من آن طفل را در پارچه سفیدی پیچیده به دست آن حضرت دادم. حضرت در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپش اقامه سپس آب فرات طلبید و کامش را بر گرفت و او را به من برگرداند و فرمود: او را بگیر که بقیه الله در زمین است. »
نام و القاب و کنیه امام (ع):
آن حضرت بزرگترین فرزندان امام هفتم موسی بن جعفر صلوات الله علیهما بود. نام مبارکش «علی»، کنیه اش ابوالحسن، القابش رضا، صابر، فاضل، رضی وفی، صدیق، قرة اعين المؤمنين وغيظ الملحدین که مشهور ترینش همان «رضا» است. نقش انگشتر آن حضرت ماشاء الله ولا قوة الا بالله» بوده است.
حوادث سیاسی دوران حیات امام رضا (ع )
امام رضا (ع) تا سال ۲۰۱ ه در مدینه بود و در رمضان همین سال وارد مرو شده و در ۲۹ صفر سال ۲۰۳ ه به شهادت رسید.
مدت امامت آن حضرت ۲۰ سال بوده است.
دوران امامت امام علی بن موسی الرضا (ع) مقارن با دوران حکومت دو تن از خلفای مقتدر عباسی، یعنی هارون الرشید و فرزندش مأمون بوده است.
پدر بزرگوارش در سال ۱۸۳ در زندان هارون به شهادت رسید، بنابر این ده سال از دوران امامت امام رضا (ع) یعنی تا سال ۱۹۳ هـ که هارون از دنیا رفت، در زمان حکومت هارون بوده است.
حضرت آیه الله خامنه ای این دوران ده ساله را اینگونه توصیف می فرماید هنگامی که حضرت موسی بن جعفر (ع) پس از سالها حبس در زندان هارونی مسموم و شهید شد، در قلمرو وسیع سلطنت عباسی اختناقی کامل حکمفرما بود.
در آن فضای گرفته که به گفته یکی از یاران امام علی بن موسی (علیه السلام): «از شمشیر هارون خون می چکید بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند توفان حادثه بسلامت بدارد و از پراکندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوارش مانع شود و با شیوه تقیه آمیز شگفت آوری جان خود را که محور و روح جمعیت شیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرترین خلفای بنی عباس و در دوران استقرار و اثبات کامل آن رژیم مبارزات عمیق امامت را ادامه داد.
تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران دهساله زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج ساله جنگهای داخلی میان خراسان و بغداد به ما ارائه کند. اما به تدبر میتوان فهمید که امام هشتم در این دوران همان مبارزه دراز مدت اهل بیت (ع) را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته است، با همان جهت گیری و همان اهداف ادامه می داده است. » (۱. قسمتی از پیام حضرت آیت ا... خامنه ای به کنگره جهانی حضرت رضا (ع))
یکی از حوادثی که در این دوران اختناق تاریخ ثبت کرده است، جریان حمله جلودی یکی از فرماندهان هارون الرشید به مدینه است. وقتی محمد بن جعفر (عموی امام علیه السلام) در مدینه بر ضد حکومت هارون قیام کرد هارون وی را برای سرکوبی این قیام به مدینه فرستاد و به او دستور داد اگر به محمد بن جعفر دست یافت، گردنش را بزند، و خانه های فرزندان ابوطالب را غارت کند و زیور آلات و جامه های زنانشان را برباید و برای هر کدام جز یک پیراهن چیز دیگری برجای نگذارد.
جلودی با سپاه خود به خانه امام (ع) حمله کرد. امام متوجه حمله او شد. تمام زنان را درون خانه ای جای داد و خود بر درخانه ایستاد جلودی گفت: من مأمورم وارد خانه شوم و تمام اشیاء زنان را غارت کنم
امام علیه السلام، مانع ورود وی شد و فرمود من آنها را می گیرم و به تو میدهم و سوگند یاد میکنم که چیزی و انگذارم و جلودی همچنان اصرار می ورزید تا بالاخره راضی شد و امام (ع) این کار را انجام داد.
روزی دیگر همین شخص را مأمون به خاطر جنایاتش می خواست، مجازات کند. امام به او فرمود: این پیر مرد را به من ببخش
جلودی به تو هم سعایت امام (ع)، مأمون را سوگند داد که حرف امام را در مورد او نپذیرد. و مأمون نیز همین کار را کرد و او را به قتل رساند.
اما مهمترین حادثه سیاسی امام رضا (ع)، حادثه ولا یتعهدی است.
در این حادثه امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) در برابر يك تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض يك نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می توانست سرنوشت تشیع را رقم بزند. (۲. قسمتی از پیام حضرت آیت ا... خامنه ای به کنگره جهانی حضرت رضا (ع))
نکات اساسی مربوط به این حادثه چند مطلب است که مهمترین آنها
یکی هدف مأمون از این جریان و دیگری عکس العملها و مواضع امام (ع) در نفی این هدف می باشد.
هدف مأمون:
مأمون عالمترین خلفا و بلکه شاید عالمترین سلاطین جهان است در اینکه مأمون دارای تمایلات شیعی بوده شکی نیست منتها به او می گویند شیعه امام کش و همین سبب شده که بسیاری از فرنگیها معتقد بشوند که مأمون روی عقیده و خلوص نیت ولایتعهدی را به حضرت رضا (ع) تسلیم کرده و حوادث روز مانع شد، زیرا حضرت رضا به اجل طبیعی از دنیا رفت و موضوع منتفی شد.
ولی این مطلب البته از نظر علمای شیعه درست نیست قرائن هم بر خلاف آن است. اگر مطلب تا این مقدار صمیمی و جدی می بود عکس العمل حضرت رضا (ع) در مسأله ولا یتعهدی به این شکل نبود ما می بینیم حضرت رضا (ع) قضیه را به شکلی که جدی باشد تلقی نکرده اند. (۳. سیری در سیره ائمه اطهار (ع) استاد شهید مطهری ، ص ۲۰۲-۲۰۳)
مأمون بدون مشورت با امام (ع) آن حضرت را از مدینه به مرو احضار کرد. نه تنها امام را عده زیادی از آل ابی طالب را دستور داد از مدینه تحت نظر و بدون اختیار خودشان حرکت دادند و به مرو آوردند. حتی مسیری که برای حضرت رضا (ع) انتخاب كرد يك مسیر مشخصی بود که حضرت از مراکز شیعه نشین عبور نکنند.
خود مأمون در پاسخ به اعتراضاتی که از ناحیه عباسیان در رابطه با ولایتعهدی امام رضا (ع) به او شد چنین گفته است:
این مرد کارهای خود را از ما پنهان کرده و مردم را به امامت خود می خواند. ما او را بدین جهت ولیعهد قرار دادیم که مردم را به خدمت ما خوانده و به ملك و خلافت ما
ص6