ولایت عهدی امام رضا  ( صص 122-120 ) شماره‌ی 5110

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > شهادت امام رضا (عليه السلام) > ظاهر سازی مامون بعد از شهادت

خلاصه

ن

متن

 

اجبار به خوردن انگور

 اباصلت میگوید هنگامی که بر مأمون وارد شدیم جلو او ظرفهایی از میوه های گوناگون وجود داشت و وی خوشه ای انگور در دست داشت که بعضی از دانه های آن خورده شده بود با دیدن حضرت رضا از جا پرید، آن حضرت را در بغل گرفت او را بوسید کنار او نشست و همان خوشه انگور را به آن حضرت تعارف کرد.

مأمون ای پسر پیامبر بهتر از این ندیده ام.

امام رضا : شاید چنین باشد انگور خوب، انگور بهشتی است.

مأمون از این بخور

امام رضا مرا از خوردن این معاف دار

مأمون باید بخوری چرا نخوری شاید تو ما را متهم به چیزی میکنی؟(2. همان کتاب )

  خروج خشمگینانه از مجلس مأمون

 از جمله قرائن شهادت امام رضا به دست مأمون کیفیت خروج آن حضرت بدون خداحافظی و با عصبانیت از نزد مأمون است. اباصلت میگوید پس از اجبار مأمون بر خوردن ،انگور، حضرت سه دانه خورد و خوشه انگور را پرت کرد و حرکت کرد

مأمون کجا می روید؟

امام رضا به همان جایی که مرا فرستادی

- کیفیت حضور مأمون

 پس از مسمومیت حضرت خبر در بین مردم منتشر شد. زنان دربار سراسیمه به خانه حضرت هجوم آوردند. حالت ضعفی بر حضرت عارض شده بود که گاه بیهوش میشد و گاه به هوش می آمد مأمون برای فریب افکار عمومی نزد حضرت چنین حضور یافت.

او در حالی که پابرهنه و سر برهنه بود و بر سر میزد ریش خود را میکشید تأسف می خورد و اشکهایش بر صورتش روان بود وارد شد و نزد حضرت حضور یافت. در حالی که امام به هوش آمده بود میگفت ای سرورم نمیدانم کدام مصیبت بر من بزرگتر است از دست دادن تو و جدا شدن من از تو یا این که مردم مرا متهم میکنند که من تو را کشته ام .. (1. همان کتاب، ص ۲۴۳)

پاسخ امام رضا از جمله قرائن دیگری که دلالت بر شهادت امام رضا به دست مأمون دارد کیفیت پاسخ گفتن امام رضا است. پس از آن که مأمون آن چنان اظهار تأسف میکرد که نمیدانم کدام مصیبت برایم بزرگتر است، امام رضا به گونه ای پاسخ گفت که او را قاتل خود معرفی میکرد فرفع طرفه اليه ثم قال احسن يا امیر المؤمنين معاشرة أبي جعفر ... (2. همار کتاب)

امام رضا به او نگریست و فرمود: ای امیر با ابو جعفر امام جواد) بخوبی رفتار كن. شهادت افکار عمومی در همان شب حضرت جان به جان آفرین تسلیم کرد. چون صبح شد و خبر در بین مردم پخش شد مردم جمع شدند و میگفتند امام را مأمون کشته است.(3. همان کتاب، ص ۲۴۴)

تأخیر در دفن امام به دنبال انتشار خبر شهادت امام و اجتماع مردم مقابل منزل امام و متهم کردن مأمون به این که امام را به شهادت رسانده است، اوضاع شهر غیر عادی شد. مأمون از ترس این که مبادا مردم علیه او شورش کنند از عموی امام رضا محمد بن جعفر خواست که در بین مردم حضور پیدا کن و به آنان اعلام کن که ابوالحسن را امروز دفن نمی کنیم. (1. همان کتاب)

دفن شبانه امام

 به دنبال حوادثی که در پی انتشار خبر شهادت امام رخ داد، بخصوص آن که تازه فضل بن سهل در سرخش کشته شده بود و سپاه آمادگی شورش عليه مأمون را داشت مأمون از ترس چنین شورشی دفن امام را به تأخیر انداخت و شب هنگام آن حضرت را دفن کرد هر یک از قرائنی که در بالا ذکر کردیم خود شاهدی متقن بر این است که آن حضرت را مأمون به شهادت رسانده است که درود بی پایان خداوند بر محمد و آل او باد و لعن و نفرین خدا و ملائکه و پیامبران و مؤمنان بر دشمنان محمد و آل محمد باد.

ص122

 

 

 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب معارفی