بدرقه یار-قصه های زندگی امام رضا(ع)  ( صص 77-71، 112-111 ) شماره‌ی 4999

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > علم غيب امام رضا (عليه السلام) = (علم نسبت به نيت بندگان)

خلاصه

وقتی ریان بن صلت عزم سفر به عراق نمود، جهت خدا حافظی خدمت امام رضا شرفیاب شد و با خود گفت:خوب است یکی از جامه های امام و مولایم را جهت کفن خودم و مقداری پول برای ساختن انگشتری دخترانم، بگیرم.ولیکن در محضر امام غم فراق او را به گریه آورد و بدون مطرح نمودن خواسته اش بپاخاست و چند قدمی نرفته بود که صدای دلنشین محبوب خویش را شنید که می فرماید ریان بر گرد.وقتی ریان برگشت، امام رضا فرمود:آیا نمی خواهی پیراهن خودم را جهت کفن و مقداری پول برای ساختن انگشتری دخترانت، به تو بدهم؟ریان گفت :ای آقا و مولای من در نظرم بود که اینها را از شما بخواهم ولیکن غم فراق و دوری مانع شد .حضرت بپاخواست و پیراهن خود و سی در هم به او مرحمت فرمود.

متن

 

صديقُ كُلِّ امرئٍ عَقْلُهُ وَعَدُوُّه جَهْلُه.(1) .. تحف العقول ص ۴۶۷ - عیون اخبار الرضا ج ۲ ص ۲۴ )

دوست هر شخص عقل او و دشمنش نادانی اوست .

امام رضا » علیه السلام»

 

دانش اندوز

احمد بزنطی مدتی از زندگانی خود را با اعتقاد به مذهب واقفية (2) ۲. در قصه شماره ۲ شرح مذهب واقفیه ( واقفه ) گذشت)

سپری کرد و سر انجام لطف الهی شامل حالش شد و به سعادت شناخت امام زمانش نائل شد.

روزی بزنطی جهت حل مشکلات فکری اش خواست به محضر امام رضا شرفیاب شود؛ از اینرو حضرت مرکبی برای او فرستاد و تا پاسی از شب به دانش اندوزی از آن امام همام مشغول شد.

وقت خواب حضرت به خدمتکار فرمود

جهت خواب بستر شخصی مرا برای بزنطی بگستران . »

این اظهار محبت بیش از اندازه در بزنطی مؤثر افتاد و مرغ خیالش به پرواز درآمد و با خود گفت:

در دنیا بهتر از من کسی نیست؛ این منم که امام مرکب شخصی خود را برایم فرستاد و نیمی از شب تنها با من نشست و پاسخ سؤالات مرا داد و وقت خواب دستور داد تا بستر شخصی اش را برای من بگسترانند پس چه کسی سعادتمندتر از من در دنیا میباشد؟!»

بزنطی سرگرم خیالات واهی خویش بود که ناگهان امام رضا فرمود:

ای احمد از فخر بر حذر باش؛ هر گز آنچه را دیدی مایه فخر و مباهات خویش بر دیگران قرار مده.»

حضرت علی امیر المؤمنین در ایام مریضی زید بن صوحان(1) . تنقيح المقال ج ۱ ص ۴۶۶ در برخی روایتها صعصعه بن صوحان ، برادر زید را ذکر نموده اند . بحار الأنوار ج ۴۹ ص ۴۹. ) به عیادت او رفت و بسیار محبت و ملاطفت به او نمود و دست مبارکش را بر پیشانی وی گذارد و فرمود: مراقب باش تا فخر و مباهات ترا نگیرد. اینها را به خاطر تکلیف و وظیفه ای که بر من است، انجام دادم.»(2) . بحار الأنوار ج ۴۹ ص ۳۶ - ۲۶۹ و عیون اخبار الرضا ج ۲ ص ۲۱۲. )

 

إِنَّ الإمام صلاح الدنيا وعز المؤمنين(1) . تحف العقول ص ۴۶۲ )

بطور يقين امام صلاح دنیا و عزت ایمان داران است .

امام رضا » علیه السلام»

 

حاجتی در دل

وقتی ریان بن صلت عزم سفر به عراق نمود، جهت خدا حافظی خدمت امام رضا شرفیاب شد و با خود گفت:

خوب است یکی از جامه های امام و مولایم را جهت کفن خودم و مقداری پول برای ساختن انگشتری دخترانم، بگیرم.»

ولیکن در محضر امام غم فراق او را به گریه آورد و بدون مطرح نمودن خواسته اش بپاخاست و چند قدمی نرفته بود که صدای دلنشین محبوب خویش را شنید که می فرماید

ریان بر گرد.»

وقتی ریان برگشت، امام رضا فرمود:

آیا نمی خواهی پیراهن خودم را جهت کفن و مقداری پول برای ساختن انگشتری دخترانت، به تو بدهم؟»

ریان گفت :

ای آقا و مولای من در نظرم بود که اینها را از شما بخواهم ولیکن غم فراق و دوری مانع شد . »

حضرت بپاخواست و پیراهن خود و سی در هم به او مرحمت فرمود. (1) ۱. بحار الأنوار ج ۴۹ ص ۳۶ و عیون اخبار الرضا ج ۲ ص ۲۱۲. )

 

الإمام مخصوص بالعلم ؛ موسوم بالحلم(1) .. تحف العقول ص ۴۶۳ )

علم و دانش توام با حلم و بردباری مخصوص و نشانه امام است .

امام رضا » علیه السلام»

 

خبری از غیب

روزی عمرو بن هداب که اعتقادی به امامت امام رضا نداشت، در مجلسی که خود ترتیب داده بود رو به حضرت نمود و گفت:

محمد بن فضل مسائل باور نکردنی از شما نقل می کند؛ او میگوید که شما به آنچه خدا نازل کرده آگاه و به هر زبانی می توانید سخن بگویید . »

امام رضا ضمن تأیید این مطلب از حاضران خواست تا در هر زمینه ای آنچه می خواهند بپرسند.

عمر و بن هداب گفت :

قبل از هر چیز میخواهم آگاهی شما را نسبت به زبانهای ملل مختلف امتحان کنم؛ از اینروست که از اهل روم ، هند ، فارس و ترک در مجلس گرد آوردیم . »

وقتی امام رضا از آنها خواست که آنچه را می خواهند به زبان خودشان بپرسند، هر کدام پرسشهایی مطرح کردند و حضرت به زبان خودشان پاسخ فرمود. در اینحال افراد حاضر در مجلس با شگفتی تمام اذعان نمودند که امام شیواتر از خود ایشان سخن میگوید.

سپس امام رضا به عمر و بن هداب نگاهی کرد و فرمود:

وقتی در خلال این پنج روز دستت به خون یکی از ارحام خود آلوده شد، مرا تأیید خواهی نمود.»

عمر و گفت :

جز خداوند متعال کسی از غیب خبر ندارد.»

حضرت رضا فرمود:

مگر خداوند متعال نفرموده است که او از غیب آگاه است و جز کسانی را که او بپسندد کسی را به غیب و نهان آگاه نمی نماید . (1) ۱. جن : ۲۷ )

رسول خدا له و ما وارثان او، از برگزیدگان الهی هستیم که خداوند متعال از غیب و نهانش ما را آگاهانید؛ آنچه را تا کنون به وقوع پیوسته و تا قیامت تحقق می یابد می دانیم؛ اگر در این پنج روز آنچه را گفتم اتفاق افتاد، خواهی فهمید که رد کننده گفته خدا و رسول او می باشی .

علاوه بر آنچه گفتم به زودی به کوری چشم گرفتار شده و به جهت سوگند دروغی که میخوری به برص مبتلا خواهی شد.»

بعد از اینکه عمر و به همه آن بلاها گرفتار شد، وقتی سخن امام رضا را به او گوشزد کردند ، گفت :

قسم به خدا در همان لحظه به وقوع آنچه او گفت ، یقین نموده و صبر و بردباری را پیشه خود ساختم . » (1) . بحار الأنوار ج ۴۹ ص ۷۵ - ۷۴. )

77

 

لَيْسَ العِبَادَةُ كَثْرَةَ الصِّيَامِ وَالصَّلَاةِ : إِنَّمَا العِبَادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكَّرَ فِي أَمْرِ اللَّهِ . (1) . تحف العقول ص ۴۶۶ )

عبادت زیاد روزه گرفتن و نماز خواندن نیست ؛ جز این نیست که عبادت زیاد اندیشیدن درباره امر خداوند متعال است .

امام رضا » علیه السلام»

 

بهترین دعا

عبد الله بن مغیرة مدتی از عمر خویش را با اعتقاد به مذهب واقفه سپری کرد و وقتی به مکه مشرف شد از خداوند متعال خواست تا او را به بهترین مذهب هدایت کند؛ از اینرو به دلش افتاد و به منزل امام : رضا رفت و به محض رسیدن به در خانه صدای محبوب و مرادش را شنید که می فرماید:

عبد الله بن مغيرة ! خداوند متعال دعای ترا اجابت فرمود؛ داخل شو.»

در آنحال عبدالله گفت :

أشهد أنك حجة الله وأمين الله على خلقه .

گواهی میدهم که تو حجت و امین خدا بر خلق او هستی. (1) . بحار الانوار ج ۴۹ ص ۳۹ و عيون أخبار الرضا ج ۲ ص ۲۱۹. )

112

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان