نهضت کلامی در عصر امام رضا علیه السلام  ( صص44-47 ) شماره‌ی 5059

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تعامل مامون با امام (عليه السلام) > سبب درخواست مامون از امام برای قبول خلافت و امامت

خلاصه

ناظر

متن

هدفهای مأمون از بیعت

اول - احساس امنیت از خطری که او را از سوی شخصیت امام رضا (ع) تهدید می کرد ، زیرا در صورت ولیعهدی او دیگر حضرت نمی توانست مردم را به شورش یا هر گونه حرکت دیگری دعوت کند .

دوم - شخصیت امام (ع) باید تحت کنترل دقیق وی قرار گیرد و از نزدیک هم از داخل و هم از خارج این کنترل بر او اعمال گردد تا کم کم راه برای نابود ساختن وی به شیوه های مخصوصی هموار شود. سوم - می خواست امام (ع) چنان به او نزدیک شود که براحتی بتواند او را از زندگی اجتماعی محروم ساخته مردم را از او دور کند تا آنان تحت تأثیر نیروی شخصیت، علم، حکمت و درایت امام (ع) قرار نگیرند. 

چهارم - می خواست امام (ع) را از شیعیان و دوستانش جدا سازد تا با قطع رابطه ایشان با او به پراکندگی دچار شوند و دیگر نتوانند دستورهای امام (ع) را دریافت نمایند. 

پنجم - می خواست در پناه وجود امام (ع) از خشم و انتقام مردم عليه بنی عباس مصون باشد، همچنین می خواست از احساسات مردم نسبت به اهل بیت (ع) که پس از جنگ بین او و برادرانش افزایش یافته بود به نفع خود و در راه مصالح حکومت عباسی بهره برداری کند. به عبارت دیگر او چنین می پنداشت که به همان اندازه که شخصیت امام (ع) از تأیید و نفوذ و نیرومندی برخوردار است حکومت وی نیز میتوانست با اتصال به امام (ع) در میان مردم جا باز کند.

ششم - اوضاع پر آشوب و شورش آن زمان ایجاب میکرد که ذهن مردم را به طرقی از حقیقت آنچه که در متن جامعه میگذرد منصرف گردانند تا بدین وسیله مشکلات حکومت کمتر احساس شود.

هفتم - مأمون ادعا میکرد که در تمام کارها حتی کشتن برادرش خدا و خیر امت مطرح بوده است و این کار را دلیل بر این ادعا می دانست زیرا می گفت چون خیر امت را در جدا ساختن خلافت از عباسیان و تسلیم آن به بزرگترین دشمن این خاندان یافت هرگز درنگ نکرد و در واقع او به این وسیله کفاره گناه زشت خود را که قتل برادرش باشد که برای عباسیان هم بسیار گران تمام می شد، پرداخت . 

هشتم - مأمون میخواست با این کار حرکتهای انقلابی که سرتاسر کشور را فرا گرفته بود، خاموش سازد.

نهم - او توانست با بیعت گیری برای امام رضا (ع) به ولایتعهدی و پذیرفتن امر از جانب امام (ع)، موافقت علویان را نسبت به حکومت خویش در بالاترین سطح مشروعیت به دست آورد .

دهم - گرفتن اعتراف ضمنی از امام (ع) بر مشروع بودن اقدامات مأمون، در طول مدت ولا يتعهدى متضمن این نتیجه بود که رفتار حاکم هر کس و هر جا باشد چنین است و حق ندارند با حکومت دیگری به این احتمال که او را واجد خصوصیت تازه ای نپندارند درگیر شوند.

مأمون با این کار توانسته بود برای هر اقدامی که در آینده ممکن بود انجام دهد حمایت مردم را جلب کند هر چند که آن اقدام نامعقول باشد. او با این کار رضایت عرب را به دست آورد، زیرا خلافت را به ریشه دارترین خانواده عربی واگذار کرد. همچنین رضایت ایرانیان را به دست آورد زیرا او نسبت به شخصی که محبوبترین فرد نزد آنان بود عشق می ورزید.

 اگر مأمون می توانست این اهداف را با این کار تأمین کند دیگر در حکومت خود مشکل اساسی نداشت و مقام خلافت عباسی را به اوج میرساند ولی آیا مأمون به اهدافش رسید؟ برای پاسخ این سؤال باید اقدامات امام رضا (ع) را بررسی کرد.

باید توجه داشت که حضرت با موضعگیری دقیق تمام نقشه های مأمون را نقش بر آب کرد. به این موضعگیریها توجه کنید:

الف - در مدینه از امام (ع) تقاضا کرد که ولایتعهدی را بپذیرد و امام (ع) آن را رد کرد.

ب - در سفر به خراسان با این که مأمون از او تقاضا کرده بود که هر کس از اهل بیتش را که دوست دارد همراه بیاورد ولی امام (ع) نه تنها کسی را همراه نیاورد بلکه تنها فرزندش را نیز در مدینه گذاشت و موقع وداع با قبر پیامبر (ص) و کیفیت خروج از مدینه طوری رفتار کرد که همه

فهمیدند او را به زور می برند.

ج - عملکرد حضرت در طول سفر طوری بود که مایه تعجب رجاء ابن ابي الضحاك شده بود. وقتی مأمون از او گزارش سفر میخواهد به جایی میرسد که مأمون دستور می دهد نباید یک کلمه از این گزارش را مردم از زبان او بشنوند.

د- در نیشابور و قضيه حديث سلسلة الذهب حضرت ولایت را به توحید ارتباط داد، آن ولایت از ناحیه خدا نه از ناحیه مأمون .

 هـ-در مرو که حضرت را آوردند هر چه اصرار کردند نپذیرفت تا این که حضرت را مأمون تهدید به مرگ کرد که پس از دو ماه حضرت پذیرفت ..

و - در موارد زیادی امام (ع) تصریح میکرد که علاقه ای به این کار نداشته، ولی مأمون او را مجبور کرده است .

ز -در مواردی نیز حضرت تصریح می کرد که این حق اوست و مأمون غصب کرده است و ح - در قبول ولا يتعهدی حضرت شرایطی را قائل شد که مأمون همه شرایط را پذیرفت .

ح - در قبول ولا يتعهدی حضرت شرایطی را قائل شد که مأمون همه شرایط را پذیرفت . این شرایط نشان میداد که این مقام تشریفاتی است.

ط - در تمام دوران ولایتعهدی رفتار اخلاقی امام (ع) با بقیه مسؤولان قابل مقایسه نبود. 

ی -در نماز عید فطر، نظر مأمون این بود که حضرت خطبه به نام او بخواند و در حقیقت حکومت او را به رسمیت بشناسد ولی حضرت طوری عمل کرد که از بین راه او را برگردانند. 

در واقع بعد از تعیین شرایطی از طرف امام (ع) در قضیه ولایتعهدی، مأمون احساس کرد که تمام نقشه های او با شکست مواجه شده است. در این حال مشکل مأمون دو برابر شد: یکی مشکلاتی که تصمیم داشت از طریق ولا یتعهدی حل کند. دوم این که خودش با دست خودش امام (ع) را به رهبری و ولایتعهدی نصب کرده بود. از این جا در صدد برآمد به مردم چنین وانمود کند که حضرت شرایط رهبری را که علم باشد ندارد تا بتواند او را از این کار برکنار کند بدون این که این کار در جامعه تنش ایجاد کند. بر این اساس طرح مناظرات را پی ریزی کرد و تمام سعی او این بود که حضرت در یک مورد هم شده شکست بخورد تا بتواند به مردم و انمود کند که حضرت شرط اساسی را که علم باشد دارا نیست ولی نتیجه مناظرات عکس نظر مأمون از کار درآمد. چون از ترور شخصیت امام (ع) مأیوس شد تصمیم به ترور فیزیکی (امام (ع) گرفت و او را شهید کرد( ۱۷)(جعفر مرتضی عاملی، الحياة السياسيه للامام الرضا (ع)، ص ۳۷۰ ، ناشر، منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية ) . 

این خلاصه ای بود از نظریه دانشمند معاصر جناب سید مرتضی جعفر عاملی که درباره اهداف مأمون از تشکیل جلسات ارائه کرده است که با توجه به نظریه های دیگری که در این زمینه از دیگر اندیشمندان اسلامی بیان کردیم این نظریه با اسناد تاریخی سازگارتر می باشد و از قوت بیشتری برخوردار است. مشروح نظریه این محقق معاصر را میتوان در كتاب الحياة السياسية للامام الرضا (ع) مطالعه نمود.

در ضمن ما در تحقیقات خود درباره اهداف مأمون به نتیجه دیگری نیز رسیده ایم که آن را تحت عنوان «تهاجم فرهنگی علیه مکتب اهل بیت (ع)» بیان می کنیم.

مخاطب

کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی