* نمونه هایی از روش تفسیر کلامی در سخنان امام رضا (ع) :
۱- یکی از نشست های مأمون با امام (ع) در باب عصمت انبیاء بوده است. . در این جلسه ، مأمون درباره معنی فرمایش خداوند در آیه شریفه : « و عصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی(1)»(طه ، ۱۲۱ : « آدم پروردگارش را نافرمانی کرد و از پاداش او محروم شد ») و چگونگی جمع آن با عصمت پیامبران سؤال کرد . امام (ع) ، آیه را این گونه تفسیر و توجیه می فرماید که خداوند ، آدم و حوا را از نزدیک شدن به درخت مورد نظر نهی فرموده بود . و آدم و حوا در خودداری از نزدیک شدن به آن درخت ، امر الهی را امتثال کردند ، لیکن شیطان حقیقت را بر آنها مشتبه ساخت و از آنها خواست که از میوه درخت دیگری که از جنس درخت مورد نهی بود ، تناول کنند و برای آن ها سوگند خورد که خداوند آنان را از خوردن هر میوه ای که با ثمره آن درخت هم جنس باشد، نهی نفرموده است و او خیرخواه آن هاست . آدم و حوا به سوگند او اطمینان کردند و از میوه درخت دیگری که با آن هم جنس بود، خوردند و این عمل پیش از آن بود که آدم به پیامبری برگزیده شود و به دنیا هبوط کند و آن چه را مرتکب شده بود ، گناه کبیره ای نبود که به سبب آن مستوجب آتش دوزخ شود ، بلکه ترک اولی بود که برای پیامبران ، پیش از بعثت آنها جایز و بخشوده است . امام رضا (ع) در پاسخ به علی بن محمد بن جهم در مورد این آیه فرمودند که این نافرمانی در بهشت صورت گرفته است نه در روی زمین که آدم خلیفه خدا بر روی زمین است . بهشت جای تکلیف نبود تا عصیان در برابر تکلیف صدق کند ، بلکه زمین جای تکلیف است .
روشن است که بین دو جواب امام (ع) منافاتی وجود ندارد .
مأمون همچنین در این جلسه ، از آن حضرت درباره ابراهیم خلیل (ع) و شیوه استدلال او در آیه : « فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَباً قال هذا ربي ...(۱)»(انعام ، ۷۶ - ۷۹ : نگامی که تاریکی شب او را پوشانید ستاره ای مشاهده کرد،گفت: این خدای من است ») پرسید . امام (ع) پاسخ میدهند : ابراهیم (ع) در وادی شک گام ننهاده است. او در زمانی میزیسته که سه گونه پرستش وجود داشته است : پرستش زهره ) ستاره ) ، پرستش ماه و پرستش خورشید . گرایش مرحله به مرحله ابراهیم (ع) به این مذاهب ، پیش از آن که ایمان خود را به خداوند آشکار کند، به طور ظاهری بوده تا از این طریق ، فساد عقیده هر کدام را برای دیگری آشکار سازد، نه این که در هر مرحله ، اعتقاد آن ها را پذیرفته باشد و این شیوه استدلال ، به الهام پروردگار متعال بوده است .
پس از آن ، مأمون درباره نسبت یأس به پیامبران در آیه شریفه : « حَتَّی إِذَا اسْتَيْأَسُ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنا(1)»(یوسف ، ۱۱۰ : « پیامبران به دعوت خود و دشمنان آنها به مخالفت خود هم چنان ادامه دادند تا آن گاه که رسولان مأیوس شدند و مردم گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است در این هنگام یاری ما به سراغ آنها آمد ») سؤال کرد . امام رضا (ع) در پاسخ فرمودند که یاس در آیه شریفه ، به نصر پروردگار که به پیامبران وعده داده شده است ، متعلق نیست؛ بلکه مربوط به نومیدی از ایمان آوردن مردم است. بنابراین تفسیر آیه چنین است : پس از آن که پیامبران از ایمان آوردن قوم خود نا امید شدند و آن قوم پنداشتند به پیامبران دروغ گفته شده است ، یاری ما به آنان فرا رسید(۲).(عيون اخبار الرضا (ع) ، ج ۱، ص ۱۹۵ - ۲۰۲ ، با تلخیص)
۲- ابوقره به امام رضا (ع) عرض کرد برای ما چنین روایت کرده اند که خدا دیدارو هم سخنی خویش را میان دو پیامبرش تقسیم فرمود. قسمت هم سخنی خود را به موسی (ع) و قسمت دیدار خویش را به محمد (ص) عطا کرد . امام (ع) فرمود: چگونه ممکن است مردی به همه مردم بگوید که از جانب خدا آمده و آنها را به فرمان خدا به سوی خدا بخواند و بگوید : دیدهها ، خدا را در نیابند ، سپس همین مرد بگوید : من به چشم خود ، خدا را دیدم و به او احاطه علمی پیدا کردم و او شبیه بشر است !
ابوقره گفت : خداوند خود میفرماید : « وَ لَقَدْ رَآهُ نَزَلَةً أُخْرى(1)»(نجم ، ۱۳ : « و بار دیگر نیز او را مشاهده کرد »). امام (ع) در رد این برداشت و استدلال به آن ، و به عنوان انکار رؤیت به طور کلی فرمودند : قبل از این آیه ، آیه ای است که دلالت دارد بر آن چه پیامبر (ص) دیده است : « ما كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى(2)»(نجم ، ۱۲ : « قلب پاک او در آنچه دید هرگز دروغ نگفت ») یعنی دل پیامبر (ص) ، آن چه را چشمش دید ، دروغ ندانست . سپس خداوند ، آن چه را محمد (ص) دیده است ، خبر میدهد و میفرماید : « لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الكبرى(1)»(نجم ، ۱۸ : «او پاره ای از آیات و نشانه های بزرگ پروردگارش را دید ») یعنی پیامبر (ص) ، پاره ای از آیات بزرگ پروردگارش را دید . آیات خدا ، غیر از خود خداست و باز خداوند می فرماید : « وَ لا يُحيطون به علماً ()»() . در صورتی که اگر دیدگان ، او را ببینند ، علمشان به او
احاطه کرده و خداوند مورد معرفت او قرار گرفته است . ابوقره عرض کرد: پس روایات را تکذیب مینمایید . امام (ع) فرمود : إذا كانت الروايات مخالفه للقرآن كذبتها ) هر گاه روایات مخالف قرآن باشد ، تکذیبشان میکنم و آن چه مسلمانان بر آن اتفاق دارند این است که احاطه علمی به او پیدا نشود و دیدگان ، او را ادراک نکنند و چیزی مانند
۳ او نیست . ۲
ابراهیم بن ابی محمود از امام (ع) در مورد فرمایش خداوند متعال پرسید که می فرماید : « وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُمات لا يُبْصِرُون » " . امام (ع) فرمود : برعکس مخلوقات که میتوان درباره آنها الفاظ « رها کردن »
۱ -
- طه ، ۱۱۰ : « آنها به (علم) او احاطه ندارند »
الكافي ، ج ۱، ص ۹۵ – ۹۶
-۴- بقره ، ۱۷ : « و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی کند آنها را رها
می سازد