بدرقه یار-قصه های زندگی امام رضا(ع)  ( صص 60-58 ) شماره‌ی 4800

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تلاش مأمون برای ترور شخصيت حضرت > نماز باران

خلاصه

دوشنبه امام رضا علیه السلام رو به صحرا گذارد و مردم به دنبال حضرت راه افتادند. وقتی امام به جایی مناسب رسید ایستاد و بر منبر رفت و فرمود خدایا! ای پروردگار من! تو حق ما اهل بیت را والا قرار دادی همانگونه که فرموده ای ایشان به ما توسل نموده و امید به فضل و رحمت و احسان تو دارند. از اینرو برای ایشان بارانی سودمند و فراگیر بعد از رسیدنشان به منازل خود، نازل فرما .ای مردم این ابر را خداوند برای شما فرستاده است؛ از اینرو خداوند را جهت فضل و رحمتش شکر کنید و به منازل خود روید؛ تا به خانه هایتان نرسید، ابر نخواهد بارید.وقتی مردم به منازل خودشان رسیدند باران شروع شد و پس از باران، مردم این کرامت الهی را به امام رضا تبریک و تهنیت گفتند.

متن

الامام السحابُ الماطِرُ وَالغَيْثُ الهاطل والسماءُ الظَّلِيلَةُ وَالْأَرْضُ البَسِيطَةُ وَالعَيْنُ الغريزة .. (1) . تحف العقول ص ۴۶۳ )

امام ابری بارنده ، بارانی تند ، آسمانی سایه بخش، زمینی هموار و چشمه ای جوشان است .

امام رضا » علیه السلام»

 

باران به دعای امام رضا

پس از ولایتعهدی امام رضا مدت مدیدی باران نبارید؛ از اینرو برخی از اطرافیان مأمون که دل خوشی از حضرت رضا نداشتند، اظهار نمودند:

از وقتی علی بن موسی الرضا ولیعهد شد، خداوند باران رحمتش را از ما قطع کرد.»

مأمون وقتی این سخنان را شنید، نزد امام رضا آمد و تقاضا نمود که حضرت جهت نزول باران به بارگاه الهی دعا کند. در اینحال امام رضا فرمود:

دیشب رسول خدا له کنار امیر مؤمنان ، علی ، در عالم رؤیا به من فرمود: ای فرزندم! دوشنبه به صحرا برو و برای ایشان از خداوند باران بطلب و آنچه را خداوند به تو نشان میدهد به ایشان بازگو تا بیش از پیش از مقام و منزلت تو نزد خداوند متعال آگاه شوند. »

دوشنبه امام رضا رو به صحرا گذارد و مردم به دنبال حضرت راه افتادند. وقتی امام به جایی مناسب رسید ایستاد و بر منبر رفت و فرمود

خدایا! ای پروردگار من! تو حق ما اهل بیت را والا قرار دادی همانگونه که فرموده ای ایشان به ما توسل نموده و امید به فضل و رحمت و احسان تو دارند. از اینرو برای ایشان بارانی سودمند و فراگیر بعد از رسیدنشان به منازل خود، نازل فرما . »

چند لحظه ای نگذشته بود که باد وزیدن گرفت و بعد از رسیدن یک سری ابر و رعد و برق مردم به دنبال جایی شدند تا از باران در امان بمانند. در اینحال امام رضا فرمود:

این ابرها برای شما نیست؛ متعلق به فلان جاست . »

بعد از گذر آن ابرها ده بار شبیه آن ابرهای باران زا آمده و رعد و برق براه انداختند و حضرت همان فرمایش را تکرار فرمود و سر انجام وقتی ابری نزدیک آن منطقه شد ، حضرت فرمود:

ای مردم این ابر را خداوند برای شما فرستاده است؛ از اینرو خداوند را جهت فضل و رحمتش شکر کنید و به منازل خود روید؛ تا به خانه هایتان نرسید، ابر نخواهد بارید.»

وقتی مردم به منازل خودشان رسیدند باران شروع شد و پس از باران، مردم این کرامت الهی را به امام رضا تبریک و تهنیت گفتند.

به دنبال این حضرت رضا فرمود

ای مردم در رابطه با استفاده صحیح از نعمت های الهی، تقوای خدا را پیشه خود سازید با ارتکاب گناه نعمتهای الهی را از خود دور نکنید بلکه با اطاعت از پروردگار متعال نعمت هایش را برای خودتان استمرار بخشید اینرا بدانید که بعد از ایمان به خدا و اعتراف به حقوق اولیاء الهی از خاندان رسول اکرم ﷺ ، به چیزی که خوشایند شما باشد چون کمک و یاری برادر و خواهران مؤمن در کارهای دنیوی شان که گذرگاه ایشان به سوی بهشت است، شکر خداوند را بجا نمی آورید. هر کسی این کار را انجام دهد از برگزیدگان و خواص درگاه الهی می باشد . »

امام رضا در ادامه فرمود:

رسول خدا ﷺ در رابطه با مردی از گنهکاران که مردم میپنداشتند از اهل جهنم است فرمود: او بدون اینکه اظهار کند عیب و عورت مؤمنی را پوشاند و بعد از اطلاع ، آن مؤمن در حقش دعا نمود و خداوند با اجابت دعای او آن مرد را عاقبت به خیر گرداند و از اینرو به مقام عظمای شهادت نائل گشت . » (1) 1. بحار الأنوار ج ۴۹ ص ۱۸۲ - ۱۸۱ و عیون اخبار الرضا ج ۲ ص ۱۶۸. )

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان