،(برای آگاهی بر این گونه بحثها رجوع کنید به تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۳۳۳-۴۲۴- بررسی مسائل کلی امامت درباره اولو الأمر، ص ۵۷-۳۹.) به همین اشاره بسنده کرده به موضوع اصلی که نقل گفتار ثامن الائمه درباره حکمت وجود امام معصوم است می پردازیم
اگر کسی بگوید چرا خداوند اولى الأمر را قرار داد و به اطاعت آنان امر کرد؟ پاسخ گفته میشود به علتهای زیادی که از آن جمله است چون برای مردم مقرّرات و حدود شرعی معین شده که از آن حدود نباید تجاوز کنند که این تجاوز سبب فساد اجتماعشان میشود این حدود ثابت و عملی نمیشود مگر این که امینی بر آنان گمارده شود که آنان را از تجاوز و وارد شدن در کارهای حرام و ممنوع بازدارد زیرا اگر چنین مراقبی نباشد، هیچ کس حاضر نیست برای جلوگیری از فساد و ضرر دیگران لذت و منفعت خود را ترک کند. بدین علت پروردگار، قیم و سرپرستی برای مردم تعیین کرد که آنان را از فساد باز دارد.
و حدود الهی را در بین آنها اجرا کند و دین را برپا دارد.
علت دیگر هیچ فرقه و گروه و پیروان دینی را نمی یابیم که بدون سرپرست و رئیس بتوانند زندگی شایسته ای داشته باشند و به حیاتشان ادامه دهند زیرا همه در امر دین و دنیای خود به رهبر و رئیسی نیاز دارند بنابراین از حکمت خدای دانا دور است و روا نیست که مردم را بدون آنچه میداند احتیاج دارند رها سازد و حاکمی برایشان معلوم نکند تا به رهبریش با دشمنان مبارزه کنند و اموال عمومی را عادلانه تقسیم کنند و نماز جمعه و جماعت آنان را برپا سازد و دست تجاوز ستمکاران را از ستمدیدگان کوتاه کند.
علت دیگر
اگر امامی که سرپرست و امین و حافظ احکام خدا باشد، برای مردم تعیین نشود، آثار مذهبی کهنه میشود و دین نابود میگردد. سنت و احکام شریعت تحریف و تغییر می یابد و بدعت گزاران از پیش خود نوآوریهایی در دین میکنند و بی دینان احکامی را از آن می کاهند آن گاه امر را بر مردم مسلمان مشتبه می سازند، زیرا ما می بینیم که مردم ناقص و محتاجند و اختلاف عقیده و هواهای مختلف و حالات گوناگون دارند پس اگر خدای تعالی حامی و سرپرستی برای حفظ آنچه پیامبر ا آورده تعیین نکند، مردم بدان صورتی که بیان کردیم فاسد میشوند و شرایع و سنن و احکام الهی تحریف میشود و این مایه تباهی و نابودی همه مردم می شود. ( عيون اخبار الرضا، ص ۹۹ )