هدفهای مأمون از تشکیل کنفرانسها
در این فصل ابتدا اهدافی را که دیگران برای این کار ذکر کرده اند بیان می کنیم و در پایان نظریه تهاجم فرهنگی علیه مکتب اهل بیت (ع) را که به نظر ما مهمترین هدف مأمون بود بررسی می نماییم .
۱ - گرایش مذهبی مأمون
عده ای بر این عقیده اند که چون مأمون از نظر فکری معتزلی مذهب بود و معتزله آزادانه مسائل عقیدتی را مورد نقد و بررسی قرار میدادند مأمون هم همین کار را می کرد و کنفرانسهایی را تشکیل میداد که این مسائل آزادانه بررسی شود.
نقد این تفکر
در نقد این تفکر ما به نقل سخن یکی از مورخان که درباره مأمون و عصر او تحقیقات زیادی دارد اکتفا می کنیم. دکتر زید الرفاعی می گوید:
با توجه به این که اطرافیان مأمون از سران معتزله بودند حتی مربى او يحيى بن المبارك معتزلی بود، طبیعی است که بگوییم مذهب مأمون معتزلی بوده است این محقق در پایان چنین اظهار نظر میکند که مأمون به معنای واقعی به مذهبی ایمان نداشت بلکه حمایت او از گروههای کلامی موجود بستگی به شرایط حاکم بر کشور داشت هر یک از گروهها که بهتر می توانستند او را به اهدافش برسانند، از آن حمایت می کرد .(۱)(عصر المأمون ، ج ۱، ص ۳۶۷-۳۷۱)
۲- علم دوستی مأمون
عده ای بر این عقیده اند که مأمون شخصی بود علم دوست و طرفدار عالم، از این جهت این کنفرانسها را تشکیل میداد تا راهی برای رشد علم باشد
نقد این تفکر
الف) مأمون در ۵ سال اول حکومتش هرگز چنین جلساتی تشکیل نداده است، بلکه تنها بعد از این که امام رضا (ع) را به این مقام منصوب میکند این حرکت را آغاز می کند .
ب) بعد از کشته شدن امام رضا (ع) مأمون به این جلسات خاتمه می دهد، تنها در بغداد چند جلسه تشکیل میدهد که آن هم برای مبارزه با امام جواد (ع) بوده است. بنابراین نه در ابتدای حکومت این جلسات تشکیل میشود و نه در انتهای حکومت او تنها در اواسط حکومت او چنین جلساتی تشکیل می داد که معلوم میشود معلول شرایط خاصی بوده است.
ج) اگر مأمون طرفدار علم بود باید این جلسات هر جا تشکیل می شد مورد حمایتش واقع می شد. و حال آن که چنین نبود به عنوان نمونه؛ به مأمون خبر می رسد که علی بن موسى الرضا (ع) جلسات بحثهای کلامی تشکیل میدهد و مردم فریفته دانش او می شوند - که بر خلاف مصالح حکومت است - مأمون به نگهبان خانه دستور میدهد که نگذارد مردم در این جلسات شرکت کنند و حضرت را نیز مورد سرزنش قرار داد که چرا چنین کاری را انجام داده است !(۲)(الشيخ الصدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۷۰ )
۳-منزوی کردن امام رضا (ع)
آية الله مکارم شیرازی درباره هدف مأمون چنین میگوید مأمون هدفی جز این نداشت که به پندار خویش مقام امام (ع) را در انظار مردم بخصوص ایرانیان که سخت به اهل بیت عصمت (ع) علاقه داشتند و عشق می ورزیدند؛ پایین بیاورد. به گمان این که امام(ع)، تنها به مسائل ساده ای از قرآن و حدیث آشناست و از فنون علم و استدلال بی بهره است .(۳)(مجموعه آثار کنگره جهانی امام رضا (ع)، ج ۱، ص ۴۳۵ )
نقد این دلیل
تعیین این هدف برای مأمون با تدوین رساله ذهبیه بوسیله امام رضا (ع) قبل از آمدن به مرو، سازگار نیست منشا پیدایش این رساله چنین بود ابو محمد هارون بن موسى تلعکبری روایت کرده است که وقتی حضرت از مدینه به طوس می آمدند اولین برخورد ایشان با مأمون در نیشابور بود. روزی در مجلس مأمون که عده ای از فلاسفه و پزشکان مانند : یوحنا بن ماسويه جبرائيل بن بختیشوع و ابن بهله هندی و غیر اینان از دانشمندان جمع بودند، سخن از طب و آنچه به صلاح بدن می انجامد به میان آمد مأمون و دانشمندان در این باره سرگرم مناظره بودند، در حالی که حضرت ساکت بود و چیزی نمی گفت.
مأمون رو به حضرت گفت: نظر شما در این باره چیست؟
حضرت فرمود :برای من به مرور زمان تجربیاتی حاصل گذشته و اطلاعاتی از گذشتگان دارم که برای امیر مینویسم .
مأمون، قبل از حضرت رضا (ع) از نیشابور به طرف بلخ خارج شد و حضرت در نیشابور ماند. مأمون طی نامه ای از حضرت خواست به وعده اش وفا کند. حضرت در پاسخ نامه مأمون ، نامه ای درباره امور پزشکی نوشتند و برای او فرستادند حضرت در آغاز این نامه قانون طبیعی مربوط به بیماریها و معالجه آنها را این چنین بیان می کند:
«خداوند هیچ بدنی را به هیچ بیماری و علتی که در برابر آن معالجه ای نباشد، مبتلا نمی کند بنابراین برای هر نوع بیماری طب و درمانی وجود دارد. »
امام (ع) سپس ساختمان بدن و نقش اعضای مختلف آن را تشریح می کند و در ارائه راههای تغذیه مناسب برای ارتقای بهداشت آن را با یک مزرعه مقایسه می کند. آن گاه حضرت فصول سال را بر اساس تقویم رسمی ایرانیان در آن زمان - به ۱۲ ماه - تشریح و تغییرات خاك، آب، هوا و تأثیر آنها را بر بدن انسان شرح میدهد. امام (ع) بر این مبنا توصیه می کند که آدمی متناسب با فصول مختلف از چه نوع غذایی استفاده و از چه نوع اجتناب کند .
با دریافت این نامه مأمون چنان تحت تأثیر قرار گرفت که دستور داد آن را با آب طلا بنویسند و از آن زمان این نامه به «الرسالة الذهبيه» معروف شد شد.(۴)( محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۲ ، ص ۳۰۶-۳۵۶، چاپ بیروت، ناشر، مؤسسة الوفاء)
با توجه به این که این جریان قبل از مناظرات رخ داده است معنا ندارد بگوییم : هدف مأمون این بود که به مردم بفهماند حضرت رضا (ع) تنها قرآن و حدیث را می فهمد!
۴- محدود کردن امام رضا (ع) در بعد علمی
به نظر این محقق انگیزه دومی که در این جا جلب توجه می کند این است که او می خواست؛ مقام والای امام هشتم (ع) را تنها در بعد علمی منحصر و بتدریج او را از مسائل سیاسی کنار بزند و چنین نشان دهد که مرد عالمی است و پناهگاه امت اسلامی در مسائل علمی است، ولی او کاری با مسائل سیاسی ندارد و به این ترتیب شعار تفکیک دین از سیاست را عملی کند.(۵)( مجموعه آثار کنگره جهانی امام رضا (ع)، ج ۱، ص ۴۳۸ )
نقد این دلیل
الف - بطور كلى شعار تفکیک و جدایی دین از سیاست درباره خلفای بنی العباس که با انقلاب علیه بنی امیه - که شعارشان جدایی دین از سیاست بود روی کار آمدند، معنا ندارد چون اینان به عنوان این که جانشین و وارث پیامبر (ص) هستند قدرت را در اختیار گرفتند و سعی می کردند در بین مردم چنان وانمود کنند که شرایط لازم را برای جانشینی پیامبر (ص) دارند.
ب - با توجه به این که مناظرات بعد از جریان منصوب شدن حضرت به ولایت عهدی بوده و با توجه به این که شخص مأمون او را به این مقام منصوب کرده بود، معنا ندارد که بگوییم: هدف مأمون این بود که میخواست به مردم بفهماند که حضرت کاری با مسائل سیاسی ندارد.
۵- ایجاد سرگرمی برای مردم
به نظر این محقق انگیزه سوم در این جا این بوده است که همیشه سیاستمداران شیاد و کهنه کار اصرار داشته و دارند که در مقطعهای مختلف سرگرمی هایی برای توده مردم درست کنند تا افکار عمومی را به این وسیله از مسائل اصلی جامعه و ضعفهای حکومت خود منحرف سازند، او مایل بود که مسأله مناظره امام علی بن موسی الرضا (ع) با علمای بزرگ عصر و زمان خود، نقل محافل و مجالس باشد و همه علاقه مندان و عاشقان مکتب اهل بیت (ع) در جلسات خود به این مسائل بپردازند و از پیروزیهای امام (ع) در این مباحث سخن بگویند و مأمون کارهای سیاسی خود را با خیال راحت دنبال کند و پوششی بر نقاط ضعف حکومتش باشد.(۶)(مجموعه آثار کنگره جهانی امام رضا (ع)، ج ۱، ص ۴۳۹ ) *اگر سرگرم کردن مردم در این عصر برای مأمون یک هدف محسوب میشد باید از تشکیل این جلسات استقبال می کرد، چون مردم بگونه ای سرگرم می شدند نه این که دستور دهد این گونه جلسات را تعطیل کنند!
نقد این دلیل
این انگیزه تا آن جا که اساس حکومت را به خطر نیندازد؛ در تحلیل عملکرد سیاستمداران یک اصل محسوب می شود ولی این اصل در مأمون صدق نمی کند به دلیل این که حضرت رضا (ع) در خانه خود جلسات درس و مناظره تشکیل داده بود و مباحثی درباره دفاع از اصول عقاید را مطرح می کرد.
به مأمون خبر می رسد که علی بن موسی الرضا (ع) در مجالس، بحثهای کلامی تشکیل می دهد و مردم فریفته دانش او می شوند که بر خلاف مصالح حکومتی است . مأمون به نگهبان خانه دستور می دهد که نگذارند مردم در این جلسات شرکت کنند و حضرت را نیز مورد سرزنش قرار داد که چرا چنین کاری را انجام داده است !(۷)(شیخ صدوق، عیون الاخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۷۰ ، ناشر، منشورات الاعلمی، تهران )