. سفر اجباری
به چه دلیل امام رضا به خراسان آمدند؟ آیا ایشان با میل و رغبت آمدند؟
این نکته را باید خاطرنشان ساخت که امام این سفر را با میل و رضایت خود انجام ندادند؛ بلکه به نوعی با اکراه و اجبار مأمون عباسی صورت گرفت. از هروی نقل کرده اند که گفت: به خدا سوگند که رضا از سر] میل و رغبت این امر را نپذیرفت.(1. عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۴۱) حسن بن محمد قمی، دانشمند قرن چهارم مینویسد: «امام علی بن موسی الرضاعه را از مدینه بیرون کردند تا به مرو رود.(2. تاریخ قم، ص ۲۱۳) ابن جوزی حنبلی از عالمان قرن ششم نیز بر سفر جبری امام این گونه اشاره میکند همان مأمون دستور بیرون آوردن ایشان را از مدینه صادر کرد. (3. المنتظم، ج ۱۰، ص ۱۲۰)
مأمون در آغاز امام را به مرکز خلافت دعوت کرد که حضرت نپذیرفتند؛ اما با فرستادن نامه های متعدد بر دعوت خود پای فشرد و سرانجام مأمورانی را برای آوردن و همراهی امام به مدینه فرستاد و ایشان را به مرو آورد.(4. کشف الغمة، ج ۳، ص ۶۵)مورخان نیز بر احضار امام از سوی مأمون تصریح دارند.(5. ابن اثیر، الکامل، ج ۶، ص ۳۱۹؛ المنتظم، ج ۱۰، ص ۱۲۰) مسعودی چنین نوشته است: « به سال دویستم، مأمون، رجاء بن ضحاک و یا سر خادم را پیش علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن على الرضا فرستاد که او را بیاورند.»(6. ذهبي، مروج الذهب، ج ۳، ص ۴۴۰)
ذکر این نکته ضروری است که امام رضا نیز ناخرسندی خود را از انجام دادن این سفر کتمان نکردند مخوّل سجستانی می گوید: وقتی که امام برای وداع با پیامبر در کنار حرم جد خود ایستادند، چندین بار وداع کردند؛ سپس به سوی قبر پیامبر بازگشتند و با صدای بلند گریستند. نزد امام رفتم و پس از سلام سفر ایشان را تهنیت گفتم امام فرمودند: «مرا بنگر از کنار جدم دور میشوم و در غربت جان می سپارم و در کنار هارون دفن میشوم بی شک این نوع خداحافظی و سخن گفتن عادی نبودن و اجباری بودن این سفر را روایت میکند(1. عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۱۷.)
ص72