آستان رضا
آستانی کآسمان بر رفعت و قدرش گواست
آستان قدس رضوان الله اکبر رضاست
آستان قدس هفتم قبله و هشتم امام
آسمان رحمت است و آستان کبریاست
آستان کبریا شد درگهش زیرا دلش
همچو ذات کبریا پاکیزه از کبر و ریاست
هر که در خیر بشر شد بنده فرمان حق
عالم اندر زیر فرمانش بفرمان خداست
گر شنیدی کیمیا مس را بگوهر زر کند
مس وجود بنده و اکسیر ایمان کیمیاست
کیست غالب آنکه او بر خشم و شهوت غالب است
کیست سلطان آنکه سلطان بر سر نفس و هواست
کیست فاتح آنکه دلها را مسخر میکند
نیست فاتح آنکه با ظلم و ستم کشورگشاست
بر رضای حق هر آنکس چون رضا تسلیم گشت
لاجرم دربار او دربار تسلیم و رضاست
دولت عباسیان با آنهمه فر و شکوه
پیش دربار رضا اکنون بگو جایش کجاست
انتهای زندگی مردمان مرگ است
لیک مرگ مردان خدا عمر ابد را ابتداست
گر بتاریخ عجم با چشم عبرت بنگری
فاش بینی کاندرین در رمزها و رازهاست
فاش بینی آستان ثامن ضامن بحق
در خلاص از غصب و عدوان ضامن ما و شماست
آنچه بر نام زیارتنامه خوانی بر درش
دفتر ملیت و تاریخ استقلال ماست
مهر اولاد علی ایران - بایران باز داد
درگه آل علی ،زان درگه «دارالشفاست
مكتب آل على بر غصب و بر عدوان نبود
غصب و عدوان آری آری خود نه کار اولیاست
مشرب ایرانیان با مذهب آل على
آشنا بود آشنا آری قرین آشناست
از بنی سفیان گذشت و از بنی عباس نیز
کانچه بر غصب است و عدوان بر زوال و بر فناست
مهر اولاد على دلها مسخر کرد و ماند
کانچه پایه عدل و احسان است و این اصل بقاست
شادروان سید صادق سرمد مشهد - دوم فروردین ۱۳۳۳