ولایت عهدی ، ابتکاری از فضل بن سهل
برخی بر این باروند که مأمون در این ماجرا هیچ اختیاری نداشته و ابتکار از فضل بن سهل (فضل بن سهل و برادرش حسن بن فضل دو ایرانی خالص و مجوسی الاصل بودند . فضل بن سهل که با هوش و زرنگ و تحصیل کرده بود به دستگاه بر امکه راه یافت و مسلمان شد. سپس کارش بالا گرفت و وزیر مأمون گشت و در یک زمان دو منصب داشت هم وزیر بود و هم رئیس قوای ارتش . از این رو، به او «ذوالریاستین» می گفتند. بیشتر لشکر مأمون ایرانی و اندکی عرب بودند زیرا مأمون در خراسان بود و از طرف مادر نیز ایرانی بود. جنگ امین و مأمون نیز جنگ عرب و ایرانی بود. عرب ها طرفدار امین بودند و ایرانیها طرفدار مأمون در این جنگ با تدابير فضل بن سهل ، مأمون پیروز شد و امین شکست خورد . سرانجام کار به جایی رسید که فضل بن سهل بر تمام اوضاع مسلط شد و مأمون را به صورت ابزاری بی اراده در آورد .) وزیر مأمون بوده است. جرجی زیدان یکی از کسانی است که ابتکار ولایت عهدی را از آن فضل بن سهل میداند ولی میگوید فضل بن سهل شیعی بوده و از روی اعتقاد به امام رضا چنین کرده است. فضل به مأمون گفت: «پدران تو با آل علی بد کردند، اکنون سزاوار است که برترین آل علی را که علی بن موسی الرضا است - بیاوری و ولایت عهدی را به او واگذاری مأمون قلباً حاضر نبود، اما چون فضل این را خواسته بود و فضل دارای نفوذ زیادی بود چاره ای ندید و پذیرفت.
این فرضیه درست نیست؛ زیرا اگر فضل بن سهل شیعه و با امام رضا یکرنگ میبود و به راستی میخواست تشیع را بر تسنن پیروز کند، واکنش امام رضا در برابر ولایت عهدی چیز دیگری میبود. امام رضا با فضل بن سهل سخت مخالف بود و او را عنصری خطرناک به شمار می آورد و گاهی هم به مأمون می فرمود که از این فضل بترس این فضل و برادرش بسیار خطرنا کند. فضل بن سهل نیز علیه امام رضا الله بسیار بدگویی می کرد.
امام رضا از فضل بن سهل بیش از مأمون تنفر داشت. در مواردی که میان فضل بن سهل و مأمون اختلاف پیش می آمد حضرت طرف مأمون را می گرفت. روزی فضل بن سهل و شخصی به نام هشام بن ابراهیم نزد امام رضا آمدند و گفتند: «خلافت حق شماست اینان همه غاصبند. اگر موافقت کنی، مأمون را بکشیم و شما خلیفه باشید. حضرت با تندی طردشان کرد. فضل و دوستش دریافتند اشتباه کرده اند که این حرف را به امام زده اند بی درنگ نزد مأمون رفتند و گفتند: «ما نزد على بن موسى الرضاء الله بودیم خواستیم او را بیازماییم به او گفتیم: «بیا با ما همکاری کن تا مأمون را بکشیم.» او ما را طرد کرد دریافتیم سوء نیتی ندارند . پس از آن ، هنگامی که امام رضا دیداری با مأمون داشت و ماجرا طرح شد ، امام فرمود: اینان دروغ میگویند که برای امتحان آمده اند ، خیلی هم جدی میگفتند .» سپس به مأمون فرمود: «احتیاط کن از برخوردهای امام رضا می توان فهمید که او خطر فضل بن سهل را از خطر مأمون بالاتر و شدیدتر می دانسته است .
اگر این فرضیه درست باشد و ولایت عهدی را فضل به مأمون دیکته کرده باشد ، بی گمان با سوء نیت همراه بوده است. فضل بن سهل ، مجوسی بوده و به دست برمکی ها مسلمان شده است. اسلام فضل ، اسلام سیاسی بود؛ زیرا شخص زردشتی نمی توانست وزیر خلیفه مسلمانان باشد. اگر این فرضیه درست باشد، آنان می خواستند امام را وسیله قرار دهند تا ایران را از دین اسلام به مجوسیت سابق بازگردانند. آنان میخواستند نخست عباسیان را ساقط کنند و سپس امام را از میان بر دارند. با توجه به مخالفتهایی که امام با فضل بن سهل داشته است، نمی توان او را شیعه دانست. اگر فضل شیعه می بود امام با او همکاری میکرد.
اگر ابتکار ولایت عهدی از فضل بن سهل باشد، بدخواهی او روشن است و مخالفت های امام با او مسلم است. بنابر این نظریه افرادی چون جرج زیدان ، که فضل را شیعه راستین و ابتکار عمل را از او دانسته اند، درست نیست. نظریه پردازان این دیدگاه تأکید دارند که رحلت امام رضا طبیعی بوده و این نکته را پایه استدلال خویش قرار داده اند . از نظر شیعه بی گمان امام به دست مأمون مسموم شده و به شهادت رسیده است. بنابر این دیدگاه ولایت عهدی با ابتکار عمل فضل ، آن هم با خیر خواهی بر پایه ای سست بنا شده است.
به هر روی اگر ابتکار عمل را از آن فضل بن سهل بدانیم یا با سوء نیت بوده و یا با حسن نیت در صورت نخست وی میخواسته با تکیه بر قدرت خود و انجام یک حرکت سیاسی اسلام را محو و مجوسیت را زنده کند. بنابر این ، امام باید با او همکاری نمیکرد و کار حضرت درست بوده؛ زیرا امام باید میان دو شر آن شری را که ناچیزتر و آسیب کمتری به دین وارد میکرد بر می گزید. همکاری با مأمون خطرش کمتر از همکاری با فضل بن سهل بود. اگر فضل بن سهل را دارای گرایش تشيع بدانیم و عمل او را از حسن نیت برشماریم خود این فرضیه، خودش را رد میکند؛ زیرا امام یا مرد دین است یا مرد دنیا اگر امام مرد دین باشد، وقتی چنین زمینه ای را برای انتقال خلافت از عباسیان به خاندان علوی فراهم بیند باید با فضل همکاری کند و اگر مرد دنیا باشد، باز هم باید با او همکاری کند تا به حکومت و دنیای خویش برسد. همکاری نکردن امام رضا نشانی آشکار است که فضل حسن نیت نداشته است .