پابوسی ۲۰
هنوز حرفم تمام نشده بود که سرش فریاد کشید، وای بر تو معتب این مرد بیچاره کارش را شروع کرده و هنوز برای اواجرت تعیین نکرده ای همان ابتدا باید مزد کارگرت را معین کنی تا او ناراضی نباشد. اگر به اندازه بود او بدون هیچ کم و کاستی آن را می پذیرد. وای به روزی که این کار را نکرده ،باشی میدانی اگر به مزدش چیزی هم اضافه کنی او لطف و محبت تو را سپاس می گوید و آن را فراموش نمی کند.
معتب خود را به مرد کارگر رساند باید کاری را که حضرت به او محول کرده بود زودتر انجام میداد.
کافی، ج ۵، ص ۲۸۸ ، ح ۱