سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سکونت در نيشابور > هنگام خروج از نيشابور و القای حديث (کلمه لا اله الا الله حصنی) در نيشابور
هر نیشابور در آن روز از پرجمعیت ترین و آبادترین شهرهای ایران بود، استقبالی که مردم آن شهر از حضرت رضا نمودند در تاریخ بی نظیر بود. بعدها این شهر بدست مغولان ویران شد دانشمندان و علمای نیشابور قلم در دست به دروازه شهر شتافتند تا سخنی را که امام میگوید بنویسند، در آن زمان شهر نیشابور صدها نفر دانشمند و محدث و فقیه داشت. چند هزار قلمدان از طلا حاضر شده بود تا سخن امام را بنویسند و بخاطر اینکه سلسله سند آن به پیامبر و جبرئیل و خدا میرسد. به نام حدیث «سلسلة الذهب» نام گذاری گردید «محمد بن اسلم طوسی» که یکی از راویان و محدثین بزرگ بود جلو آمد و از امام خواست که حدیثی برای مردم بگوید امام پرده «کجاوه» را بالا زد و سر از آن بیرون آورد تا چشم مردم به امام افتاد فریاد صلوات و تکبیرشان بلند شد امام اشاره کرد همه ساکت و آرام شدند سپس شروع بخواندن حدیث کرد که ترجمه آن چنین است:« خداوند فرموده است کلمه «لا اله الا الله» دژ و حصار من است هر کس آن جمله را بگوید در قلمرو قلعه من وارد شده و از عذاب من ایمن خواهد بود.»
ورود امام به نیشابور
شهر نیشابور در آن روز از پرجمعیت ترین و آبادترین شهرهای ایران بود، استقبالی که مردم آن شهر از حضرت رضا نمودند در تاریخ بی نظیر بود. بعدها این شهر بدست مغولان ویران شد دانشمندان و علمای نیشابور قلم در دست به دروازه شهر شتافتند تا سخنی را که امام میگوید بنویسند، در آن زمان شهر نیشابور صدها نفر دانشمند و محدث و فقیه داشت.
چند هزار قلمدان از طلا حاضر شده بود تا سخن امام را بنویسند و بخاطر اینکه سلسله سند آن به پیامبر و جبرئیل و خدا میرسد. به نام حدیث «سلسلة الذهب» نام گذاری گردید «محمد بن اسلم طوسی» که یکی از راویان و محدثین بزرگ بود جلو آمد و از امام خواست که حدیثی برای مردم بگوید امام پرده «کجاوه» را بالا زد و سر از آن بیرون آورد تا چشم مردم به امام افتاد فریاد صلوات و تکبیرشان بلند شد امام اشاره کرد همه ساکت و آرام شدند سپس شروع بخواندن حدیث کرد که ترجمه آن چنین است:
« خداوند فرموده است کلمه «لا اله الا الله» دژ و حصار من است هر کس آن جمله را بگوید در قلمرو قلعه من وارد شده و از عذاب من ایمن خواهد بود.»