در این جا و در بحث ضرورت امامت، شایسته است به روایتی مهم از امام رضا (ع) اشاره نماییم. در این روایت که از طریق فضل بن شاذان نقل شده است ، او مطالب زیادی را از امام رضا (ع) به عنوان علل احکام به صورت پرسش و پاسخ روایت کرده است که از جمله این موارد ، بحث امامت و علل آن است. به عنوان نمونه، فضل از امام (ع) سؤال نمود : چرا خداوند اولی الامر » را قرار داد و دستور داد که مسلمانان از آنان اطاعت کنند ؟
امام (ع) در پاسخ ، علل زیادی را برشمرد از جمله :
* وقتی برای رفتار و کردار مردم حد و مرزی معین شد و به آنان دستور داده شد که از این حد تجاوز نکنند ، چه این که تجاوز از آن حدود موجب فساد و تباهی آنان میگردد ، برای رعایت حدود تعیین شده باید امینی برای مردم معین شود که آنان را از تجاوز به آن حدود باز دارد و نگذارد مردم به منطقه ی ممنوعه وارد شوند. زیرا اگر چنین رئیسی نباشد که جلوی تجاوز را بگیرد، هیچ کس حاضر نیست لذت و سود خود را برای این که دیگران ضرر نکنند، کنار بگذارد. از این روی خداوند برای آنان امامی تعیین کرد که جلوی فسادشان را بگیرد و حدود الهی را در مورد گناهان به اجرا بگذارد .
* ما هیچ فرقه و ملتی از فرقه ها و ملتهای دنیا را نمی یابیم که در امور دنیوی و دینی خود، بدون رئیس بتوانند ادامه حیات دهند. بنابراین بر خداوند حکیم جایز نیست خلق را بدون رهبر رها کند با این که می داند رهبر برای اموری از قبیل جنگیدن با دشمن ، تقسیم غنائم ، حفظ وحدت، جلوگیری از ظالم و حمایت از مظلوم ، لازم است .
* اگر خداوند برای مردم ، سرپرستی امین و نگهبانی که مراقب ودیعه الهی و حافظ شرع مقدس باشد، انتخاب نمی کرد، رفته رفته اساس اسلام فرو میریخت و از بین می رفت ، سنن و احکام الهی دگرگون می شد ، بدعت گذاران چیزی را بر آن می افزودند ، افراد بی ایمان مطالبی را از آن می کاستند ، آیین الهی را تحریف می کردند و دین واقعی را بر مسلمانان مشتبه میساختند. زیرا مردم به کمک علمی نیاز دارند چه آن که خود فاقد کمال میباشند علاوه بر آن که گرفتار اختلاف و تفاوت تمایات نیز هستند .
بنابراین اگر خداوند برای دینی که رسول خدا (ص) آورده بود ، حافظ و نگهبانی قرار نمی داد ، مردم فاسد میشدند، شرایع و سنن تغییر می کرد ، احکام راستین اسلام عوض میشد، و در چنین وضعیتی موجبات فساد و تباهی همه مردم فراهم می گردید(1).(عیون اخبار الرضا (ع) ، ج ۲، ص ۱۰۰ - ۱۰۱)