چرا مأمون امام را به خراسان فرا خواند؟
باید توجه داشت که مأمون مرد زیرک و فهمیده ای بود و آوردن امام به مرو و واگذاری ولایتعهدی به او بر اساس یک نقشه سیاسی بود که ناموفق ماند. مسائل مورد توجه مأمون عبارت بود از:
۱- چون علویان در گوشه و کنار مملکت سر به شورش برداشته بودند و از طرفی کشور اسلامی بسیار وسیع و پهناور شده بود و مأمون توانائی کنترلش را نداشت تصمیم گرفت که به بهانه ی دادن خلافت به یکی از علویان ایشان را از شورش باز دارد و همگی را بپاس این خدمت ساکت و آرام سازد، چون سیاست عباسیان با مکر و فریب و نیرنگ همراه بود و آنها با اینکه بخون خاندان رسول الله تشنه بودند ولی برای ایمن ماندن از شورش علویان و راضی کردن شیعیان و ایرانیان میکوشیدند که نشان دهند از دوستان صمیمی خاندان علی هستند.
۲ - مأمون میخواست دست بنی هاشم را در کارهای اجرائی حکومت باز کند و همانطور که خود حضرت رضا دانسته و به مأمون گفته بودند به مردم وانمود کند که دودمان بنی هاشم دنیا پرستند و اینکه خود را بی اعتنا به دنیا نشان میدهند دروغ میگویند آنها اگر به قدرت برسند دست کمی از دیگران ندارند پس کناره گیری ایشان بخاطر آن است که قدرتی در جامعه ندارند و اگر روزی به قدرت برسند آنچه را که مردم فکر نمیکردند خواهند کرد سرانجام مردم از اطراف ایشان پراکنده میشوند و ارزش معنوی خود را در میان مردم از دست میدهند. مأمون بارها بحضرت پیشنهاد کرده بود که افرادی به من معرفی کن تا آنها را حاکم شهرهایی کنم که سر به شورش برداشته اند ولی امام پاسخش داده بود که من ولایتعهدی را به شرطی پرفتم که در هیچ کار مملکت دخالت و شرکت نکنم و مشاور شما نباشم و شما هم قبول کردید اگر میخواهید من به عهدم و فاکنم شما هم باید به پیمان خود وفادار باشید مأمون ساکت شد و حرفی نزد.
امام میدانست که مأمون میخواهد تمام کارهائی را که خود میکند به امام نسبت دهد و مردم را از او برگرداند حضرت همه این نقشه ها را دریافته بود به همین خاطر زیر بار نرفت و نتیجه آن شد که مأمون در همه این کارها شکست خورد و به هدفش نرسید.
۳-نظر دیگر مأمون این بود که با این کار علویان را از اطراف جمع کند و به پایتخت خود بیاورد و همه را زیر نظر بگیرد و هر کدام که برایش مایه دردسر باشند آنها را از بین ببرد چنانچه امام را مسموم و شهید ساخت و علویان را بکشت و شرایط و پیمانها را زیر پاگذاشت.