عقل منجی انسان از مهلکه های سیاسی - اجتماعی است
ابن سکیت میگوید یک روز به محضر ابوالحسن علی بن موسى الرضا رفتم و از ایشان سؤال کردم به چه دلیل خداوند متعال حضرت موسی بن عمران را با عصا و ید بیضا * (*يد بيضاء دست سفید و روشن کنایه از دست حضرت موسی است که هر وقت در بغل میکرد و بیرون می آورد نوری از آن ساطع می شد و می درخشید. ) و آلات و ابزار سحر و جادو و عیسی بن مریم را با طب معالجه و درمان و پیغمبر اکرم محمد ﷺ را با - قرآن - کلام و خطبه ها به رسالت مبعوث فرمود؟
حضرت در پاسخ او فرمود: خدای تبارک و تعالی هنگامی که حضرت موسی را به رسالت مبعوث فرمود در میان مردم بیش از همه چیز سحر و جادوگری رواج داشت و جادوگران و ساحران در میان جامعه مقام بلندی داشتند و مورد احترام بودند. به همین علت خداوند موسی را به این ظاهر کند و سحر آنها را باطل گرداند و دلیل و حجت خود را بر مردم تمام وسیله برانگیخت تا با مغلوب کردن جادوگران و کاهنان حق و حقیقت را نماید.
اما حضرت عیسی بن مریم در زمانی مبعوث شد که مرض و بیماری در جامعه زیاد و مردم به طب طبیب و درمان بیشتر احتیاج داشتند. به همین جهت عیسی بن مریم کارهایی کرد که اطبا قدرت انجام آن را نداشتند و از انجام آن عاجز بودند او مردگان را زنده میکرد و کور کر و لال را شفا می داد و بیماریهای پوستی و امراض دیگر را معالجه و درمان می نمود. به همین دلیل عیسی بن مریم نبوت خود را ثابت کرد و حجت خدا را آشکار نمود.
اما حضرت رسول اکرم له در موقعی مبعوث شد که بهترین و بالاترین فضیلت و امتیاز سرودن شعر و خواندن خطبه و سخن گویی بود. به همین خاطر اشخاصی در جامعه مقام و اعتبار داشتند که دارای این سه صفت بودند در این هنگام پیغمر اکرم له از جانب خداوند کتابی آورد که در آن مواعظ و احکام الهی بود رسول خدا ه با آوردن قرآن مجید گفته های آنها را باطل نمود و حقانیت خود را آشکار ساخت و حجت حق تعالی را تمام کرد.
ابن سکیت با شگفتی گفت
به خدا سوگند من تا به امروز از نظر علم دانش و آگاهی، کسی را مانند و بالاتر از شما ندیده ام.
بعد از این جمله گفت ای پسر رسول خدا اکنون بفرمایید امروز در میان مردم چه چیزی بهترین دلیل و حجت است تا انسان بتواند به وسیله آن در بین مردم دلیل و برهان آورده احتجاج نماید؟
حضرت فرمود: به وسیله عقل است که راستگو شناخته شده و تصدیق میگردد و دروغ گو شناخته شده و تکذیب میگردد.
ابن سکیت گفت: به خدا سوگند جواب صحیح و درست همین است که فرمودی. (1) 1. عيون الاخبار الرضا، ج ۲، ص ۷۹ ؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۷ ؛ مسند الرضا ، ج ۱، ص ۴۸ و به اختصار در بحار، ج ۷۵، ص ۳۴۴؛ مسند الرضا، ج ۱، ص ۲۴۵ ؛ تحف العقول، مواعظ آن حضرت )
حضرت رضا الله فرمود: «خداوند از این جهت عقل را در نهاد بنده خود ودیعه نهاد که او را روزی از مهلکه گمراهی و فتنه های دنیوی نجات دهد». (2) ۲. مسند الرضا الله ، ج ۱، ص ۴ ؛ بحار، ج ۱، ص ۸۸؛ ميزان الحكمة، ج ۶، ص ٣٩٥؛ آثار الصادقين، ج ۱۳ ، ص ۴۰۵ )
امام علی بن موسی الرضا می فرماید:
دوست هر کس عقل و خرد او و دشمن هر شخص جهل و نادانی او است». (3) عیون الاخبار، ج ۲، ص ۲۴ ؛ مسند الرضا الليل ، ج ۱، ص ۳۰۴؛ بحار، ج ۷۵، ص ۰۳۵۵)
هر کس از کارها عبرت بگیرد بینا و هوشیار میشود و هر کس بینا شد عواقب کارها را در می یابد و میفهمد و هر کس فهمش زیاد شد عالم و دانا و عاقل و خردمند میگردد. (4) ۴. بحار، ج ۷۵، ص ۳۵۲ ، ۳۵۵؛ مسند الرضا بال ، ج ۱، ص ۳۰۲ ، ۳۰۴ . )
«خوشا به حال کسی که نظر فکر و اندیشه اش - نسبت به تمام امور - عبرت انگیز باشد. (5) 5 و ٦. بحار، ج ۷۵، ص ۳۵۵؛ مسند الرضا ال ، ج ۱، ص ۳۰۴ . )
الْعَقْلُ حَبَاءِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»
عقل و خرد، ریسمان الهی است - در نهاد بنده برای نجات او از کوران زندگی و انحرافات اجتماعی ». (6) 5 و ٦. بحار، ج ۷۵، ص ۳۵۵؛ مسند الرضا ال ، ج ۱، ص ۳۰۴ . )
هر کس عقل و فهمش بیش درد و غصه اش بیشتر است
جلسه ای با حضور امام علی بن موسی الرضا له تشکیل شد. عده ای از اهل علم و دانش جمع شدند آن افراد سؤالاتی پیرامون مسایل دینی علمی و فرهنگی مطرح میکردند حضرت به یک یک آنها پاسخ معقول منطقی و مناسبی ارایه میداد یکی از حاضرین در مجلس از امام رضا پرسید:
«مَا الْعَقلِ»؟
عقل و خرد چیست؟
حضرت فرمود: «التَّجَرُّع لِلغُصَّةِ وَ مُدَاهَنَةُ الْأَعدَاءِ، وَ مُدَارَاةُ الأصدقاء»
عقل، فهم و شعور؛ یعنی: جام اندوه و غصه را جرعه جرعه نوشیدن و سوختن و ساختن با دشمنان و رفق و مدارا با دوستان است. »(1) ۱ امالی شیخ صدوق، مجلس ۴۷ ، ح ۱۷ ؛ مشكاة الانوار، ص ۲۵۴ ؛ بحار، ج ۷۲، ص .۳۹۳ )
آری به حق در میان مردم آن کسی که عاقل و خردمند است و فهمش بیش درد و رنجش بیشتر خواهد بود.
أن عارف شیرازی گفت:
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد *** تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس
نصیحت و راهنمایی دیگران را بپذیرید
یک روز عده ای در خراسان خدمت امام رضا آمدند و گفتند: بعضی از نزدیکان و خویشاوندان شما کارهای زشتی انجام میدهند. بهتر است آنها را نصیحت فرموده از اعمال زشت نهی کنی
حضرت فرمود چنین کاری نمیکنم
گفتند برای چه؟!
گفت چون از پدرم - امام موسی کاظم - شنیدم که فرمود:
نصیحت خشن است». (1) . بحار، ج ۴۹ ، ص ۲۳۲ ؛ عیون الاخبار الرضا، ج ۱، ص ٢٩٥ ؛ علل الشرايع، ج ۲، ص ۳۰۵؛ وسائل، ج ۱۱، ص ۴۰۲؛ بحار، ج ۷۹ ، ص ٧٦ . )
یعنی چون پند و اندرز و نصیحت برای شنونده سخت و خشن است به همین خاطر پذیرفتن آن برای او دشوار میباشد؛ بنابراین چون هر کسی نصیحت پذیر نیست تأثیر آن روی او ناممکن است.
سعدی شیراز میگفت
نصیحت که خالی بود از غرض *** چو داروی تلخ است و دفع مرض * (*بوستان سعدی باب اول )
بعضی از مردم این شایستگی را ندارند تا امر به معروف و نهی از منکر و پای بند اندرز موعظه و نصیحت دیگران باشند؛ زیرا دوست دارند یا افسار گسیخته تن به زشتی و آلودگی گناهان بدهند و یا از روی حماقت و نفهمی بر جهل و نادانی خود پا فشاری کنند در نتیجه نصیحت و موعظه کردن این گروه از یک طرف بی ثمر بوده و از طرف دیگر ارزش موعظه و نصیحت تباه شده موجب ضایع شدن وقت آدمی میگردد.
امام رضا در جمله ای می فرماید
هر کس رأی و نظریه و پند و اندرز و راهنمایی تو را در خیر و صلاح و مصلحت خود قبول نکرد تو هم به نظریات او گوش نده و به او توجه نکن و در انتظار باش که شر و بدی او را اصلاح کند. (1) ا. بحار، ج ۷۵، ص ۳۵۳؛ مسند الرضا الا ، ج 1 ، ص ٣٥٣ . )
این جمله دو معنا و دو پیام در بردارد؛ یکی برای نصیحت کننده و راهنما و یکی برای نصیحت شونده
نصیحت کننده و راهنما بداند اگر کسی را موعظه و راهنمایی کرد و او نپذیرفت حتماً یک روز نصیحت شونده گرفتار بی توجهی خود خواهد شد.
اما نصیحت شونده باید بداند اگر پند و اندرز دیگران را نپذیرد به یقین روزی پایش در گل فرو رفته و سرش به سنگ می خورد. آن وقت باید انگشت حسرت و پشیمانی به دهان بگیرد که دیگر برای او سودی نخواهد داشت.
امام رضا می فرماید:
«إِنَّمَا يُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يُنْهِى عَنِ الْمُنْكَرِ مُؤْمِنَ فَيَتَّعظ»
تنها مسلمان و مؤمنی امر به معروف و نهی از منکر را می پذیرد و آن را با جان و دل قبول میکند که پندپذیر باشد. (2) تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴۷۲ ، فقه الرضا، ص ٣٧٦ )
از نصایح امام علی بن موسی الرضا ، به همه مسلمانان به ویژه جوانان این جمله زیبا است که فرمود:
بپرهیز از نردبان و نقطه های مرتفعی که بالا رفتن از آن دشوار - و گاهی به ظاهر سهل و آسان - است؛ ولی مسیر برگشتن از آن سخت و وحشتناک میباشد. (3) . ميزان الحكمة، ج ۱، ص ۳۸۰ مشكاة الانوار، باب ٦ ، فصل ۵ ، ص ۲۶۴ . )
یعنی پای نهادن در راهها و بالا رفتن از نقطه هایی که منحرف کننده است و از انجام کارهایی که به ظاهر شیرین و گوارا است، اما نتایج سخت و آثار ویران کننده ای دارد اجتناب کن .
حضرت در ادامه سخن خود می فرماید
وَإِيَّاكَ أَنْ تُتِبَعَ النَّفْسِ هَوَاهَا فَإِنَّ هَوَاهَا رَدَاهَا».
و بترسید از این که از هواها و هوسهای نفسانی خود پیروی کنید. پس اگر چنین کنید سقوط کرده نابود میشوید.»(1). ميزان الحكمة، ج ۱، ص ۳۸۰ ؛ مشكاة الانوار، باب ٦ ، فصل ۵ ، ص ۲۶۴ . )
از نصایح دیگر امام رضا است که فرمود:
التَّفَكُرُ مِرآتُكَ، تَريكُ سَیئَاتَكَ وَحَسْنَاتَكَ».
تفکر، اندیشه و وجدان تو آیینه زندگی تو است. خوب در آن بنگر و بیندیش به دقت زشتیها و زیباییها و بدیها و خوبیهای خود را می بینی». (2) ٢. فقه الرضا ال ، باب ١٠٦ ، ص ۳۸۰ . )
سعدی شیرازی گفت:
در آینه نظر کن تا روی خود بینی ***کز حسن و قبح بماند، انگشت در دهانت * (* بوستان سعدی، طیبات، ص ۳۹۱ )
در جمله دیگر امام رضا فرمود
هر کس کاری را از راه صحیح انجام دهد هرگز لغزش نمی یابد و اگر لغزشی از راه نادرست پیدا کرد راه چاره بر او بسته نیست. (3) بحار، ج ۷۵، ص ۳۵۳؛ مسند الرضا الله ، ج ۱، ص ٣٥٣ . )
194
شیعیان برده و بنده کسی نیستند
از بعضی تواریخ و روایات استفاده میشود که حضرت رضا مدتی در شهر سرخس زندانی و زیر نظر بود در این زمان یک روز اباصلت هروی اجازه ملاقات گرفت و به دیدن حضرت رفت.
اباصلت میگوید وقتی وارد خانه شدم امام رضا را در حالی دیدم که در مصلای خود نشسته و در فکر و اندیشه فرو رفته بود.
پس از عرض ادب و احوال پرسی موضوعی را خدمت حضرت بیان کردم و پرسیدم ای زاده رسول خدا این چه مطلبی است که مردم از قول شما نقل میکنند؟
امام فرمود: «کدام مطلب»؟
گفتم: «عده ای میگویند شما مدعی هستید که مردم بنده و برده شما هستند.
حضرت سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود:
خداوندی که آسمان و زمین را آفرید و از عالم غیب و شهود مطلع و آگاه است، میداند که من هرگز چنین سخنی را نگفته ام و از هیچ یک از پدران بزرگوارم چنین مطلبی نشنیده ام
پروردگارا! تو میدانی که این قوم تا چه اندازه به ما ظلم و ستم کردند و نسبتهای ناروا دادند. این موضوع نیز یکی از آن سخنان نادرست و ناروا است».
بعد حضرت چهره مبارک خود را به جانب من کرد و فرمود
ای عبدالسلام اگر مردم بنده و برده ما باشند؛ همان گونه که نقل میکنند پس چرا ما آنها را به دیگران - به عنوان غلام و برده - نمی فروشیم؟
عرض کردم ای زاده رسول خدا صحیح میفرمایی
سپس حضرت فرمود: ای عبدالسلام آیا ولایت ما را که از طرف خداوند بر مردم واجب شده است. منکر هستی؛ همان گونه که مردم انکار می کنند؟
گفتم: به خداوند پناه میبرم از این که ولایت شما را انکار کنم. (1) 1. عيون الاخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۸۳ ؛ مسند الرضا الله ، ج ۱، ص ۴۵ (مقدمه)؛ بحار، ج ۴۹ ، ص ۱۷۰ . )
پس از این گفت و گو از آن حضرت اجازه گرفتم و از حضور مبارکش مرخص شدم.
نظیر همین موضوع از محمد بن زید طبری نقل شده که گفت
در خراسان یک روز عده ای از بنی هاشم به دیدار و ملاقات امام رضا رفتند و گرد وجود مبارک آن حضرت جمع شدند. از جمله یکی از
آنها اسحاق بن عیسی عباسی بود حضرت رو به اسحاق کرد و فرمود:
ای اسحاق به من خبر رسیده که عده ای میگویند ماگمان میکنیم که مردم بندگان و بردگان ما هستند؟ - خیر؛ چنین چیزی صحت ندارد. سوگند به نزدیکی و قرابتی که با رسول خدا داریم، ما هرگز چنین چیزی نگفته ایم و از پدران بزرگوار خود نیز چنین سخنی نشنیده ایم اما می گوییم مردم - به ویژه شیعیان ما - در اطاعت عبادت و بندگی خدا مطیع و فرمانبردار ما میباشند و در دین و مذهب پیرو و دوست ما هستند. از سنت و سیره ما پیروی میکنند - حال آن چه را اکنون بیان کردم شما حاضرین و شاهدین در این مجلس به کسانی که غایب هستند، خبر بدهید». (1) ۱ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۹۵ ؛ کتاب حجت امالی شیخ مفید، مجلس ۳۰؛ مسند الرضا ، ج 1 ، ص ٩٦ . )
قَالِ الرِّضا ا : «وَلَا يَنَالُ أَحَدٍ وِلايَةَ اللَّهِ إِلَّا بِالْطَاعَةِ».
امام علی بن موسى الرضا الله فرمود: هیچ کس به ولایت و دوستی پروردگار نمی رسد مگر به اطاعت و پیروی از ما اهلبیت پیغمبر (2) وسائل، ج ۱۱ ، ص ۴۴۶؛ عیون الاخبار، ج ۲، ص ۲۳۵ ؛ مسند الرضا الله ، ج ۱، ص ۲۳۲ . )
قال الرِّضا ل : «كَمَالِ الدِّينِ وَلَا يَتِنَا وَالْبِرَاءةَ مِنْ عَدُوَّنا».
کمال دین با ولایت و امامت ما و بیزاری از دشمنان ما است. (3) بحار، ج ۲۷ ، ص ۵۸ . )
مبادا، عمل صالح و کوشش در انجام عبادات و اطاعات الهی را به اتکای حب و دوستی آل محمد رها کنید. از طرف دیگر، مبادا حب و دوستی آل محمد ، و اطاعت و پیروی از آنها را به اتکای اعمال و عبادات خود از دست بدهید؛ زیرا هیچ کدام از این دو به تنهایی پذیرفته نمی شود». (1) 1. فقه الرضا الله ، باب ۸۹ ، ص ۳۳۹؛ بحار، ج ۷۵، ص ۳۴۷؛ آثار الصادقین، ج ۳۴، ص ۱۴۷ . )
350