وصف آفتاب ج۱ - ولادت تا شهادت امام رضا (ع)  ( صص 93-90 ) شماره‌ی 4923

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > امام رضا (عليه السلام) در مرو

خلاصه

خانه و محل اقامت امام در مرو از کانونهای مهم رفت و آمد دانشمندان و مردم مشتاق بود محمد بن عیسی از همراهی خود با یونس بن عبد الرحمن برای رفتن به دیدار با امام رضا یاد میکند و میگوید: به سبب وجود جمعیت فراوان کنار در خانه امام ایستادیم افرادی که پیش از ما منتظر بودند اجازه ورود گرفتند و سپس به ما اجازه ورود دادند. آنگاه یونس بن عبد الرحمن همراه آل یقطین وارد شدند و ما نیز با کسب اجازه وارد شدیم وقتی اجازه نشستن دادند یونس بن عبد الرحمن سؤالاتی مطرح کرد و جواب گرفت

متن

 

. محل سکونت امام در مرو

رفت و آمد و معاشرت امام در زمان حضورشان در مرو چگونه بود؟

خانه و محل اقامت امام در مرو از کانونهای مهم رفت و آمد دانشمندان و مردم مشتاق بود محمد بن عیسی از همراهی خود با یونس بن عبد الرحمن برای رفتن به دیدار با امام رضا یاد میکند و میگوید: «به سبب وجود جمعیت فراوان کنار در خانه امام ایستادیم افرادی که پیش از ما منتظر بودند اجازه ورود گرفتند و سپس به ما اجازه ورود دادند. آنگاه یونس بن عبد الرحمن همراه آل یقطین وارد شدند و ما نیز با کسب اجازه وارد شدیم وقتی اجازه نشستن دادند یونس بن عبد الرحمن سؤالاتی مطرح کرد و جواب گرفت. (2. بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۲۶۹)

در دوره حضور امام در مرو مأمون تلاش کرد مجالس علمی متعددی ایجاد کند تا مخالفان امام در این مجالس با امام رضا درباره موضوع امامت و نبوت بحث و مناظره کنند(3. نک: عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۸۳) این نکته را باید یادآوری کرد که مأمون با هدف محکوم کردن امام این محافل را دنبال می کرد؛(4. نک شوشتری مجالس المؤمنين، ج ۲، ص ۲۷۴ ) اما تشکیل این مجالس علمی سبب اقبال بیشتر علما و مردم به فراگیری دانش از امام شد به گونه ای که کارها خلاف اهداف مأمون سمت و سو پیدا کرد. خانه امام کانون رفت و آمد دوستداران حضرت شد؛ همچنین امام زمینه نشر مکتب تشیع را نیز ایجاد کردند.

عبد السلام بن صالح هروی نقل میکند به مأمون خبر رسید که امام مجالس بحث کلام برپا کرده است به گونه ای که مردم جذب دانش او شده اند. مأمون به محمد بن عمر طوسی گفت: «مردم را از مجلس امام طرد کنید وقتی امام متوجه این نکته شدند او را نفرین کردند و از خداوند چنین خواستند و انتقم لى ممن ظلمنى و استخف بي و طرد الشيعة من بابی(1. عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۷۰) (خدایا از کسی که به من ظلم کرده و مرا خوار ساخته و شیعیان را از در خانه من دور کرده است انتقام بگیر

 از برنامه های مأمون عباسی برای امام کنترل رفت و آمدهای امام بود که گزارش کرده اند در این باره مأمون از هشام بن ابراهیم عباسی بهره می گرفت بدین صورت که او را دربان حضرت رضا کرد. بنابراین کسی می توانست خدمت حضرت رضا برسد که او اجازه دهد. هشام بن ابراهیم بر آن جناب سخت گرفت به طوری که بعضی غلامان حضرت نمی توانستند خدمتش برسند هر حرفی که حضرت رضا در خانه خود می گفتند هشام به مأمون و ذوالریاستین فضل بن سهل گزارش می داد.(2. عيون أخبار الرضاء ، ج ۲، ص ۳۹۳)

ارتباط مردم با امام

موقعیت امام در مرو چگونه بود؟ مردم آن سامان با ایشان چگونه ارتباط داشتند؟

امام رضا مأوى و محبوب مردم آن خطه بودند و این شیدایی را در آمد و شد و اقبال استثنایی مردم مرو میتوان به نظاره نشست. گزارش های

زیر بیانگر این موقعیت است.

 ۱ در سفر خراسان امام رضا هر روز بعد از نماز صبح به سوی مردم بر میگشتند و آنان را موعظه و ارشاد می فرمودند.(1. عيون أخبار الرضاعة، ج ۲، ص ۱۸۰)

 ابومونس جلودی در وصف علاقه شدید مردم به امام به عنوان حجت الهی، خطاب به مأمون گفت: یا امیرالمؤمنین به خدا قسم این

کسی که پهلوی تو نشسته است مثل بت پرستیده می شود.(2. عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص۱۶۱)

 حسن بن علی و شاء مینویسد هنگامی که به منزل علی بن موسی رسیدم مشاهده کردم که رجال کشور و بزرگان و مردم عادی به منزل او رفت و آمد میکنند در گوشه ای نشستم و با خود فکر کردم من چه وقت می توانم خود را به او برسانم. انتظار من طول کشید و تصمیم گرفتم از

منزل بیرون بروم.....(3. بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۶۹)

 ۴ معمر بن خلاد گفت: فضل بن سهل ریان بن صلت را مأموریت داده بود به اطراف خراسان برود. روزی در مرو به من گفت: «مایلم برای من از حضرت رضا اجازه بگیری خدمتش برسم و سلام کنم مایلم از لباس های خود به من لطف کند و از درهمهایی که به نامش سکه زده اند به من عنایت فرماید خدمت حضرت رضا رسیدم. قبل از اینکه چیزی بگویم فرمودند: ریان بن صلت علاقه دارد پیش ما بیاید و از لباسها و نیز در همهایی که به نام من سکه زده اند، به او بدهم. به او اجازه دادم داخل شد و سلام کرد بعد حضرت دو جامه و سی درهم که به نام آن جناب سکه زده شده بود به او دادند.(4. عيون أخبار الرضاعة، ج ۲، ص ۲۰۸)

۵ گزارش هروی نیز خواندنی است به مأمون خبر دادند که حضرت رضا مجالسی تشکیل داده که درباره اعتقادات مذهبی مناظره میکنند و مردم شیفته دانش ایشان شده اند مأمون به محمد بن عمرو طوسی حاجب خود دستور داد مردم را متفرق سازد و امام ها را حاضر کند. همین که چشم مأمون به آن جناب افتاد خیلی خشم گرفت و ایشان را سبک شمرد. حضرت رضا از نزد او با خشم تمام خارج شدند، در حالی که زیر لب آرام چنین میگفتند: به حق مصطفی ﷺ و علی مرتضی و فاطمه زهرا به نیروی خدا به وسیله دعای خود چنان او و یارانش را در این سرزمین خوار کنم که سگهای این آب و خاک او را طرد کنند.» امام رضا به منزل خود رفتند و آب خواستند و وضو گرفتند. دو رکعت نماز گزاردند و در قنوت دعایی خواندند پس از این دعا اقبال مردم در مرو به مأمون کاسته شد تا حدی که او مجبور به ترک آن سامان شد. (1. عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۷۳)

. واکنش عباسیان به حضور امام در مرو

 نوع برخورد عباسیان در مرو با امام چگونه بود؟ آیا آنان به امام اسائه ادب یا اهانتی کردند؟

کینه خاندان حاکم عباسی به خاندان پیامبر اکرم شهره آفاق بود. آنان از اقبال ظاهری مأمون به امام رضا به شدت خشمگین بودند و از انتقال جایگاه خلافت به حضرت واهمه داشتند؛ لذا این عصبانیت را به شیوه های مختلف به اطلاع خلیفه میرساندند. البته برخی عباسیان و موالیان عباسی که در کنار مأمون جای داشتند، گاه به ناچار در برابر شکوه امام سرتسلیم فرود می آوردند به گزارش محمد بن طلحه، هنگامی که مأمون آن حضرت را ولیعهد خود قرار داد و ایشان را خلیفه بعد از خود معرفی کرد اطراف مأمون گروهی بودند که از این وضع ناراحت به نظر می رسیدند و میترسیدند خلافت از خاندان بنی عباس خارج شود و در خاندان فرزندان علی قرار گیرد. سبب نفرت این گروه از حضرت رضا نیز همین بود.

هرگاه امام رضا میخواستند نزد مأمون بیایند، از اطراف و نواحی بر آن جناب سلام میکردند و پرده ها را برایشان بلند میکردند تا وارد مجلس مأمون میشدند. پس از اینکه این جماعت از حضرت رضا کینه کردند با همدیگر قرار گذاشتند هرگاه آن جناب وارد مجلس مأمون شوند، از وی روی بگردانند و پرده را برای ایشان بالا نزنند هنگامی که آن گروه مخالف نشسته بودند امام رضا وارد مجلس شدند و طبق عادت به طرف جایگاه خود رفتند. آن جماعت بدون اختیار بر آن حضرت سلام کردند و بار دیگر پرده ها را بالا زدند تا امام وارد مجلس شوند بعد از اینکه حضرت در جای خود قرار گرفتند آن جماعت همدیگر را ملامت کردند و گفتند: «در مرتبه بعد که خواهد آمد از جای خود حرکت نخواهیم کرد و پرده ها را بالا نخواهیم زد.»

روز بعد که امام رضا وارد شدند آن جماعت برخاستند و سلام کردند؛ اما پرده ها را بالا نزدند. در این هنگام خداوند باد را فرستاد و پرده بالا رفت پس از اینکه حضرت رضا داخل شدند، باد فرو نشست و بعد از اینکه از مجلس برخاستند بار دیگر باد آمد و پرده ها را بالا زد و امام از مجلس بیرون رفتند. سپس آنان به هم نگاه کردند و گفتند: «این وضع را مشاهده کردید؟ گفتند: «آری» یکی از آنها گفت: «این مرد نزد خداوند قرب و منزلتی دارد. آیا ندیدید هنگامی که وارد شد و شما پرده ها را بالا نزدید چگونه باد پرده ها را بالا زد و باد را مسخر او کرد همان طور که برای حضرت سلیمان مسخر کرده بود؟ اینک تا میتوانید به او خدمت کنید. آن جماعت به آن حضرت اعتقاد پیدا کردند و دست از نفاق برداشتند.(1. كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج ۲، ص ۲۶۰)

ص94

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان